حضور بازیگران تئاتر در قاب تصویر و حضور چهرههای تلویزیونی و سینمایی در تئاتر، از جمله اتفاقاتی است که عدهای آن را مثبت ارزیابی کرده ولی عدهای به آن نقدهایی را وارد میدانند. شما از نتیجه کار در آچمز راضی هستید؟
زمانی بود که دوستان از این سریال به سریال دیگر میرفتند اما حال سریالها به سراغ بازیگران تئاتر آمده و متاسفانه کارگردانان و تهیهکنندگان تئاتر به سراغ بیکاران سینما و تلویزیون میروند. این یک فاجعه بوده که اکنون در حال رخ دادن است. علاوه بر این، در پروژههای تئاتر وقتی زمان اخذ قرارداد میشود، برای بازیگران تئاتر دستمزد خوبی را در نظر نمیگیرند اما به همان دوستان بیکار در تلویزیون دستمزدهای بالایی را پیشنهاد میدهند. به شخصه این موضوع را از چشم آن بازیگران نمیبینم؛ در واقع مقصر اصلی چنین اتفاقی، تهیهکننده نماهایی هستند که امروز آنها را در تئاتر زیاد میبینیم.
متاسفانه اکنون اتفاقی افتاده که در اصل فاجعهای دیگر است. در حال حاضر به نوعی مردم و هنرمندان ندیدن تلویزیون را افتخار میدانند. در واقع بین صداوسیما، مردم و هنرمندان شکافی ایجاد شده که امیدوارم هرچه زودتر رفع شود.
البته ناگفته نماند که در برههای، تاپترینهای هر رشته در تلویزیون بودند. یعنی اینکه ما به عنوان مخاطب آثار بهترین کارگردانها، بازیگرها و مجریها را در تلویزیون میدیدیم اما اکنون به این صورت نبوده و به همین دلیل خیلی از افراد تلویزیون ندیدن را افتخار میدانند. به هر حال بخشی هم هستند که همچنان تلویزیون را دنبال کرده و در کوچه و خیابان من را برای بازی در این سریال مورد لطف خود قرار میدهند که سبب خوشحالی است. به هر حال چند سالی بود که ما سریال طنز و بامزهای به این صورت نداشتیم و به شخصه من هم تاکنون بازخورد بدی از آن نگرفتهام.
استفاده از سلبریتیهای فضای مجازی در تئاتر
سیرکهایی که در سالن تئاتر اجرا میشود
میخواهند تیشه به ریشه تئاتر بزنند
اکنون شاهد حضور قشر دیگری از بازیگران نیز در تئاتر هستیم؛ افرادی که به گفته خودشان در گذشته تئاتر بازی کردهاند ولی با فعالیت در فضای مجازی معروف شده و حال همچون یک سلبریتی در نمایشها حضور پیدا میکنند.
من یک شباهتهایی بین سیرک و نمایش میبینم و یک تفاوتی هم برای آن قائل هستم. شباهت سیرک و نمایش در سرگرم کردن آدمها است. به عنوان مثال شما به سیرک میروید که سرگرم شوید، نمایش هم میبینید که سرگرم شوید اما رسالت نمایش، ایجاد تفکر و نشان دادن یک دغدغه است. نمیتوان اسم کارهایی که به سراغ افرادی میروند تا به هر قیمتی بلیت بفروشند را تئاتر گذاشت. برخی دوستان به صرف یکسری شوخی و لودگیهایی که در فضای مجازی انجام دادهاند، اکنون خود را آدمهای معروفی میدانند که اجازه راه رفتن در صحنه تئاتر را دارند.
در صورتی که ما جملهای داریم که میگوید؛ صحنه تئاتر همچون بندی است که بندباز غیرحرفهای را از خود به زمین میاندازد ولی این آدمها آمدهاند که این بند را به طور کل قیچی کنند و تیشه به ریشه تئاتر بزنند.
البته باز هم باید بگویم که مشکل خود ما هستیم و از ماست که بر ماست. چراکه این افراد شاید در دنیای مجازی شناخته شده باشند اما باز هم شخصی به نام کارگردان تئاتر بوده که به آنها اجازه میدهد، روی صحنه بیایند. در واقع این خودِ ما هستیم که میخواهیم تیشه به ریشه خود بزنیم.
