در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفای ۷۵۸ ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کردهاست، علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است.
او به تحقیق و مطالعه کتابهای بزرگان آن روزگار- از قبیل کشاف زمخشری، مطالع الانظار قاضی بیضاوی و مفتاح العلوم سکاکی و امثال آن ها- پرداخت، همچنین در مجالس درس قوام الدین ابوالبقاء عبدالله بن محمود بن حسن اصفهانی شیرازی نیز حضور داشت.
حافظ- همچنانکه از تخلص او برمی آید- قرآن را از حفظ داشت و به چهارده شکل «قراآت هفتگانه» میخواند، حافظ دارای زن و فرزندان بود و در غزلیاتش به مرگ یکی از فرزندانش اشاره کرده است :
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین؟
بجای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سیمین
حافظ به سفر علاقه ای نداشت و چون دلبستگی خاصی به شیراز داشت تقریباً تا آخر عمر از شیراز خارج نشد و تنها یکبار به شهر یزد سفر کرد ولی به خاطر ملالت از یزد و یزدیان به شیراز بازگشت :
دلم از وحشت سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
همچنین به دعوت پادشاه محمود دکنی راهی دکن شد ولی در جزیره هرمز گرفتار طوفان گردید و بهمین دلیل سفر خودرا آغاز نکرده به اتمام برد و به شیراز بازگشت.
استعداد شگفت انگیز حافظ
حافظ مردی بود ادیب، عالم به علوم ادبی و شرعی و آگاه از دقایق حکمی و حقایق عرفانی، استعداد شگفت انگیز او در تلفیق مضامین و آوردن صنایع گوناگون بیانی در غزل او را سرآمد شاعران زمان خویش و حتی تمامی شاعران زبان پارسی کرده است.
او بهترین غزلیات مولوی، سعدی، کمال، اوحدی، خواجو و سلمان را استقبال کرده است اما دیوان او به قدری از بیتهای بلند و غزلیات عالی و مضمونهای نو پر است که این تقلیدها و تأثرها در بین آن ها کم و ناچیز مینماید، علاوه بر این، مرتبه والای او در تفکر عالی و حکمی و عرفانی و قدرتی که در بیان انها به فصیح ترین و خوش موزیک ترین عبارات داشته، او را بعنوان یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین شاعران ایران قرار داده و دیوانش را مورد قبول خاص و عام ساخته است.
حافظ صبور باش که در راه عاشقی
هر کس که جان نداد به جانان نمیرسد
این نکته را نباید فراموش کرد که عهد حافظ با آخرین مراحل تحول زبان پارسی و فرهنگ اسلامی ایران مصادف بود، از این روی زبان و اندیشه او در مقایسه با استادان پیش از وی به ما نزدیک تر است و به این سبب است که ما حافظ را بیشتر از شاعران خراسان و عراق درک می کنیم و سخن او را بیشتر می پذیریم.
از دیگر نکات اشعار او، توجه خاص او به استفاده از صنایع مختلف لفظی و معنوی است به نحوی که کمتر بیتی از او میتوان یافت که خالی از نقش و نگار صنایع باشد. اما چیره دستی او در به کار بردن الفاظ و صنایع به حدی است که صنعت در آسانی سخن او اثری ندارد و کلام او را متکلف نمی نماید.
برخلاف اطلاعات حافظ از دقایق عرفانی و اشارات مکرر او به نکات عرفانی، حافظ پیرو طریقتی خاص نبوده است بلکه به عقیده بسیاری، خود او به تنها مراحل سلوک و کمال را طی کرده و به درجاتی نیز رسیده است.
دیوان کلیات او مرکب است از غزلیات، چند قصیده، قطعه، رباعی و دو مثنوی کوتاه با نامهای «آهوی وحشی» و «ساقی نامه».
شغل اصلی حافظ
شاعری پیشه اصلی حافظ نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر «احتمالاً دیوانی» تأمین میشدهاست، دراین خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجوددارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به تقاضای وظیفه «حقوق و مستمری» اشاره دارد.
سال درگذشت حافظ
در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخان دیده می شود و بنظر اغلب آنان ۷۹۲ ق است. از جمله درکتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی «متولد ۷۷۷ ق» که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی «متولد ۸۱۷ ق» بهصراحت این تاریخ بهعنوان سال درگذشت خواجه قید شدهاست، محل تولد او شیراز بوده ودر همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیدهاست.
