به گزارش سلام نو، معاون سیاسی حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه تئوری شرکت مشروط یک شوخی و یک ترفند تبلیغاتی است، گفت: لایههای راهبردهای اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات است.
محمدکاظم انبارلویی با بیان اینکه مردم در انتخابات به جریانی رو می کنند که کارآمد باشد گفت: بازگشت دیپلماسی انقلابی از مطالبات اصلی مردم است.
بخشی از اظهارات انبارلویی در ادامه می آید:
* مطالبه دوم مردم حفظ هویت و حیثیت انقلابی است. یعنی ما از یک کشور انقلابی ایستاده در سینه به سینه آمریکا در گفتگوهای برجام تنزل کرده ایم و دیپلماسی لبخند و قدم زدن را در خیابانهای وین انتخاب کردهایم و چیزی هم به دست نیاوردهایم. مردم میگویند باید دیپلماسی انقلابی برگردد و این مطالبه اصلی مردم است. البته این را هم باید از روی انصاف گفت که دولت پس از فهمیدن نامردی آمریکاییها و اروپاییها و به هم زدن توافق، در همگرایی با قوای دیگر و با نظام برای یکصدایی در برابر آمریکا همراهی نشان داده است.
* مردم معتقدند که راه حلهای کارآمدی از درون صندوق بیرون میآید. لذا ما همواره در ۴۰ سال گذشته بیشترین سطح مشارکت را در انتخاباتها داشتهایم. البته جریان وابسته داخلی در همصدایی با آمریکاییها و غربیها همواره گفتهاند که مردم پای صندوقهای رای نمیآیند و بحث تحریم انتخابات را مطرح میکردند. ما یک نظام مردمسالار هستیم و همین مردم هستند که پای صندوقهای رای میآیند و به منتخبین خود رای میدهند و اگر از کارکردشان راضی باشند، دوباره به آنها رای میدهند و اگر راضی نبودند به جریان دیگر و به منتخبین دیگری رای میدهند. راه حلهای حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی از درون صندوق رای و مشارکت پرشور مردم در میآید و این واقعیتی است که به تجربه دیدهایم و در انتخابات امسال هم قطعاً این اتفاق خواهد افتاد.
*( درباره اظهارات اصلاح طلبان مبنی بر کاهش مشارکت در صورت رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلبان) : این یک حرف تکراری است که همیشه اصلاحطلبان مطرح میکنند تا نرخ معاملهشان با نظام را بالا ببرند. مثل همه کشورها که در آن انتخابکنندگان و انتخابشوندگان ضوابطی دارند، ما هم ضوابطی داریم. آنهایی که مشکل اخلاقی و پرونده فساد مالی دارند، این تئوریها را وضع میکنند چون میدانند وقتی که شورای نگهبان از قوه قضاییه یا نیروی انتظامی یا سایر نهادهای مرتبط استعلام کند، پروندهشان به شورای نگهبان میرود و مشخص میشود که مثلاً مورد اخلاقی داشتهاند. همه مردم میدانند کسی که بخواهد نمایندگی مردم را برعهده بگیرد، باید یک شرایط اخلاقی، سیاسی و اقتصادی داشته باشد. اگر یک فرد به عنوان یک معلم در آموزش و پرورش و یا به عنوان یک کارگر در یک کارخانه استخدام شود، باید گواهی عدم سوء پیشینه ارائه کند. هیچکس نمیتواند بعد از این که ۱۰ بار دزدی کرده و از زندان آزاد شده، توسط یک کارفرما در جایی استخدام شود.
* این بازی، بازی کسانی است که مطمئن هستند که صلاحیتشان رد میشود. برای اینکه نظام را بترسانند، میگویند اگر شورای نگهبان سخت بگیرد سطح مشارکت پایین میآید. این آسانگیری در تایید صلاحیتها در انتخابات شوراها و اتفاق افتاد و شورای نگهبان در آن تاثیری نداشت. چقدر خبر شنیدهاید که اعضای شورای شهر یک شهر همگی دستگیر شدند و یا شهردار منتخبشان دستگیر شده است؟ چرا؟ چون آنجا این دقتها در مورد تایید صلاحیتها انجام نشد و بعضا یک مشت آدم قالتاق وارد شورای شهر شدند و به یکباره خبری منتشر میشود که همهشان را به دلیل دزدی یا تخلفی دیگر گرفتند.
