طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران فقط در سال 1396 تعداد 35 هزار و 333 دختر 10 تا 14 ساله و 217 دختر کمتر از 10 سال ازدواج رسمی کردهاند.
«اگر ازدواج دختر 13 ساله علیالاطلاق مجاز است و ازدواج دختر 9 ساله هم با تشخیص قاضی مجاز است، پس او از بلوغ کامل جسمی و عقلی برخوردار است. اگر چنین است چرا نباید به او گواهینامه رانندگی داد، اجازه خرید و فروش محضری داد و شهادتش را در دادگاه پذیرفت»؟
به گزارش سلام نو، سردبیر روزنامۀ اطلاعات - علیرضا خانی - در سرمقالۀ شمارۀ امروز این روزنامه با طرح این سوال در یادداشتی با عنوان «بازی» نوشته است:
انتشار فیلم ازدواج دختر 9 ساله با پسر 22 ساله در استان کهگیلویه و بویراحمد واکنشهای زیادی برانگیخته است. حامیان وقوع چنین رخداد بهتآوری گفتند که آن دختر 10ساله بوده است نه 9 ساله. گویی اختلاف بر سر آن یکسال بوده است.
بیاندکی تردید وقتی دختر 9 ساله یا 10 ساله یا 12 ساله پای سفره عقد مینشیند، او در این تصمیمگیری سر سوزن نقشی ندارد. خانوادههایی، بر اساس رسوب سنتهای کهن، چنین تصمیمات هولناکی را میگیرند و او به جای بازی کودکانه، باید چنین نقشی را در زندگی بزرگترها بازی کند.
اما بازی به همین جا ختم نمیشود. قریب دو سال است که طرح افزایش سن قانونی ازدواج دختران و پسران در مجلس خاک میخورد و قربانی بازی سیاسی شده است. مخالفان میگویند این طرح همسویی با نهادها و سازمانهای غربی است برای ایجاد بحرانهای اخلاقی و پایینآوردن رشد جمعیت در کشور!
هیچکس هم تا به حال از آنها نپرسیده است اگر افزایش سن ازدواج دختران ایرانی از 13 به 16 سال توطئه غربیهاست، چرا در غرب سن ازدواج دختران و پسران 18 سال است؟ آیا آنها علیه خودشان توطئه بزرگتری کردهاند!؟
ماده 1041 قانون مدنی مصوب سال 1313 حداقل سن ازدواج دختران و پسران را به ترتیب 15 و 18 سال تمام تعیین کرده بود.
این قانون، در سیر تاریخی خود، چند بار تغییر کرد و آخرین نسخه اصلاح شده آن مصوب 1381 سن ازدواج دختران و پسران را 13 و 15 سال تعیین کرد با این تبصره که برای سنین کمتر از آن نیز مشروط به اذن ولی و به شرط موافقت دادگاه، ازدواج مجاز است. جالب است در این قانون هیچ سنی بهعنوان ممنوعیت مطلق ازدواج در نظر گرفته نشده است.
ممکن است برخی تصور کنند که نیازی به ممنوعیت مطلق نیست چرا که غیرممکن است یک پدر اذن دهد که دختر 9 ساله یا حتی 12 سالهاش سر سفره عقد بنشیند و باز حتی اگر چنین اتفاقی بیفتد، محال است دادگاه مجوز آن را صادر کند.
اگر شما هم این طور فکر میکنید به این آمار توجه کنید: طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران فقط در سال 1396 تعداد 35 هزار و 333 دختر 10 تا 14 ساله و 217 دختر کمتر از 10 سال ازدواج رسمی کردهاند که در دفاتر ثبت رسمی قوه قضائیه ثبت شده است. طبق قانون، برای این ازدواجها قاضی رأی صادر کرده و مجوز داده است. کاملاً بدیهی است که شمار ازدواجهای غیررسمی و ثبتنشده، بسیار بیشتر از این است.
با این آمار هولناک، آن فیلمی که از ازدواج دختر 10 ساله در هفته گذشته منتشر شد تنها یکی از بیش از 35 هزار دختری است که هر سال در همین سنین پای سفره عقد مینشینند و یقیناً، خودش هیچ نقشی در تصمیم غمانگیزی که برایش گرفتهاند، ندارد. معلوم نیست چرا انتشار دهنده فیلم آن یک مورد تحتتعقیب قرار گرفته است؟! وقتی برای یک انسان، تصمیمی میگیریم که خودش در آن دخالتی ندارد، به معنی آن است که برای او قوه عاقله قائل نیستیم و این ضعف ویرانگری است که قانون حاضر دارد.
اساساً مگر یک قانون مدنی ـ که چند بار تغییر کرده ـ وحی آسمانی است که نتوان آن را اصلاح کرد؟ چرا باید اصلاح چنین قانونی، دو سال در مجلس خاک بخورد و نمایندگان بترسند از اینکه اگر به آن رأی دهند از سوی افراطیون عامل استکبار خوانده شوند؟ چرا باید قانون، زمینه موجه نشان دادن یک عرف نابهنجار را فراهم کند و به تشدید مصائب اجتماعی ، بینجامد؟
مگر میتوان باور کرد دختربچه کلاس سوم ابتدایی را پای سفره عقد بنشانیم و قانون، به جای حمایت از آن طفل معصوم، از سفره گستران حمایت کند؟ مگر میشود باور کرد، دختر بچگان معصوم و بیپناه مناطقی از این سرزمین، به جای عروسک بازی، اسیر بازی زشت جناحهای سیاسی برای تخریب یکدیگر شوند؟
پرسش دیگر این است: اگر ازدواج دختر 13 ساله علیالاطلاق مجاز است و ازدواج دختر 9 ساله هم با تشخیص قاضی مجاز است، پس او از بلوغ کامل جسمی و عقلی برخوردار است. اگر چنین است چرا نباید به او گواهینامه رانندگی داد، اجازه خرید و فروش محضری داد، شهادتش را در دادگاه پذیرفت، اجازه رأی دادن در انتخابات داد و...؟!
یک پرسش دیگر باقی است: آنها که قانون پیشین را تصویب کردند و آنها که تمام قد از آن حمایت میکنند، چند نفرشان حاضرند دختر 9 ساله یا حتی 13 سالهشان را پای سفره عقد بنشانند؟