روایت است هنگامیکه قصد دفن حافظ را داشتند، عدهای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر او را فردی مسلمان و معتقد میدانستند، قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:
قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که اگرچه غرق گناه است، می رود به بهشت
این شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری می کند و همه ی را خاموش میکند.
آرامگاه حافظ
آرامگاه حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گلهای جانپرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شدهاست، امروزه این مکان یکی از جاذبههای مهمّ گردشگری به شمار میرود و بسیاری از مشتاقان شعر و اندیشه حافظ را از اطراف جهان به این مکان میکشاند.
در زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیدهاست. اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان بهکار میرود، بهخوبی نشانگر آن است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد، برخی از معتقدان به آیینهای مذهبی و اسلامی، رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسوم مذهبی همراه میکنند، از جمله با وضو به آنجا میروند و در کنار آرامگاه حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون میآورند، سایر دلباختگان حافظ نیز به این مکان بهعنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیدهٔ احترام مینگرند.
دیوان حافظ
دیوان حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تاکنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان به چاپ رسیدهاست، شاید تعداد نسخههای خطّی ساده یا تذهیبشدهٔ آن در کتابخانههای ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر باشد، نکتهٔ خاصی که در دیوان حافظ وجود دارد، کثرت نسخههایی با مفردات و واژههای گوناگون است که این خصیصه باعث بروز تصحیحات متعدد و گاه متناقض هم در بین مصححان میشود.
فال حافظ
از نکات قابل توجه درباره دیوان حافظ، رواج “فال گرفتن”- تفأل- از ان است که سنتی تازه نیست و از دیرباز درمیان آشنایان شعر او متداول بوده است و چون در هر غزلی از دیوان حافظ میتوان- به هر تأویل و توجیه- بیتی را حسب حال فال گیرنده یافت، او را « لسان الغیب» لقب داده اند.
حافظ با توان شاعری بسیار داستانهای قرآنی رابا اشارههای ظریف در شعرش بیان میکند اما به واقع او ناظم شعر نیست که به بیان روایی داستان بپردازد بلکه شاعری تواناست که با تخییل و شناخت عمیق بسیاری از مسایل قرآنی و اجتماعی را در قالب شعر ارائه میدهد.
نگاه حافظ به جهان هستی نگاهی فراگیر است به گونهای که تمام مسایل مادی و معنوی رابا بیانی شیرین و محکم و با بکارگیری استعاره و تشبیه، ایهام و مجاز و سایر صناعات ادبی بیان میکند، زمانی که با شاعری چون حافظ رو به رو هستیم در واقع با جهانی سرشار از ظرافت و معنا رو به روییم، گسترگی معنایی در شعر او به حدی است که هر کس از دیدگاه خویش مفاهیم ذهنی متناسب با تفکر خودرا در شعرش پیدا می کند و نظری خاص درباره او ارائه میدهد.
ای غایب از نظر، به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
اصطلاحات عرفانی که در شعر حافظ بکار برده میشود، در اثر آگاهی کامل و شناخت معنایی صحیح است اما به واقع حافظ قبل از اینکه عارف باشد شاعری بزرگ و تواناست و تفکر شاعرانهاش بر عرفان او برتری دارد، حافظ دیدگاه عارفانه و امیدوار کننده دارد و عرفان به مفهوم واقعی کلمه در اشعار او نمایان است ودر شعرش همواره امید به آیندهای روشن را نوید میدهد به گونهای که مخاطب با مطالعه اشعارش به نوعی لذت معنوی دست مییابد.
حافظ شاعری است که در قرن حاکمیت زهد و ریا و خفقان، شعری فراگیر و رندانه دارد و از همه ی مسائل جهان هستی با بیانی ظریف و رندانه سخن میگوید و همواره از تظاهر و تزویر دوری می جوید و شعر برایش جنبهای متعالی و آرمانی دارد.
اشعار حافـظ شیـرازی بـا الهام از تعالیم ناب اسلامی و مفاهیم گرانقدر قرآنی سروده شده است و همگـی ایـن اشعـار حـاوی کنایات و استعارات زیبا و بی نظیر است.
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر: بیست مهر ماه مصادف با روز بزرگداشت حافظ، بزرگ ترین شاعر نغزگوی ادبیات پارسی و یکی از سخنوران نامی جهان است، که به همین مناسبت خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر سلام نو یادداشتی را پیرامون این شاعر بلند آوازه آماده کرده است که در ادامه می خوانید.
