به گزارش سلام نو، محمد سلامتی دوست و همحزبی بهزاد نبوی و آخرین دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یکی از دو تشکل موثر اصلاحطلبان در دهه هفتاد و هشتاد بود، شخصیتی ساکت، کم مصاحبه و البته معتدل! آن قدر معتدل که نگران تندروها نیست و معتقد است هر روز گروهی بیشتری از اصولگرایان به اعتدال گرایش پیدا میکنند. در ادامه بخشی از تازهترین گفتوگو این فعال سیاسی اصلاحطلب را میخوانید.
به نظر شما آیا میتوان این شورای عالی را به تشکلی که شما میگویید ارتقا داد یا خیر؟
خیر، تشکیلات سیاسی با این شورا فرق میکند. شورای عالی برای این است که بین این همه تشکل سیاسی ریز و درشتی که هستند، برای انتخابات هماهنگی به وجود بیاورند. کار دیگری نمیکند؛ در صورتی که انتظار از یک تشکیلات سیاسی بسیار بیشتر از اینها است.
انتظاری که بر اساس عنوان باید از شورای سیاستگذاری داشت این است که تمام سیاستگذاریها در ارتباط با کارهای دولت، مجلس و شوراها باید در آنجا جمعبندی شود و از آنجا پیگیری شود که اعمال کنند. اما اینها جزء وظایف شورای عالی نیست. شورای عالی تنها کاری که انجام میدهد این است که در ارتباط با انتخابات، معیارهای انتخاب افراد را مشخص میکند و بعد هم لیست تهیه میکند.
در خصوص انتخابات مجلس یازدهم، اصلاح طلبها ایدههای متفاوتی مطرح میکنند. مثلا آقای نبوی تأکید دارند که باید با اصولگراهای میانه رو ائتلاف شود و یک لیست مشترک داده شود. در مقابل آقای سعید حجاریان ایده انتخابات مشروط را مطرح میکند و میگویند ما نمیتوانیم سکوت کنیم و باید شرایط انتخابات را بسنجیم و اگر شرایط خیلی سخت شد، باید از انتخابات کنار برویم. برخی هم می گویند بدون ائتلاف وارد انتخابات شویم، به نظر شما در این برهه اصلاح طلبها در مورد انتخابات مجلس باید چه کار کنند؟
برای انتخابات آینده باید یک هدف کلی را در نظر گرفت. به نظر من هدف کلی از شرکت اصلاح طلبان در انتخابات آینده، باید امنیت ملی باشد. به این دلیل که چون از خارج دارد با ما برخورد میشود. یعنی آمریکا و برخی از همپیمانانش، تمام تمرکزشان متوجه این است که ایران را به زانو دربیاورند. در این جهت آنان دنبال این هستند که تضاد را در داخل کشور تشدید کنند. آمریکا میخواهد که حمایت از نظام در داخل روز به روز کاهش یابد. یعنی آرایی که در مشارکت مردمی ارائه میشود روز به روز کمتر گردد، تا آسیبپذیری ما بیشتر شود و به تبع آن امنیت ملی ما متزلزل شود. ما باید در برابر این هدف آمریکا مقاومت کنیم. یعنی باید هدفگذاری ما در انتخابات آینده امنیت ملی باشد.
تمام تلاش ما باید این باشد که حضور گسترده مردم را در انتخابات به وجود آوریم. تمام اقشار از هر طیفی باید مشارکت کنند، شرط و شروط را باید برای بعد بگذاریم، آن هم شرط و شروطی که بحثانگیز و اختلاف برانگیز است. شما میخواهید با کسی شرط بگذاری که کاملا با شما مخالف است و باحضور گسترده مردم هم در انتخابات میانه خوبی ندارد.
بنابراین با این هدف، تمام تلاش ما باید این باشد که حضور گسترده مردم را در انتخابات به وجود آوریم. تمام اقشار از هر طیفی باید مشارکت کنند، شرط و شروط را باید برای بعد بگذاریم، آن هم شرط و شروطی که بحثانگیز و اختلاف برانگیز است. شما میخواهید با کسی شرط بگذاری که کاملا با شما مخالف است و باحضور گسترده مردم هم در انتخابات میانه خوبی ندارد. بنابراین کنار نمیآید. از این رو اگر قرار باشد که این هدف تأمین شود که باید تأمین شود، بدون قید و شرط باید وارد کار شد.
البته به معنای نفی مذاکره نیست، بلکه باید در مذاکره به طرف مقابل تفهیم کنید که ما میخواهیم مسئله امنیت ملی را در نظر بگیریم و اگر شما هم میخواهید که این اتفاق بیفتد، باید این کارها را انجام بدهید. ممکن است که فقط ۲ درصد تأثیر داشته باشد، همین ۲ درصد هم غنیمت است. حرف را باید بزنیم؛ اما نه به عنوان شرط.