* تایید صلاحیتها و رایگیری تحت مکانیزمهای قانونی و دقیق انجام میشود و امکان تخلف و تقلب و یا راهیابی افرادی که مشکل اخلاقی و مالی و یا مشکلات دیگر دارند وجود ندارد. چنین اشخاصی عملا نمیتوانند نماینده ملت باشند و این به طور دقیق در قانون تعریف شده است و شورای نگهبان جلویشان را میگیرد.
* اصلاح طلبان یک سری سیاستمداران هم داشتند که مثل مهاجرانی کاسب بودند. وزیر ارشاد جمهوری اسلامی بوده ولی در بیبیسی حرف میزند و در اجلاس عربستان شرکت میکند. اینها کاسب هستند و باید حسابشان را از اصلاحطلبان واقعی کنار بگذاریم. این افراد عناصری هستند که اعتقادی به نظام و سیستم ندارند و خودشان را به اصلاحطلبان چسباندهاند و اصلاحطلبان هم این هنر را ندارند که اینها را از خودشان دور کنند. آنها هم در وقت مقتضی به خارج میروند و پناهندگی میگیرند و کار خودشان را میکنند. وقتی ما از اصلاحطلبان صحبت میکنیم منظورمان اصلاحطلبانی نیستند که به این نظام اعتقاد دارند و در انتخابات هم شرکت میکنند و آدمهای درستیاند و مشکل اخلاقی، مالی و سیاسی ندارند و به قانون اساسی و ولایت فقیه معتقد هستند و از شورای نگهبان هم تأیید میگیرند.
* اما آن بخش از اصلاحطلبانی که به جنبش سوروس و جنبش مخملی وصل هستند را باید تفکیک کرد و نظام هم آن قدر هوشمندی دارد که آنها را از جریان اصلی اصلاحطلبان جدا کند، لذا ما اینها را اصلاحطلبان واقعی نمیدانیم و اصلاحطلب بدخیمی میدانیم که سر در آخور سیا و پنتاگون دارند و با سیاستهای آمریکا همراهی میکنند. اینها همان کسانی هستند که روزی شایعه تقلب راه انداختند و شورش ۸۸ و ۱۸ تیر ۷۸ را ایجاد کردند و اتفاقاً اسنادش هم هست که در کجا به سرویسهای خارجی وصل میشوند.
* واقعیت این است که بخشی از اصلاحطلبان اساساً به اینها ارتباطی ندارند و به نظام و به رهبری اعتقاد دارند ولی چون در فضای تبلیغاتی دَرهم حساب میشوند، بعضاً اینطور قلمداد میشود که همه اینها یکی هستند.
* بهزاد نبوی با حجاریان فرقی نمیکند و هر دوی اینها با تاجزاده هیچ فرقی نمیکنند. انتهای تاجزاده هم به آقای تاجبخش نماینده سوروس در ایران میرسد. فرض کنید بیایند و شروطی را مطرح کنند. اساساً چنین تعریفی وجود ندارد که کسی بیاید و برای نظام خط و نشان بکشد که اگر این شروط را رعایت نکنید، من نمیآیم؛ خب نیا. این طرف را اینگونه در نظر بگیرید ولی از آن طرف وقتی انتخابات برگزار میشود، همهشان میآیند. من به شما اطمینان میدهم که همه شان به پای صندوق های رای میآیند. بنابراین تئوری شرکت مشروط یک شوخی و یک ترفند تبلیغاتی است. همه اینها هم یکی هستند و لایههای راهبردهای آنها برای حضور در انتخابات است.
*( درباره عدم موفقیت اصولگرایان در چند انتخابات قبلی): این عدمالفتحها به دلیل اختلافات و مرزبندیهای درونی و فراموش کردن رقابت با رقیب اصلی در اصولگرایان بوده است. اصولگرایان بخشی از رقابت را به درون خودشان آوردند و این کار صحیحی نبوده است. من فکر میکنم که فرآیند همگرایی در انتخابات آینده بین اصولگرایان، الان هوشمندانه در جایی مدیریت می شود و در انتخابات آینده شاهد همگرایی بیشتر اضلاع اصولگرایی در انتخابات خواهیم بود و مکانیزمهایی که الان رویش کار میکنند حتماً جواب میدهد.
* در شورای ائتلاف حضور ندارم اما اخبارش را پیگیری میکنم. جمعی از رجال سیاسی و مذهبی کشور و علما در این شورا هستند که بر اساس مدیریت عقلانیت جمعی مباحث و دستور کارهای خود را پیش می برند. حزب موتلفه هم در آن حضور دارد./فارس