نویسنده: فاطمه سیاحی، کارشناس مسائل خاورمیانه
یکشنبه سیزدهم مرداد ماه، بغداد میزبان سومین دور از نشستهای سهجانبهٔ عربی در سطح وزرای امور خارجه عراق، اردن و مصر بود. این نشست که در محل وزارت امور خارجه عراق برگزار شد، در ادامه نشستی بود که قبل از این در قاهره و با حضور عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق، عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهوری مصر و ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن برای تحقق اهداف مشترک این سه کشور برگزار شده بود. طبق اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه عراق، این نشست بیانگر تمایل سه کشور یادشده برای رایزنی مستمر درباره راههای تقویت همکاری و دستیابی به تحقق ارتباط و به هم پیوستگی در زمینههای مختلف و حرکت بر اساس مصوبات نشست قبلی تدارک دیده شده بود.
به گفتهٔ احمد الصحاف هدف این بوده که شرکتکنندگان در این نشست تقویت روابط عربی را بررسی کنند که اکنون هدف اصلی استراتژی وزارت امور خارجه عراق است. همینطور هم شد و گفت وگوهای "سامح شکری"، وزیر امور خارجه مصر، "ایمن الصفدی"، وزیر امور خارجه اردن و "محمدعلی الحکیم"، وزیر امور خارجه عراق، دربردارندهٔ اهم مسائل منطقهای و بینالمللی بود. مبارزه با تروریسم و افراطگرایی، مسئله مهمی است که این سه کشور به آن پرداختند؛ عراق خود یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم است و دو کشور دیگر هم، به شدت از گسترش فعالیت این گروهها و نفوذ به کشورهایشان نگرانند.
محور مهم دیگر رایزنیها به موضوع تحکیم همکاریهای عربی و کاهش تنشها در منطقه با محوریت ایران اختصاص داشت.
مقامات عراقی اینبار نیز همچون گذشته نشان دادند در چارچوب سیاست گسترش روابط با کشورهای عربی و اسلامی حرکت میکنند و به دنبال تشکیل نشستی منطقهای با عنوان کشورهای همسایه عراق هستند. هدف نیز این است که امنیت و ثبات منطقه به دست همهٔ کشورها و با حضور ایران تأمین شود. این طرح از سوی ایران نیز تشویق شده است و سیاسیون تهران در دیدار با مقامات عراقی و سایر کشورهای منطقه دائما تاکید کردهاند که امنیت منطقه باید توسط خود کشورهای منطقه تامین شود. برهم صالح، رئیس جمهوری عراق بعد از اتمام نشست وزرای امور خارجه در دیدار با آنها تاکید کرده که ایران همسایهای مهم و از برادران عراق است. از نظر بغداد، ایران باید به عنوان قدرتی بزرگ در منظومه کشورهای اسلامی مورد احترام قرار بگیرد و به همین جهت لازم است کشورهای عربی منطقه روابط خوبی با آن داشته باشند.
به نظر میرسد سیاستمداران عراقی تلاش دارند تا با رایزنیهای مستمر در نشستهای مشابه، در گام نخست برای تحکیم مناسبات درون عربی تلاش کنند؛ به طور مثال مسائل مربوط به سوریه و فلسطین را مطرح کرده و از کشورهای عربی دیگر بخواهند تا منافع این دو کشور را پیگیری کنند. سپس و در گام دوم سعی میکنند مواضع ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای و حامی منافع همسایگان به آنها ابلاغ کرده تا از این طریق نگرش برخی از کشورهای عربی نظیر مصر و اردن نسبت به ایران تغییر کند و به همکاری با تهران اقدام کنند. در این شرایط، مسئله طرح صلح آمریکایی موسوم به «معامله قرن» (که یک محور مهم از گفت وگوهای نشست روز یکشنبه بود) میتواند مصر و اردن را تا حدی به ایران نزدیک کند. چرا که اکنون علیرغم وجود روابط بین این دو کشور با اسرائیل، آنان نسبت به طرح معترضاند. به همین جهت، اگر ایران و عراق را در شمار مخالفانِ کلی سیاستهای اسرائیل در مورد فلسطینیان قرار دهیم، قطعاً مصر و اردن نیز از مخالفان جزئی خواهند بود؛ چرایی و چگونگی این مسئله را در ادامه توضیح می دهیم.
نخبگان مصر بعد از جنگ با اسرائیل، امضای پیمان کمپدیوید و قبول صلح، دریافتند که قدرت کافی برای به چالش کشیدن سیاستهای تل آویو – واشنگتن در خصوص مسئله فلسطین را ندارند. موضع کنونی قاهره را نیز السیسی با همین نگاه مشخص میکند؛ وی میگوید تحرکات ما در خصوص فلسطین در حد تواناییهایمان است. این سیاستِ واقعبینانه دو اصل دارد: عدم قطع روابط و تاثیرگذاری غیرمستقیم بر تصمیمات. از این رو مصریها در تلاشند با بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک، بطور غیرمستقیم اهدافی جزئی را در مورد فلسطین دنبال کنند. درحالحاضر شبه جزیره سینا (در نزدیکی مرزهای فلسطین اشغالی) جزئی از طرح معامله قرن است؛ که مصری ها با آن سخت مخالفند.