نگران تندروها نیستم/ بهتر است اصلاحطلبان خودشان لیست بدهند
خب چه استراتژی بهتر است، این که اصلاح طلبان ائتلاف کنند و لیست مشترک بدهند یا به دنبال اصلاح طلبهای ناب باشند؟
من معتقدم که در این انتخابات بهتر است که هر جناح و خط فکری خودش به تنهایی وارد میدان شود. در سال ۹۴ استدلال این بود که برای پیشگیری از این که افراطیون اکثریت مجلس را به دست نیاورند، ما با اصولگراهای میانه رو متحد شویم. کار درستی بود و موثر هم واقع شد. اما در حال حاضر این مسئله محوریت ندارد. الان نگران نیستیم و حتی به نظر من اگر هم تعداد قابل ملاحظهای بیایند، آن حالت افراطی سابق را ندارند. در واقع شرایط این گونه اقتضا میکند و حتی اگر داشته باشند هم اشکالی ندارد چون به هر حال آنها هم نماینده بخشی از جامعه تلقی می شوند.
روز به روز تعداد اصولگراهای معتدل بیشتر میشوند
این اتفاق را برای کشور مضر نمیدانید؟
خیر، از نظر من مضر نیست چون مسیر کلی جامعه را به سوی اعتدال میدانم. ملاحظه می کنید که از مدتها پیش که در میان اصولگراها اختلاف افتاده است، به دلیل این است که روز به روز تعداد معتدلین آنها بیشتر میشود و حتی از میان این معتدلین کسانی که گرایش به اصلاح طلب دارند بیشتر میشود.
من معتقدم که در این انتخابات بهتر است که هر جناح و خط فکری خودش به تنهایی وارد میدان شود. در سال ۹۴ استدلال این بود که برای پیشگیری از این که افراطیون اکثریت مجلس را به دست نیاورند، ما با اصولگراهای میانه رو متحد شویم. کار درستی بود و موثر هم واقع شد. اما در حال حاضر این مسئله محوریت ندارد. الان نگران نیستیم و حتی به نظر من اگر هم تعداد قابل ملاحظهای بیایند، آن حالت افراطی سابق را ندارند.
کار سپاه در زدن پهپاد بهجا و بهموقع بود
اما پس از خروج آمریکا از برجام به نظر میرسد که پایگاه تندروها در حال تقویت شدن است.
این پایگاه تندروها در ارتباط با بدنه جامعه نیست، در ارتباط با برخورد با آمریکا است. یعنی در حال حاضر از من هم بپرسید که باید با آمریکا چگونه برخورد کنیم؟ من هم با این که در جرگه اصلاح طلبان هستم، میگویم کاری که سپاه کرد (زدن پهپاد آمریکا)، کاری بسیار بهجا و به موقع بود و تأثیر گذاشت و کشورهای عرب منطقه را متوجه کرد که روی آمریکا حساب باز کردن، فایدهای ندارد. در ارتباط با همین بود که بعضی از آنها به سمت ایران آمدند، به همین علت بود که از انتساب بی مورد بعضی اتهامها به ایران پرهیز کردند.
من میخواهم این سوال را دوباره از شما بپرسم؛ شما نگران تندروها نیستید؟
خیر، من نگران تندروها نیستم، حتی اگر در مجلس تعدادشان بیشتر از مجلس فعلی شود، اما احتمالا کمتر خواهند بود، چون بافت اجتماعی این را میگوید که مردم به میانهروی گرایش دارند. بافت اجتماعی نشان نمیدهد که باید تندروی کرد.
نباید ناعادلانه به تندروها حمله کنیم
من نگران تندروها نیستم، حتی اگر در مجلس تعدادشان بیشتر از مجلس فعلی شود، اما احتمالا کمتر خواهند بود، چون بافت اجتماعی این را میگوید که مردم به میانهروی گرایش دارند. بافت اجتماعی نشان نمیدهد که باید تندروی کرد.
این یعنی مشخصا شما بین جبهه پایداری، جریان جامعه روحانیت و یا جبهه پیروان تفاوتی نمیبینید؟
این که اینها سه عنوان مختلف را به خود اختصاص دادهاند، نشانه تفاوت دیدگاههای آنها است. اما در بعضی موارد بین اینها که گفتید خیر، خیلی تفاوتی نیست. مثلا آنها در مواقعی به راحتی میتوانند علیه طرحهای اصلاح طلبی متحد شوند. اما با وجود این موضوع، واقعیتهای اجتماعی و ضرورتها، آنها را از هم جداکردهاند. عمق این جدایی نیز به تدریج بیشتر خواهد شد. گرایش به اعتدال بیشتر خواهد شد و تندروها بیشتر در انزوا قرار خواهند گرفت.
اما این نباید بهانهای برای حمله ناعادلانه به تندرو هاباشد. به هرحال آنها سخنگوی قشری از جامعه تلقی میشوند. من هیچ وقت نتوانستم بپذیرم که به تندروها توهین شود. آنها یک بافت فکری و ذهنی دارند که برای خودشان قابل احترام است و برای ما هم باید قابل احترام باشد. البته منظور من کسانی است که صادق هستند. چون بعضی از آنها صادق نیستند و برای این که بیایند و از این نمد کلاهی برای خود بدوزند، حرفهای تندی بیان میکنند که خود را به نظام نزدیک کنند و سود ببرند. اما آنها که صادق هستند و با صداقت عمل میکنند باید استقبال کنیم از این که حرفشان را بزنند.
محمدحسین شریعتمدار، خبرآنلاین/