ایرانیان حقوق محققنشده فراوان دارند و حداقل از عصر مشروطه به این سو، دنبال احقاق همین حقوق بودهاند. این حقوق از حق داشتن محیطزیست سالم تا اشتغال، آزادی بیان و پس از بیان تا نظام قضایی و عدلیه بیطرف و حکمرانی کارآمد را در بر میگیرد.
حقی میان این حقوق هست که ناگفته مانده و زیاد به آن توجه نمیشود: «حق مردم در نظرسنجی» که حتماً میتوان آنرا ذیل حقوق دیگری طبقهبندی کرد، اما اصرار دارم که خودش به صورت یک حق پررنگ و متمایز بیان شود.
نظرسنجی در دنیای امروز و بعد از یکصد سال توسعه علوم اجتماعی، گسترش مراکز نظرسنجی ملی و بینالمللی در کشورهای جهان و مهم شدن افکار عمومی، یکی از ابزارهای مهم حکمرانی خوب است.
حکمرانان به شناخت دقیق افکار عمومی شهروندان نیازمندند و شهروندان برای پرسشگری، مطالبه کردن و تولید نیروی اجتماعی به منظور دست یافتن به خواستههایشان به دادههای نظرسنجی نیاز دارند.
صدها موسسه نظرسنجی اغلب خصوصی و برخی دولتی، هر روز نظرات گروههای مختلف شهروندان درباره اقتصاد، سیاست، ارزشها و نگرشهای اجتماعی، رضایت و نارضایتی از زندگی، سیاست خارجی، وضعیت روانی، محبوبیت سیاستمداران، موفقیت حکومتها، تصمیمات مقامات سیاسی یا عملکرد نهادهای سیاسی و اقتصادی را میپرسند و منتشر میکنند.
حکمرانان با دانستن نتایج نظرسنجیهای معتبر و بیطرفانه قادرند جهتگیریهای خود را اصلاح کنند، با مردم گفتوگو کنند و در بازی قدرت از افکار عمومی بهره بگیرند. مردم نیز قادرند آگاهی جمعی خود از نظرات دیگران را به نیروی سیاسی مطالبهگری تبدیل کنند.
شمار زیادی از سیاستمداران و صاحبان قدرت در جهان، بیش از هر چیزی از رسانه و افکار عمومی میترسند (حتی بیش از ترسشان از خدا، جهان آخرت و بهشت و جهنم) و همین امر اهمیت نظرسنجی را در دنیای مدرن صدچندان میکند. نظرسنجی و انتشار عمومی و آزادانه آن سازوکاری مکمل دموکراسی و تقویتکننده اصلاح حکمرانی است.
ایران ما جایی است که اولاً هنوز تعریف دقیقی از فعالیت نظرسنجی، حدود و ثغور آن و حیطه اختیارات اصحاب علوم اجتماعی برای نظرسنجی در آن وجود ندارد. موسسات نظرسنجی خصوصی وجود ملموس ندارند و اگر هستند محدود به حیطههایی که هیچ مسأله مهمی در آنها وجود نداشته باشد و تقریباً هیچ گزارشی از فعالیت خودشان نیز منتشر نمیکنند.
موسسات نظرسنجی بزرگ محدود به چند نهاد نظرسنجی کاملاً حکومتی-دولتی است که اغلب اجازه انتشار گزارش تحقیقات خود را نیز ندارند یا از ترس عواقب احتمالی انتشار نتایج، جرأت نمیکنند نتایج فعالیتهای تحقیقاتی خود را منتشر کنند.
مشکل این است که موسسات نظرسنجی موجود از منابع عمومی متعلق به ملت، نظرات خود ملت را میپرسند و بعد از انتشار آنها خودداری میکنند تا ملت حتی نظرات خودش درباره هم نشناسد. حکمرانان نیز با پنهان کردن نتایج، خود و جامعه را از ظرفیت اصلاحگری مندرج در این نظرسنجیها محروم میکنند.
موقع آن فرارسیده که حکمرانان باور کنند جامعه مدرن هشتاد میلیونی را نمیتوان بدون عنایت به افکار عمومی و شناخت آن، و نیروی تأثیرگذارش اداره کرد. برخی هنوز در این هپروت به سر میبرند که اگر مسأله پنهان شود، اثرگذاریاش هم از میان میرود.
وقت آن است که مملکت یک قانون مصرح و حافظ حقوق مردم درخصوص «حق مردم در نظرسنجی» داشته باشد، اصحاب علوم اجتماعی و بخش خصوصی دستی گشاده در شناخت افکار عمومی و انتشار گزارشها داشته باشند، و آن دسته منابع بیتالمال که برای نظرسنجی در مراکز حکومتی و دولتی صرف میشود خیری برای آگاهی جمعی ایرانیان داشته باشد.
مسائل بسیار مهمی هست که اگر درباره آنها پژوهش نظرسنجی علمی و دقیق صورت گیرد، و نتایج آنها منتشر شود و به استحضار عموم شهروندان برسد، باب گفتوگو، اعتماد، اصلاح حکمرانی و ارتقای اقتدار و امنیت کشور باز میشود. عصر پنهانکاری پایانیافته است.