برخی دانشجویان دغدغهمند از گذشته تا حال در راستای تحقق آرمانهایشان به فعالیتهای موثری در قالب گروههای دانشجویی دستزدهاند. در اوضاع جاری کشور که فعالیت احزاب آنطور که باید در جریان نیست، فعالیت دانشجویان و تریبونهای در اختیار آنان منحصر به چنین فضاهای دانشجویی میشود. اما به مدد الطاف پیدا و پنهان، عرصه فعالیت این محافل نیز روز به روز تنگتر و تنفس آنها در فضای گفتمانی دانشگاه سال به سال سختتر میشود.
نکته دیگر اینکه، پس از سالها هنوز هیچ رویهی ثابتی برای فعالیتهای دانشجویی وجود ندارد. بهبودهای موردی و نادر در شرایط و اندک تسامحها در مقابل دانشجویان، قائم به شخص است و جابهجایی کادر اداری و مدیریتی در اکثریت قریب بهاتفاق موارد موجب بستهتر شدن فضا میشود. در عمل حتی به چنین شیوهنامههای یکطرفهای بسنده نمیشود و دانشجویان در صورت تخطی یا تفسیر به رأی مسئولان از این قوانین خودنوشته، ملجأ بیطرفی برای دادخواهی ندارند و قاضی و محتسب و مجری همگی اعضای یک تیماند.
بااینهمه هرساله افراد زیادی با پیوستن به گروههای دانشجویی نخستین گامها را برای ساختن ایرانی آزاد و آباد برمیدارند. اینان امیدوارانه سختیهای زیادی را متحمل شده، ساعتها مطالعه میکنند و برای آگاهی سایر دوستانشان برنامههای مختلف تدارک میبینند. نقیصه بزرگِ وضع موجود این است که از پتانسیل این افراد پس از اتمام دوران تحصیلشان هیچگونه بهرهبرداری نمیشود و بهجز موارد استثنائی تجربهها و ایدههای آنها در سینههایشان محبوس و انگیزههای آنان به محاق میرود. در بین این افراد در انجمنها و کانونهای مختلف در سراسر کشور دخترانی حضور دارند که نسبت به مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حساس هستند. اگرچه این دختران جوان راه صعبالعبورتری نسبت به آقایان پیشرو دارند، با این حال دوشادوش آنان در تکاپو هستند و در خلال این فعالیتها تجارب گرانبهایی اندوختهاند. هدررفت سرمایههای انسانی در مورد این بانوان شجاع اوضاع به مراتب تراژیکتری دارد. چراکه در ذهنیت تصمیمسازان و تصمیمگیران کلان کشور هنوز زمان اعتماد به این زنان و سپردن امور مهم کشور به آنان نرسیده است. برای نمونه وزارت به عنوان یک مقام عالی همچنان در تصرف مردان است؛ یا واژه رجل سیاسی که در توصیف رئیسجمهور در قانون اساسی ذکرشده علیرغم شواهد متقن و امارات متعدد بر فراجنسیتی بودن آن، کماکان تفسیری مردانه دارد و امکان نامزد شدن برای زنان در انتخابات ریاست جمهوری با اما و اگرهای جدی روبهرو است.
۱۶ آذر به جهت تکریم دانشجویان، روز دانشجو نامگذاری شده است. این روز را بایستی به همه دانشجویان دغدغهمند و فعالانی که قدم در این راه ناهموار مینهند بهصورت ویژه تبریک گفت. امید است این روز آغازی بر ایجاد حریمی امن برای فعالیتهای دانشجویی باشد. حریمی که ایجاد آن ستارگان پروندههای برخی دانشجویان را کمفروغ میکند. دانشجویانی که سودای وطن در سر و آرزوی تعلیم و تعلم در قلب دارند، اما این ستارهها سد راه بازگشت آنان به محیط دانشگاه است.
به امید آنکه ۱۶ آذر را در سالهای پیشرو به مناسبت ایجاد این حریم امن، شکلگیری فضای گفتمانی مناسب و گذشتن از دوران سانسور، اخطار و ستارهدار شدن جشن بگیریم. روزی که توانی مصروف مجاب کردن افراد و گرفتن انواع مجوزها و پشت سر گذشتن موانع بیحاصل نمیشود. شاید در آن روزگار تریبونی در اختیار همه افراد، فارغ از دیدگاه و خطوط سیاسیشان و صرفاً برای استماع اقوال و اتباع احسن گذارده شود. به امید روزی که کلمه دموکراسی از متن کتابها به متن جامعه بیاید و لذت زندگی در چنین محیطی را بچشیم.
تا چنین روز با همه سختیها و نشدنها و نه شنیدنها باز هم به پیمودن این مسیر سنگلاخی ادامه میدهیم چراکه از پیشینیان خود آموختهایم صبر توشه لازم برای این راه است و امید این روزها همچون هوا برای زنده ماندن تا رسیدن به نور و روشنایی لازم است./ نشریه دانشجویی پاد