به گزارش سلام نو، علی اکبر محتشمی پور در گفتگو با جماران به برخی شبهات در مورد پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام خمینی پاسخ داد.
بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
نظر شما در خصوص برخی نقل قول ها که مبنی بر پشیمانی امام از پذیرش قطعنامه 598 وجود دارد، چیست؟ آیا واقعا امام پس از هجوم مردم به جبهه ها، فرموده بودند، «اگر می دانستم مردم این گونه به جبهه ها می آیند، قطعنامه را قبول نمی کردم»؟
من نمی دانم چه کسی این عبارت را از امام نقل کرده است، اما باید توجه کنیم جمله ای که می خواهد به حضرت امام نسبت داده شود باید مستند باشد. در مورد این مسأله اگر مستند مشخصی در بیان، قلم و یا تصویر حضرت امام وجود نداشته باشد، قابل استناد نیست. به علت اهمیت بحث، هرکسی چنین موضوعی را مطرح می کند. ممکن هم هست که امام در یک جلسه خصوصی چنین فرمایشی را داشته اند. ولی من کسی را ندیده ام که مدعی باشد امام در فلان جلسه این مطلب را فرموده باشند.
اما آنچه را که من شاهد و ناظر بودم، جلسه ای بود که 26 تیر ماه در ساختمان ریاست جمهوری برگزار شد و حدود 40 نفر از شخصیت های لشکری و کشوری و مقامات مذهبی و فرهنگی که امام تعیین فرموده بودند در آنجا گرد آمده بودند. حضرت امام نامه بسیار مهمی را خطاب به این جمع نوشته بودند که مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد آقای خمینی آن نامه را قرائت کردند.
در آن جلسه که از صبح شروع شد و تا غروب آفتاب ادامه پیدا کرد، بحث های مختلفی صورت گرفت. بعد از قرائت قرآن و صحبت های ریاست جمهوری وقت، مرحوم حاج احمد آقا خمینی نامه حضرت امام را قرائت کردند. من فرازی از آن نامه را که در آن جلسه یادداشت کردم برای شما می خوانم. در این نامه اصلا اشاره و صحبتی در مورد این شایعه ای که شما از آن صحبت کردید وجود نداشت. علت پذیرش قطعنامه توسط امام مشخصا در این نامه ذکر شده است و چیزی به عنوان حضور و یا عدم حضور مردم در جبهه ها به عنوان تمام و یا بعضی از علل پذیرش قطعنامه شده، در میان آنها نیست.
اینجا باید به عنوان مقدمه بگویم که امام اصولا قائل به تمرکز قدرت در یک فرد نبودند. واقعا معتقد به تفکیک و استقلال قوا بودند و حتی بخشی از اختیارات رهبری خودشان را هم که در اصل 110 قانون اساسی تصریح شده، به مسئولین مربوطه تنفیذ کردند؛ و کاملا به نظر کارشناسان نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی توجه داشتند و در تصمیم گیری های خود حتما نظرات کارشناسی را رعایت می کردند.
در مقدمه نامه ای که حضرت امام شنبه 25 تیر ماه نوشته اند: «با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیاء بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلوات علیهم اجعمین حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می باشند، صریحاً اعتراف می کنند که ارتش اسلام به این زودی ها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی دانند و با قاطعیت می گویند که یک دهم سلاح هایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح های شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می نمایم».
این مطلب خیلی روشن است. اگر بنا بود که موضوع حضور و یا عدم حضور باشد، قاعدتا باید در این مقدمه ذکر کرده باشند. البته حضرت امام در ادامه جملات و نکاتی از نامه فرمانده سپاه را هم آورده که در فرمانده سپاه در قسمت هایی از آن نوشته بودند که «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم». بعد اضافه کرده که «بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300 هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر... که از ضرورت های جنگ در آن موقع است، داشته باشیم می توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند». حضرت امام در ادامه نوشته اند که «البته با ذکر این مطالب می گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست».
چرا امام بعد از پذیرش قطعنامه غمگین بودند و حتی اجازه ملاقات نمی دادند؟
این هم ممکن است بیانگر احساسات شخصی برخی از افراد است. یعنی چون خودش غمگین بوده فکر می کند که امام هم غمگین بوده است. اینکه گفته شده بعد از پذیرش حضرت امام غمگین بودند و برنامه های خود را تعطیل کردند به هیچ وجه صحت ندارد. امام در طول 10 سالی که بعد از پیروزی انقلاب حیات داشتند ملاقات های عمومی داشتند و خیلی مقید بودند که با مردم در ارتباط مستقیم باشند. اولا نامه های آنها را دریافت کنند و یا درخواست های آنها را ببینند. ولی به خاطر رسیدگی به مسائل مهم شخصی خودشان و یا مملکتی، هر از گاهی چند روز برنامه های عمومی و ملاقات های عمومی را تعطیل می کردند. یعنی هر دو سه ماه یک بار حضرت امام می فرمودند ملاقات های عمومی را تعطیل کنید و برنامه ای برای ایشان نگذارند. این مطلب اصلا ربطی ندارد به پذیرش قطعنامه و اینکه امام از موضوع پذیرش قطعنامه ناراحت بودند و به خاطر ناراحتی برنامه ها را تعطیل کردند.