نمیتوان به هرکسی که روی صحنه رفت، لقب بازیگر داد
به واژه بازیگر خیانت نکنیم
البته برخی میگویند که در گذشته سابقه تئاتر داشتهاند و تنها با فعالیت در فضای مجازی بیشتر دیده شده و حال حقشان است که در صحنه حاضر باشند.
یک تعریف اشتباهی در این مملکت جا افتاده است. ما فکر میکنیم هر کسی جلوی دوربین بیاید و هر کس روی صحنه راه رود را میتوان بازیگر نامید. اما در واقع این طور نیست. خیلی از افراد تجربه بازی در صحنه را دارند اما بازیگر نیستند و خیلی وقت هم هست که روی صحنه نرفتهاند.
چند وقت قبل بازیگری مهمان یک برنامه تلویزیونی بود. این فرد حتی نمیتوانست یک دقیقه در رابطه با بازیگری صحبت کند و سواد حرف زدن در این رابطه را نداشت. از شما میپرسم، آیا ما باید به ایشان بگوییم بازیگر؟ اگر به ایشان بگوییم بازیگر و به استاد اکبر زنجانپور هم بگوییم بازیگر، ما در حال خیانت به واژه بازیگر هستیم.
نمیتوان به هر کسی که روی صحنه رفت، در جشنواره حاضر شد و حتی جایزه بازیگری گرفت، لقب بازیگر داد. ما بازیگری داریم که حتی ابزار بازیگری را نمیشناسد، چه برسد به اینکه بخواهد در رابطه با آنها صحبت کند. اما ماشاالله از این سریال به آن سریال؛ از این سالن تئاتر به آن سالن تئاتر میرود.
به بازیگران تئاتر میگویند، باج بدهید تا در سینما دیده شوید
یکی از موضوعاتی که امروز در تلویزیون به عنوان یک مشکل جدی از آن یاد میشود، پرداخت نکردن یا دیر پرداخت کردن دستمزد عوامل فیلم و سریالهاست. آیا در سریال آچمز هم چنین مشکلی وجود داشت؟
اتفاقا من باید یک تشکر ویژه از تهیهکننده سریال آچمز کنم که خیلی در این موضوع خوب عمل کرد. نمیدانم که تهیهکننده این سریال هنوز از صداوسیما طلبکار بوده یا خیر اما میدانم که جناب آقا هرندی تمام تلاش خود را کرد تا پول عوامل را بدهد و برای این کار چند ماه دستمزد عوامل را از جیب پرداخت کرد.
اما جدا ازین موضوع من یک گلهای دارم که البته مربوط به این سریال نبوده و مربوط به مدیران تولید است. چند وقت قبل برای کار سینمایی با من تماس گرفتند و گفتند که شما سالهاست در تئاتر زحمت کشیدی، اما حالا نوبت آن است که در سینما و تلویزیون باج بدهی تا شما را بشناسند. یعنی از من میخواستند دستمزد به شدت پایینی دریافت کنم ولی در فیلم آنها حضور داشته باشم تا دیده بشوم.
به شخصه واژه دیده میشوید را نمیفهمم. محمدهادی عطایی برای دیده شدن کار نمیکند و بازیگری شغل اوست. همانطور که معلم درس میدهد و کارمند در ادارهای کار میکند و حقوقی را دریافت میکند، یک بازیگر هم سالها زحمت کشیده و حال در حرفه خود حرفهای شده و زمان دستمزد گرفتنش است. این که برخی مدیران تولید سینمایی و تلویزیونی میگویند که حالا شما بیایید پول کم بگیرید تا شما را بشناسند، من نمیدانم که قرار است چه کسانی ما را بشناسند!
این مدل پیشنهادها میتواند ورژنهای دیگری هم داشته باشد که خداراشکر تا به حال به من پیشنهاد نشده است. متاسفانه خیلی از افراد این کار را انجام میدهند و این موضوع اصلا اتفاق خوبی برای سینما و تلویزیون ما نیست.
البته من این اتفاق را هم از چشم خود بازیگران میبینم. چراکه اگر خود بازیگران تن به چنین ماجراهایی ندهند، این موضوع در نطفه خفه میشود و هیچکس به خود اجازه نمیدهد که حتی چنین پیشنهادی دهد. ولی وقتی چنین پیشنهادهایی هنوز صورت میگیرد، پس قطعا همکارانی از ما بودهاند که این شرایط را پذیرفتهاند و اکنون این آقایان به خود اجازه میدهند که با وقاحت در رابطه با این ماجرا صحبت کنند.
