سلام نو – سرویس سیاسی: رئیس جمهور حسن روحانی چند روز پیش در اظهاراتی تامل برانگیز شیوه گزینش دور اول مجلس را مورد تعریف و تمجید قرار داد و آن مجلس را بهترین مجلس تمام این سالها دانست، اظهارنظری که با واکنش تند عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، نیز مواجه شد تا او رئیس جمهور را به قانون مداری فرا بخواند.
روحانی گفت که نباید فکر کنیم «هرچه فیلتر را تنگتر کنیم، نتیجه مثبتتری خواهد داشت.» او با اشاره به انتخابات اولین دوره مجلس تاکید کرده است که در آن زمان «شورای نگهبان و این همه دفاتر نظارتی وجود نداشت» ولی«بهترین انتخابات و بهترین مجلس ثمره آن بود».
کدخدایی پاسخ سخنان روحانی را در توییتی داد و خطاب به او نوشت: مطالب امروز آقای رئیس جمهور که خود سوگند یاد کرده پاسدار قانون اساسی باشد یعنی نادیده انگاشتن قانون اساسی و قوانین انتخابات. از آقای رئیس جمهور انتظار آن بود تا همگان را به اجرای مُرّ قانون و احترام به آن دعوت کند، نه با هیجان سیاسی نهادهای مسئول را به عدم رعایت قانون فرا خواند.
حالا چند روز پس از آن سخنان برخی سخنان روحانی را بیمورد میدانند و معتقدند این سخنان رییس جمهور تنها به حساس شدن شورای نگهبان در آستانه انتخابات مجلس منجر خواهد شد.
محمدصادق جوادی حصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی اما با این نظر چندان موافق نیست. جوادی حصار در گفتوگو با سلام نو با مثبت ارزیابی کردن سخنان روحانی گفت: نقدهای رییس جمهور به شورای نگهبان قطعا مثبت است، چون رییس جمهور تنها کسی که در بالاترین سطح ممکن مجری و حافظ قانونی اساسی است. به نظر من نظارت و شیوههای نظارت برخواسته از مردم و جریانات سیاسی است.
او با اشاره به این که شیوه فعلی مواجه با نظر و خواست مردم منشعب از قانون اساسی و روح حاکم بر آن نیست گفت: اگر کسی منصفانه و بیطرفانه قانون اساسی را مطالعه کند متوجه خواهد شد در فصول زیادی از جمله در فصول حاکمیت مردم، انتخابات ریاست جمهوری و مجلس آنچه که باید منشا اثر باشد اراده و حاکمیت ملت است که این روح قانون اساسی با مقوله نظارت استصوابی به بند کشیده شده و در حصار ارادهای فراتر از قانون اساسی قرار گرفته و خود را جایی نشان خواهد داد.
این فعال سیاسی بیان چنین مسائلی را وظیفه روحانی دانست و گفت: کار رییس جمهور بیان روح حاکم بر قانون اساسی و ارائه مطالبات ملی در عالیترین سطح است و رایزنی و این کارها بر عهده احزاب است. نمایندگان احزاب باید به نمایندگان خود در مجلس فشار بیاورند تا به حمایت از رییس جمهور و روح قانون اساسی با مراکز قدرت وارد لابی و گفتوگو شوند.
او با تاکید بر اینکه رییس جمهور نباید در این مسائل مماشات کند گفت: حرف هیچ کس تاثیر حرف رییس جمهور را ندارد. من بیست سال است که نظارت استصوابی را نقد میکنم و میگویم این مسئله از موانع مشارکت مردم است، آقای تاجزاده و برخی دیگر نیز چنین میکنند ولی تاثیر حرف رییس جمهور چیز دیگری است.
جوادی حصار با انتقاد از کسانی که رییس جمهور را به سکوت فراخواندند گفت: احزاب و شخصیتهایی که رییس جمهور را نهی میکنند درباره نظارت استصوابی چند نشست و میتینگ گذاشتند که مردم و اندیشمندان و سیاستمداران را در این مسئله به فکر وا دارند. به نظر من گفتن این مسئله نه تنها ضرر ندارد بلکه بسیار هم فایده دارد چون اثر حرف رییس جمهور بسیار بیشتر از دیگران است.
او در پاسخ به این پرسش که در وضعیت کنونی تکلیف اصلاحطلبان با شورای نگهبان چیست گفت: اصلاحطلبان اول باید تکلیف خود را مشخص کنند و در گام اول باید کاری کنند که بین حرف و عمل آنها تناقض نباشد که اکنون در بعضی موارد وجود دارد.
این فعال سیاسی تاکید کرد:در گام دوم باید در حرف و عمل شفاف باشند.بعضی مواقع اصلاحطلبان و نمادهای و شخصیتهای اصلاحطلب چنان از این دولت دفاع میکنند و چک سفید امضا برای آن میکشند که هر چقدر هم بگویید میان مطالبات اصلاحطلبان و دولت تفاوت وجود دارد کسی باور نمیکند و میگویند شما که مدافع صد در صدی هستید چطور از تفاوت سخن میگویید؟
جوادی حصار در ادامه گفت: در طرف مقابل گاهی نیز چنان حساب را از دولت جدا میکنند که میگویند میخواهند از قدرت دور باشند و میگویند میخواهیم از قدرت خداحافظی کنیم و بیرون باشیم.
او در ادامه گفت: این مسئله مشکلی جدی است. بالاخره چند درصد اصلاحطلبان معتقدند برای اصلاحطلبی موثر باید کاملا قدرت را رها کرد و چند درصد معقتدند باید در متن دولت اصلاحات را دنبال کرد؟ کدام گروه به کدام نتیجه رسیده؟ مرز این مسئله کجاست؟ تمیز بین این دیدگاه چطور مشخص میشود؟
جوادی حصار با اشاره به اینکه باید خط کشیها مشخص شود گفت: من نمیدانم دوستانی که در یک حزب هستند چند درصدشان معتقد به جدایی و حاشیه نشینی از قدرتند و چند درصد پیجو و طالب حضور در قدرت هستند؟ این جا است که اصلاحطلبان باید تکلیف را مشخص کنند تا مردم گیج نشود و بدانند با چه کسی همراهی کنند. با اصلاح طلبانی که میگویند برویم مجلس و ریاست جمهوری را تصاحب کنیم یا با اصلاحطلبانی که میگویند قدرت بد است و هر کس وارد قدرت شده فاسد شده؟ بعد اگر دنبال قدرت نرویم باید چه کنیم؟