سلام نو – سرویس سیاسی: هر کاری که بکنید، هر اتفاقی که بیافتد و هر چقدر هم که فشار روی مردم و دولت باشد دولت فعلی، یعنی دولت حسن روحانی، برای صدا و سیما دولت خودی نمیشود. هر چقدر رهبری از ضرورت وحدت بگوید و عقلای سیاسی بر طبل همبستگی بکوبند دولت حسن روحانی برای صدا و سیما انگار دولت جمهوری اسلامی نیست و چنان در نقد آن کوشش میکند که در نقد دولت آمریکا!
البته قطعا مسئولان صدا و سیما به چنین چیزی معتقد نیستند و به زمانهایی که در اختیار وزرای دولت و رییس جمهور قرار میدهند اشاره میکنند و میگویند آنها هر وقت خواستند در صدا و سیما بودند ولی واقعیت این است که این حرف یک سوژه تبلیغاتی بیشتر نیست و چند برابر زمانی که یک وزیر از آنتن تلویزیون میگیرد به تخریب او اختصاص داده میشود، تازه اگر وزیر وقتی داشته باشد.
در صدا و سیمایی که وحید یامینپور و امیرحسین ثابتی برنامه مفصل دارند، علیرضا پناهیان در چند شبکه منبر دارد و کسی مثل علی بهادر جهرمی در یک شوی سیاسی در سی دقیقه سه دروغ روشن به دولت میبندد. موافقان دولت و اصلاحطلبان از تریبون مستقل که هیچ، از تریبون جهت دفاع در برابر اتهامات صدا و سیما هم محروم هستند.
در همین برنامه بدون توقف علی بهادری جهرمی برخلاف موضوع برنامه و بدون توجه به جایگاهش در قوه قضاییه، تیغ تند انتقاد خود را متوجه رئیس جمهوری کرد و مدعی شد که «رئیس جمهور منتخب مردم از رهبری اجازه گرفت در حوزه اقتصادی، گفت میخواهم مشکلات اقتصادی مردم را حل کنم میخواهم شورای هماهنگی اقتصادی تشکیل بدهم، رهبر گفت تشکیل بده.»
جهرمی که با حکم رییسی به عنوان رییس مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده شناخته میشود چنان درباره سخنان خصوصی دو مقام ارشد کشور سخن میگوید و از آن برای نواختن یکی از آن دو بهره میگیرد که انگار در خود جلسه حضور داشته است و هیچ کس هم به او تذکر نمیدهد که با استناد با کدام منبع فرمانده جنگ اقتصادی را این چنین تخریب میکند؟ حالا بعد از تکذیب سه دروغ پشت سر هم در برنامه بدون توقف هم بعید به نظر میرسد تذکر جدی و دقیق به این جوان جویای نام داده شود، چنان چه او اولین تخریب کننده دولت در رسانه ملی نبود و آخرینشان نیز نخواهد بود.
در همین صدا و سیما پس از ساخت و پخش گاندو و نارضایتی رهبری از توهین به ظریف، علیرضا پناهیان او را در منبر سوگواری امام محمدجواد(ع) در کاظمین، همزمان با تحریم امریکا، با ابوموسی اشعری مقایسه میکند و باز هم پی در پی در رسانه ملی منبر میگیرد.
اما تمام دردسرها و بی در و پیکریهای صدا و سیما در همین جا خلاصه نمیشود. این رسانه عریض و طویل و پولخوار حتی از تولید برنامهای در جهت سیاستهایی که به آن ابلاغ میشود هم ناتوان است. آخرین نمونه این فاجعه را در گزارشی که درباره دختر آبی تهیه شد به صراحت میشد دید، گزارشی پر ابهام و کم مایه که خبرنگار تمامش را از پشت میزش تهیه کرده بود و زحمت گزارش میدانی را به خود نداده بود و با محتوای افتضاح، آبکی و سست بنیان خود نه تنها گرهی باز نکرده بود بلکه گرهی بر گرههای این ماجرا افزود.
تمام اینها را بگذارید در کنار دعوای سطح بالایی که درباره صدا و سیما و مدیریتش در بین برخی مسئولین بیت رهبری و طیف مشهور به عدالتخواه رخ داده تا متوجه شوید بزرگترین سازمان رسانهای دولتی جهان، تا چه حد آشفته و ناکارآمد است. ،وحید جلیلی برادر سعید جلیلی و فعال فرهنگی در چند نوبت به حسین محمدی، رییس معاونت بررسی دفتر رهبری حمله کرد و وضع فعلی صدا و سیما را حاصل کار او و رفقای هم مدرسهای او یا به قول خودش بچه طهرونها دانست.
با تمام این آشفتگیها و ناکارآمدیها اما تمام مهرههای صدا و سیما و تمام طرفهای درگیر همچنان روی تخریب دولت همنظر هستند و قرار نیست به سادگی هم از کنار این ماجرا بگذرند، تخریبی که خواه ناخواه آوارش روی سر صدا و سیما هم میریزد و این سوال را در ذهن ایجاد میکند که رسانه ملی که پولش را از جیب ملت میگیرد، آن چنان که مدعی است بیشتر درخدمت انقلاب است یا در خدمت ضد انقلاب؟ کنشهای این رسانه بیشتر به سود انقلاب بوده یا خوراک ضد انقلاب؟