سلام نو – سرویس بین الملل: حسن روحانی در حالی به نیویورک رفت که تمام تحلیلگران سیاسی چشم به حاشیه سازمان ملل دوخته بودند تا شاید دیدار روحانی و ترامپ مهیا شود و حاشیهای مهمتر از متن رخ دهد و رییس جمهور ایران و آمریکا در یک قاب قرار بگیرند، اما در نهایت چنین نشد و پیشنهاد چند باره انگلیس، آلمان و فرانسه با پاسخ منفی و محکم حسن روحانی مواجه شد.
علاوه بر سه کشور اروپایی خبرهایی از تلاش های عراق و پاکستان هم برای میانجیگیری میان ایران با کشورهایی همچون آمریکا و عربستان گزارش شد و قبلتر هم ژاپن و عمان در راستای تنش زدایی با آمریکا اقدام کردند.
بیشتر بخوانید: ترامپ و روحانی در نیویورک توافق کردند / جزئیات توافق چهار بندی ایران و آمریکا
حسن روحانی در باره ماموریت شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن، در این زمینه گفت: «من با آقای آبه بیش از هشت بار دیدار کردهام. در سفر اخیر ایشان به تهران هم گفتوگوهای مفیدی داشتیم. آقای آبه همواره این نقش را دنبال کرده است و هنوز هم این مسیر را دنبال میکند. ما امیدواریم این مسیرها موفق شود.» او درباره مکرون هم چنین گفت و تاکید کرد با وجود خوب پیش رفتن ماکرون اما او در جایی متوقف شد.
اما چرا جواب روحانی به درخواست کشورهای اروپایی برای دیدار با ترامپ منفی بود، آن هم در حالی که همه منتظر چنین دیداری بودند؟ جواد ظریف، وزیر امور خارجه در پاسخ به چرایی این مسئله میگوید: ما شرطمان این بود که برای دیدار نه بین آقایان روحانی و ترامپ بلکه سران ۱+۵ با آقای روحانی، باید با رفع تحریمها این دیدار انجام شود. آقای ترامپ هم نه اینکه گفته باشد بعد از دیدار این انجام شود، بلکه مایل بود بیشتر دیدار انجام شود و میگفتند این امکان هم هست که بعد از دیدار تحریمها رفع شود.
اما چه شد که کار به اینجا رسید و ایران چطور توانست به تعبیر حسام آشنا، مشاور رییس جمهور، فشار حداکثری را به التماس حداکثری تبدیل کند؟
پیش از شرایط جدید منطقه و تحولات یمن و سوریه ترامپ فکر میکرد با کمپین فشار حداکثری نه تنها تهران را به آشوب میکشد بلکه دست ایران را از منطقه کوتاه میکند و در نهایت حکومت ایران را مجبور به مذاکره تحت 12 شرط اعلامی پمپئو میکند، اما نه تنها چنین نشد بلکه یمن، که به باور عربستان و آمریکا ضعیفترین حلقه مقاومت و نفوذ ایران بود به گردابی تبدیل شد که در حال بلعید عربستان است.
دست بالای ایران در یمن، سوریه و خلیج فارس در کنار دیپلماسی فعال در اروپا و آمریکا باعث شد که ترامپ به تحلیل متفاوتی برسد و درک کند که در مقابل ایران یا باید مذاکره کند یا تنش را تحمل کند و در صورت تبدیل تنش به تقابل مستقیم حداقلی یا حداکثری باید بپذیرد که هزینه بالای آن را در کنار غفلت از چین و روسیه بپردازد. چیزی که باب میل ترامپ و سیاستگذاران آمریکا نیست.
اما واضح است که چک مقاومت فعال ایران در منطقه اعتباری همیشگی ندارد و در صورت از دست رفتن فرصتها و تشخیص ندادن موقعیت درست، آمریکا با تمام اجتنابش از تقابل آن را بر میگزیند و هزینه بسیاری به خود، ایران و دیگر کشورهای منطقه وارد میکند، چون تمام کارشناسان سیاسی، نظامی و امنیتی میدانند تقابل با ایران در ایران و حتی خاورمیانه متوقف نمیشود و دایراهای بزرگ را در بر میگیرد.
باید دید ایران در چه زمانی و به چه شکلی به دنبال نقد کردن چک مقاومت فعال این چند سال گذشته است؟ آیا ایران مایل است با آمریکا مستقیم مذاکره کند یا در جمع سران کشورهای حاضر در برجام؟ آیا ایران پیش از توافق احتمالی با آمریکا با عربستان تعامل میکند یا خیر؟ آیا آمریکا حاضر به برداشتن تحریمها یا حداقلی از تحریمها میشود؟