این خیلی موضوع بدی است که چون در تئاتر کار کردید و حال به تلویزیون آمدید، نمیتوانیم دستمزد زیادی به شما بدهیم اما بالعکس آن در تئاتر وجود دارد و به سراغ فلان بازیگر که ماههاست هیچ سریالی به سراغش نیامده است، میروند و میگویند که به تئاتر بیا که ما به بازیگران آن دستمزد کمی میدهیم ولی به تو دستمزد خوبی میدهیم.
معنی تهیهکننده در تئاتر امروز مشخص نیست
هرکسی پول داشته باشد، میتواند در سالنهای خصوصی تئاتر اجرا کند
در حال حاضر تقریبا روزانه هفتاد اجرا در تهران به صحنه میرود که اکثرشان از تهیهکننده بهره میبرند. همین موضوع سبب شده تا شاید از بیرون این طور به نظر برسد که دستاندرکاران این هنر میتوانند به چشم یک شغل به تئاتر نگاه کنند. آیا شرایطی غیر ازین در تئاتر امروز حاکم است؟
به طور کل معنی تهیهکننده در تئاتر امروز را نمیفهمم. تعریف تهیهکننده این است که صفر تا صد ماجرا را به گردن بگیرد. ولی ما افراد خیلی کمی داریم که به عنوان تهیهکننده واقعی در این مدیوم کار میکنند. در واقع اکنون افرادی به عنوان تهیهکننده در تئاتر حضور پیدا میکنند؛ که در صورت استقبال از نمایش، سود خود را برمیدارند اما اگر کار با ضرر مواجه شود، به بازیگران و عوامل میگویند نفروختیم و برای آنها دستمزدی را در نظر نمیگیرند.
واقعا مشخص نیست که چرا اسم تهیهکننده را روی این افراد گذاشتهاند؛ وقتی حتی نمیدانند تئاتر چیست و برای چه چیزی به آن ورود پیدا کردهاند. ما نمیدانیم این افراد در پی شهرت هستند یا اینکه برای بگو و بخند با هنرمندان وارد این عرصه شدهاند. اما متاسفانه برخی از سالنهای خصوصی این امکان را در اختیار آنها گذاشتهاند تا حال از آنها به عنوان تهیهکننده تئاتر یاد شود.
اکنون سالنهای دولتی به اندازهای حالشان بد است که حتی بهترین کارگردانان تئاتر ما هم راغب به اجرا در آنها نیستند. برای نمونه کافی است به لیست اجراهایی که از ابتدای سال تاکنون در تئاتر شهر به صحنه رفتهاند نگاه کنید. ما چند کارگردان خوب و درجه یک داشتیم که امسال در تئاتر شهر به صحنه رفتهاند؟ با تمام احترامی که برای کارگردانهای جوان قائلم اما باید بگویم که تئاتر شهر ویترین تئاتر این مملکت است و نمیتوان برای تجربه کردن آن را در اختیار کارگردانان جوان قرار داد. این اتفاق خیلی بدی بوده که در ویترین تئاتر این مملکت، یکسری جوان میآیند تا تجربه کسب کنند.
سالنهای خصوصی هم که درست همچون سالن عقد و عروسی هستند که هر کسی بگوید من پول دارم و میخواهم تئاتر کار کنم؛ به او میگویند بسمالله. از طرفی مرکز هنرهای نمایشی هم خودش را خلاص کرده و میگوید حال که من به تئاتر خصوصی کمک مالی نمیکنم و فقط یک بازبینی انجام میدهم، هر کسی خواست میتواند نمایشی را به صحنه ببرد.
همین موضوع سبب شده تا یکسری واقعا فکر کنند بازیگر، کارگردان و تهیهکننده هستند. چراکه اجرا در همین سالنهای خصوصی برای آنها یک توهمی را ایجاد کرده که دیگر حتی با شاه هم فالوده نمیخورند. در شرایطی فعلی حتی نمیتوان کار این افراد را نقد کرد، چراکه فکر میکنند وحی منزل است.