تاریخچه روز بزرگداشت حافظ
در سال ۱۳۷۵ بود که اختصاص روزی از سال به حافظ و سعدی توسط کوروش کمالی سروستانی، پژوهشگر، زبانشناس و نویسنده آثار ادبی، مطرح شد، وی در آن زمان، ریاست بنیاد فارس شناسی را بر عهده داشت و برنامههایی برای توسعه فرهنگی استان در نظر گرفته بود، پس از در میان گذاشتن این ایده با جمعی از ادیبان آن زمان، در نهایت در سال ۱۳۷۶، روز اول اردیبهشت ماه به سعدی و بیستم مهرماه به حافظ اختصاص یافت، این در حالی بود که پیش از این تصمیم، هیچ روزی در ایران به عنوان یک روز فرهنگی و به نام شاعر یا نویسنده ای خاص نامگذاری نشده بود.
علت نامگذاری ۲۰ مهر به روز حافظ
محمد جعفر یاحقی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی سرشار بودن دیوان حافظ از مهر و دوستی و همچنین ۲۰ بودن نمره حافظ در بین شاعران را علت نامگذاری ۲۰ مهر به عنوان روز بزرگداشت حافظ عنوان کرد.
در مورد روز سعدی که دلیل مشخص بود چرا که این شاعر بزرگ، گلستان و بوستان را در اردیبهشت ماه سروده و در ابتدای گلستان نیز از اردیبهشت یاد کرده است؛ اما در مورد اختصاص بیستم مهر ماه به روز حافظ دلایل خاصی وجود داشت؛ نخست آنکه امکان این نبود که هر دو روز حافظ و سعدی در فصل بهار باشد و آب و هوای نه چندان مناسب شیراز در دو فصل تابستان و زمستان هم این دو فصل را از گزینه ها حذف می کرد، به همین دلیل پاییز انتخاب شده چرا که آب و هوای شیراز در این فصل و به ویژه مهر ماه شکلی بهاری به خود می گیرد و دیگر آنکه تکرار زیاد کلمه مهر در اشعار حافظ دلیل دیگری برای این انتخاب بود، چرا که در دیوان این شاعر فقط خود کلمه مهر و بدون مشتقاتش حدود ۷۰ بار به کار رفته است، این کلمه به معانی مختلف از جمله محبت، خورشید و اشاره به جشن مهرگان نیز در این دیوان به چشم می خورد.
برای انتخاب روز، ۲۰ بهترین عدد بود چرا که به خوبی در یاد می ماند و می تواند یک ارزش گذاری برای شعر حافظ هم تلقی شود، از سوی دیگر در بیستم مهر ماه، مدت زمان قابل توجهی از آغاز به کار مدارس و دانشگاه ها گذشته و اذهان مردم مشغول اتفاقات شروع سال تحصیلی نیست.
هدف از روز بزرگداشت حافظ
هدف از روز بزرگداشت حافظ تبیین آرا و اندیشههای شاعر صاحب نام ایرانی و شناساندن ذوق و قریحه این شاعر بلند آوازه است.
زندگینامه حافظ شیرازی
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و از بزرگ ترین شاعران نغزگوی ادبیات پارسی و یکی از سخنوران نامی جهان است در اوایل قرن هشتم ه.ق- حدود سال 727- در شیراز دیده به جهان گشود، بیشتر شعرهای حافظ غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند، گرایش حافظ به شیوهٔ سخنپردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است، او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود.
سال تولد حافظ
دربارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظشناسان اختلاف نظر وجوددارد و انچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ق روی دادهاست.
خانواده و اجداد حافظ شیرازی
اطلاعات چندانی از خانواده و نیاکان خواجه حافظ در دست نیست و ظاهرا پدرش بهاءالدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بودهاست، پس از مرگ پدر، شمس الدین کوچک نزد مادرش ماند و در سنین نوجوانی به شغل نانوایی پرداخت، در همین دوران به کسب علم و دانش علاقه مند شد و به درس و مدرسه پرداخت. بعد از تحصیل علوم، زندگی او تغییر کرد ودر جرگه طالبان علم درآمد و مجالس درس علمای بزرگ شیراز را درس کرد.
در اشعار حافظ که میتواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می شود، انچه از فحوای تذکرهها به دست می آید بیشتر افسانههایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده است.
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاءالدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بودهاست، در اشعار حافظ که میتواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت میشود، آنچه از فحوای تذکرهها به دست میآید بیشتر افسانههایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شدهاست، با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که حافظ در خانوادهای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شدهاست، (با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانوادههای مرفه و بعضاً متوسط جامعه بودهاست) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشتهاست.