صد در صد، تلاشم را می کنم مفید باشم. دوست دارم یک روزی بگویند آقایی از جوانی درآمد و بازیکن با تجربه ای شد. (با خنده)
سجادآقایی بازیکنی است که سه فصل پیش با استقلال قراداد امضا کرد و بعد از یک فصل به صورت قرضی حضور در آلومینیوم اراک از فصل قبل دوباره به این تیم برگشت. سجاد آقایی در بازی شب گذشته برابر گل ریحان و در شرایطی که بازی گره خورده بود در دقایق پایانی وارد زمین شد و با یک گل و یک پاس گل نقش مهمی در پیروزی تیمش ایفا کرد.
سجاد آقایی صحبت های جالبی به زبان آورد که در ادامه آن را می خوانید:
تو فوتبالت را از پرسپولیس شروع کردی، درست است؟
بله؛ یک سال آنجا بودم و آقای گل رده های پایه شدم.
حالا طرفدار کدام هستی؟
من از همان بچگی استقلالی بودم. می توانید از بازیکنان رده پایه بپرسید، همه می دانستند من استقلالی هستم.
در آن زمان برانکو از تو نخواست به تمرین تیم های بزرگسالان اضافه شوی؟
چرا، من 2 ماه با تیم بزرگسالان تمرین می کردم، واقعیتش را بخواهید من دلم با پرسپولیس نبود و اصلا از حضور در این تیم خوشحال نبودم. رنگ آبی را بیشتر از قرمز دوست دارم و این را همه می دانند.
به عنوان یک بازیکن گمنام چطور شد از استقلال پیشنهاد دریافت کردی؟
من رضایتنامه ام را گرفته بودم، 40 روز هرروز به باشگاه پرسپولیس می رفتم اما رضایت نامه ام را نمی دادند. فردای روزی که از پرسپولیس جدا شدم، آقای توفیقی از استقلال به من زنگ زدند و گفتند بیا اینجا و من هم گفتم از خدایم است. به من گفتند فردا سه بعد از ظهر شیخ بهایی باش، رفتم و بدون اینکه حرفی بزنم قراردادم را امضا کردم.
سال اول منصوریان تو را نخواست. درست است؟
نه، زمانی که به استقلال آمدم تیم های پایه بازی شان شروع شده بود و اسم من باید اول از پایه ها رد می شد تا بعد از آن به بزرگسالان می رفتم. وقتی دیدم نمی شود قرارشد یک سال بروم آلومینیوم اراک بازی کنم و بعد برگردم.
فصل قبل شفر خیلی از تو تعریف می کرد ولی به تو بازی زیادی نرسید.
شفر من را خیلی دوست داشت، بازی های اول بازی کردم ولی محروم شدم و یک ماه من را عقب انداخت. بعد از آن تمرین کردم ولی عضله زیرشکمم پاره شد و دو ماه درگیر آن مصدومیت بودم. بعد که برگشتم استقلال بازیکنان خارجی گرفته بودند و آقای شفر باید به آنها بازی می داد.
تو در بازی های دوستانه پیش فصل عملکرد خوبی داشتی اما به یکباره مصدوم شدی.
من در تمام بازی های دوستانه اول فصل بودم و هم گل زدم و هم پاس گل دادم. در تمرین در یک صحنه خیلی مسخره پایم روی توپ رفت و مچ پایم آسیب دید. 15 روز نتوانستم تمرین کنم و فرصت بازی کردن در بازی های اول فصل را از دست دادم.
قبل از بازی با ذوب آهن استراماچونی تو را کنار گذاشت، درست است؟
نه، حرفی نبود. آقای استراماچونی به من شوک داد و گفت باید با انگیزه تر تمرین کنی، همین باعث شد تلنگر بخورم و به نظرم دلیل گلزنی ام در بازی هم همین بود.
خودت که خواب ندیده بودی در این بازی گل می زنی؟
نه، فقط بعد از بازی یک نفر زنگ زد و گفت خواب دیده بودم که گل می زنی که من به او گفتم دروغ نگو. (با خنده)
خودت فکر می کردی بتوانی گره این بازی را باز کنی؟
راستش را بخواهید من همیشه به خودم می گویم باید همیشه آماده باشی. این بازی حس می کردم نوبت من است که بازی کنم و تشنه بازی کردن بودم.
روزی می توانی ستاره استقلال شوی؟