چندی پیش با تهیهکنندهای در حال انجام کاری بودیم که میگفت تا به حال ۱۰ تئاتر ساختهام. حتی ایشان نمیدانست که تئاتر تولید میشود و ساختن برای ساختمان است. متاسفانه این موضوع دستاورد مرکز هنرهای نمایشی و برخی سالنهای خصوصی است.
فکر میکنند، بازیگران تئاتر از گرسنگی در حال مردن هستند
کلام آخر؟
یک تشکر ویژه از تمام عوامل سریال آچمز میکنم چراکه همه دست به دست هم دادند تا یک اتفاق خوب را در تلویزیون رقم بزنند و امیدوارم تلاش مجموعه مورد پسند مردم قرار گیرد.
همچنین امیدوارم نگاه بعضی از عزیزان در سینما و تلویزیون به بازیگران تئاتر تغییر کند. چون برخی از این افراد فکر میکنند که بازیگران تئاتر از گرسنگی در حال مردن هستند و در حین بستن قرارداد، طوری رفتار میکنند که اصلا درست نیست. البته در سریال آچمز چنین اتفاقی برای من نیفتاد ولی در پروژههای دیگر شاهد چنین موضوعاتی بودهام.
علاوه بر این امیدوارم جوانهایی که کار تئاتر میکنند، در زمان اخذ قرارداد، برای خودشان، حرفهشان و تئاتری بودنشان آنقدر احترام قائل باشند که دیگر کسی به خودش اجازه ندهد که با آنها به صورت بدی رفتار کند./ایلنا
به گزارش سلام نو، محمدهادی عطایی، بازیگر تئاتر، این روزها در سریال آچمز به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیهکنندگی حسین آقاهرندی به ایفای نقش میپردازد. او ضمن خشنودی از ورود بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون و موفقیت آنها در عرصه تصویر، به استفاده از بازیگران تلویزیون در تئاتر معترض بوده و معتقد است که این بازیگران در دوران بیکاری خود وارد تئاتر شده و بعضا دستمزدهایی بالاتر از اهالی تئاتر میگیرند که با هیچ معیاری همخوانی ندارد.
تلویزیون در حال لذت بردن از کیفیت بازیگران تئاتر است
سریالهای تلویزیونی به استفاده از چهرههای تازهای از تئاتر روی آوردهاند. فرایند چهره شدن در قاب تصویر را چطور ارزیابی میکنید؟
ابتدا لازم است بگویم که کارم را از سال ۷۹ در تئاتر کرج شروع کرده و سالها سختی کشیدهام. ابتدا دستیار صحنه بودم و سپس مدیر صحنه و دستیار کارگردانهای مختلفی شدم. در واقع بعد از آن بود که برای من بازیگری شروع شد. به نوعی میخواهم بگویم که مسیر به شدت سختی را گذراندم، اما مسئله مهم این بود که من و چند نفر از دوستانمان با وجود اینکه کار دستیاری انجام میدادیم، خودمان یک گروه تشکیل داده و در کنار حرفهایهای این عرصه تجربه کسب میکردیم. یعنی در کارهای آنها میآموختیم و سپس آن موارد را در کارهای خودمان به کار میگرفتیم.
این روند تا جایی ادامه داشت اما از سال ۸۴، ۸۵ که اولین اجرای حرفهای خود را در لابی تئاتر شهر به صحنه بردیم، مشغول کار حرفهای شده و از آن زمان تاکنون، تنها منبع درآمد زندگی من، کارگردانی و بازیگری تئاتر بوده است.
به اعتقاد من راه ورود به بازیگری تئاتر بوده و به همین دلیل است که این روزها سینما و تلویزیون ایران به حضور بازیگران تئاتر در خود مباهات میکند. چراکه هر وقت از بازیگران حرفهای تئاتر این کشور یا حتی دانشجویان تئاتر استفاده کرده، کیف و لذت آن را برده است. در این مدت بچههای تئاتر آنقدر باعث افتخار بودند و هستند که تلویزیون ما این نکته را فهمیده و در حال لذت بردن از این موضوع است. این مسئله باعث خوشحالی بوده و امیدوارم ادامه پیدا کند.
دستمزد بالای تهیهکنندگان تئاتر به بیکاران تلویزیون فاجعه است
مردم ندیدن تلویزیون را افتخار میدانند