رئیسجمهوری مصر نیز میگوید کشورش اجازه نخواهد داد این منطقه به طرح آمریکاییها بپیوندد. موضعی که حتی بعد از سفر کوشنر به قاهره و رایزنی با السیسی تغییر نیافت؛ و وزیر امور خارجه مصر نیز در نشست بغداد باری دیگر بر آن تاکید کرد. اکنون اوضاع داخلی مصر به خاطر مسائل امنیتی همچون فعالیت گروههای افراطگرا، مخالفت افکار عمومی با برقراری روابط با اسرائیل و یک سوم جمعیتِ زیر خط فقرِ این کشور و... حساس و نگرانکننده است. در چنین شرایطی سیاسیون این کشور اراده و توانایی پیوستن به معامله قرن را ندارند و نمیتوانند پذیرای مهاجران فلسطینی باشند؛ پس بدیهی است که به مخالفتشان با این طرح ادامه دهند.
شرایط اردن هم به این منوال است؛ با این تفاوت که صلح با اردنیها برای اسرائیل مهمتر از مصر است. از دلایل اهمیت استراتژیک این کشور برای اسرائیل به شریک بودنشان در یک مرز طولانی و جهتگیریهای غربیِ یکسان میتوان اشاره کرد. میبینیم که علیرغم تغییرات عمدهٔ منطقهای در چند دههٔ اخیر، تهدیدات مشترکی پیشِروی این دو کشور است. اسرائیلیها هم باتوجه به چنین اهمیتی است که حفظ رژیم هاشمی، امنیت مرزها و ثبات داخلی اردن را در قلب نظریه امنیتشان جای دادهاند. لیکن اردن هم مانند مصر اراده و توانایی پیوستن و اجرای طرح معامله قرن را ندارد. پادشاه اردن، ملک عبدالله راهحل قدیمی دو دولت و ایجاد یک دولت فلسطینی در بیتالمقدس شرقی را خواستار است و اساس صلح میداند؛ درحالیکه راهحل دودولت برای اسرائیلیها معنا و روشی کاملاً متفاوت دارد.
سیاسیون اَمان به لحاظ داخلی نیز تحت فشار هستند؛ بنابراین قادر نخواهند بود اراضی شان را در اختیار این طرح قرار دهند. آنان قطعاً در صورت قبول چنین طرحی، با درگیریهای حزبی و مخالفت شدید مردمشان مواجه خواهند شد؛ چراکه اردنیها میدانند قبول چنین طرحی اساساً به خاطر منافع حکومت و حاکمان است، نه مردم و کشورشان. به همین دلیل است که ملک عبدالله دوم روابط پیچیدهٔ خود با اسرائیل را به صورت دوگانه مدیریت میکند و تمایلی ندارد که بسیاری از ابعاد آن آشکار شود. در سایهٔ چنین مخاطرات و چالشهایی است که اکنون اردن نسبت به تقویت روابط خود با کشورهای همسایه و درهمتنیدگی مناسبات توجه نشان میدهد؛ مثلاً در نشستهای بغداد و قاهره شرکت میکند، یا پس از دوسال روابط را با قطر از سر گرفته و سفیر تعیین میکند.
در پایان باید گفت شواهد حاکی از آن است که در شرایط کنونی، کشورهای عربی نظیر مصر، عمان، کویت، و حتی امارات به دنبال برقراری روابط با ایرانند؛ بازیگر اصلی و حلقهٔ وصل این روابط نیز عراق خواهد بود. مبنای ادعای اخیر یک پایگاه خبری لبنانی مبنی بر تلاش کشورهای عربی برای فراهمکردن زمینهٔ گفت وگو میان تهران و ریاض نیز، همین سفرها و رایزنیهای درون عربیِ گسترده است. اکنون تهران و بغداد با بهرهبرداری حداکثری از تضاد منافع بین کشورهای درگیر در معامله قرن و اسرائیل، و تاکید بر منافع صلح با ایران میتوانند تکاپوهای عربی در تغییر استراتژیهای منطقهای را به مرحله مهمی برسانند. از یک سو، این عامل قادر است تهدیدات و چالشهای مقابل جمهوری اسلامی ایران را تا حد زیادی کاهش داده و رویارویی را به حمایت تبدیل کند. از سوی دیگر چنانچه به تلاش و جدیت اسرائیلیها در اجرای طرح معامله قرن به عنوان یک تهدید برای کشورهای عربی و نظم کنونی منطقه نگاه کنیم، پیگیری روابط عربی – ایرانی را سیاستی برای ایجاد توازن جدید در خلیجفارس از جانب همسایگان ارزیابی خواهیم کرد.
دیپلماسی ایرانی/