به گزارش سلام نو، احمد زیدآبادی با بیان اینکه وقتی جریانی یا گروهی را نقد میکنیم به معنای نفی آن گروه نیست اما در ایران این موضوع به نفی تعبیر میشود، گفت: موضع نقد من از اصلاحطلبان نه از موضع براندازانه و نه نگاه حاکمیتی است و البته نگاه جدیدی هم نیست و آن را از دوم خرداد مطرح میکنم و اکنون احساس میکنم زمینه پذیرش آن بیشتر شده است.
وی افزود: آن حرکت ملایم که بطن و لایههای جامعه ایران چه در دوره جنگ و چه دوره آقای هاشمی شروع به نزج و رشد کرد، میتوانست جامعه را در برابر حاکمیت قوی و آن را وادار به اصلاح کند و همچنین جامعه هم قویتر و در نتیجه منجر به دولت ملت میشد.
این روزنامه نگار ادامه داد: این موضوع در دوم خرداد وارد چالش با قدرت شد یعنی حرکتی که میتوانست مدنی باشد رنگ تند سیاسی به خود گرفت و در قالب اصلاحطلبی بروز پیدا کرد.
وی با بیان اینکه برخی دوستان سیاسی که نمایندگان و رهبران این جریان شدند، گفت: حرکتی اجتماعی که میتوانست کل جامعه را به وادی دیگری ببرد به منازعهای در قدرت تبدیل شد که هم آن حرکت از بین رفت و هم کسانی که مدعی رهبری جریان بودند نتوانستند بهره کافی ببرند.
این تحلیلگر سیاسی بیان کرد: حاصل آن دوره اصلاحطلبی منازعهای در سطح بالای قدرت شد که نه مانیفیست و نه برنامه مشخصی دارد و بعد از گذشت ۲۳ سال نه تنها کارآمدی خودش و پیوندهایش با جامعه را از دست داده بلکه آلت دست جریان مقابل خودش شده است.
زیدابادی اصافه کرد: امروزه آنچه که جریان اصلاحطلبی مینامیم نه تنها عاملیت ندارد بلکه نقش پیش مرگ جناح مقابل را بازی میکند یعنی هر جا آنها دچار تعارضی میشوند که آنها را مجبور به انتخاب سخت میکند، اصلاحطلبان میروند و آن را حل میکنند و در انتخاباتها هم این اتفاق میافتد.
وی با بیان اینکه این جریان اینقدر توانایی ندارد که در انتخابات شرکت کند، گفت: جریان اصلاحطلبی در گرفتن برخی پستهای حاکمیتی ناکام مانده و هیچ کدام از قواعد آن را تعیین نمیکند و بهرهای از آن نبرده است.
در ادامه مناظره مصطفی تاجزاده گفت: من گفتم محور اصلی این بحث چه باید باشد آن هم به این دلیل است که همه در مورد نقد امروز میتوانند بگویند و همه از آن آگاه هستیم، اما در مورد چه باید کرد زبانها الکن میشود، در حالی که جامعه اکنون میخواهد بداند که کجا برود و آینده آن رو به کدام سو است.
وی ادامه داد: ما میتوانیم در مورد گذشته اختلاف نظر داشته باشیم اما در مورد اینکه در آینده به کجا میخواهیم برویم اتفاق نظر پیدا کنیم، اما اجمالا آقای زید آبادی نقدشان این است که حضور اصلاحطلبان و حتی آقای سحابی در مسائل سیاسی اشتباه بوده است و موضوع این است که ایشان معتقد هستند که جریان باید در بطن جامعه حضور داشته باشد و بعد به یک باره جامعه را نجات دهد.
وی با بیان اینکه پیشتر آقای زیدآبادی شرطهایی را قبول کردند، گفت: حزب دوپا یعنی حزبی که یک پا در جامعه و یک پا هم در قدرت دارد.
تاجزاده افزود: امروز فضای منفی در جامعه ما زیاد است و دچار مشکلات اقتصادی، بینالمللی و داخلی هستیم و چندین برابر بیشتر از حد معمول اخبار منفی منتشر میشود چرا که جامعه عصبانی است.
وی با اشاره به اینکه میپرسند که مجلس ششم آمد، چه شد؟ رسید به حداد عادل. حتی از عقبتر میتوان گفت چرا مصدق آمد نتیجه آن چه شد و حتی قبلتر امیر کبیر چرا آمد؟، گفت: میتوانیم بگوییم که با وجود امیرکبیر هنوز ایران بدبخت مانده است یا یک نگاه هم این است که چرا وجود او قطع شد و ادامه پیدا نکرد، اگر امیرکبیر به جای سه سال، سی سال میماند اکنون ایران، ژاپن بود.
تاجزاده با اشاره به سخنان آیتالله هاشمی راجع به اشتباهاتی که امیرکبیر انجام داد و اینکه اگر انجام نمیداد صدارت او میتوانست تداوم سی ساله داشته باشد، گفت: یک وقت میگوییم اگر آقای خاتمی میآمد چه میشد یا اگر نمیآمد چه میشد؛ یک وقت میگوئیم اگر آقای خاتمی یا دکتر بازرگان ادامه میدادند، چه میشد؟ مشکل و سوال ما این است که این گسست میان تداوم راه آنها مهم است یا نبود آنها؟!
این کنشگر سیاسی اصلاحطلب تاکید کرد: ما باید در شرایطی نقد کنیم که متناسب با آن مجامع باشد و این موضوع مطرح میشود که چه اصلاحاتی کردید؟ اما سوال مطرح میشود که امثال آقای زید آبادی که نیامدند چقدر از نظر کادرسازی تشکیلاتی قدرتمندتر هستند؟!
وی با بیان اینکه امروز اگر انتخابات آزاد برگزار شود، اصلاحطلبان ده کاندید ریاست جمهوری دارند، گفت: من از آقای زیدآبادی میخواهم که بفرمایند که از حزب ادوار تحکیم چه مانده است و آن را با مشارکت و تاثیرات اجتماعی، سیاسی و تشکیلاتی آن مقایسه کنید.
وی ادامه داد: حتی ملی مذهبیها را معرفی کنید که چه تاثیرگذاری داشتهاند آنها تاثیرگذاری بیشتری داشتهاند یا آقای خاتمی و اصلاحطلبان که به میدان آمدند و در مسئولیت و قدرت شرکت کردند؟!
تاجزاده بیان کرد: همه اصلاحطلبان بعد از اینکه مسئولیت گرفتند، توانستند مطرح شوند از جمله مصدق و آقای خاتمی که تبدیل به یک سرمایه اجتماعی شدند.
وی افزود: صِرف حضور در قدرت نه تنها اصلاحطلبان را ضعیف نکرده، بلکه از نظر تشکیلاتی اجتماعی سیاسی و... قدرتمند شدهاند./ ایلنا