در هر حال این همیشه در دسترس بودن و نشانه های محبت آمیز را در خودم بشدت کمرنگ خواهم کرد و تا اطلاع ثانوی مثل دیگران خودخواه و از خودمتشکر و منفعت طلب خواهم شد... هرچند سخت است که آدم یکباره رنگ عوض کند، اما در این جنگل بی فرهنگی روابط انسانی........و در این هیاهوی بی ثباتی رفتاری آدم ها، گاهی زیر نقاب بی تفاوتی رفتن، لازم است. باید چله بنشینم و در خود صداقت و صفا و راستی و مهربانی و در خدمت بودن را بکشم...توبه...با این مردم مهر و راستی و صفا...جواب نمی دهد به چله بدخویی و عزلت می نشینم...نمی شود همه اشتباه کنند، تهیه کننده چک بی محل بدهد...صدا و سیما حمایتش کند، باند بازی همه جا را فرا گرفته باشد، دزدی و اختلاس های کلان...و راست راست راه رفتن دزدان...گرانی سرسام آور و انکار بالادستی ها...عدم مسئولیت همه در هر حرفه و شغلی، در سرزمینی زندگی می کنم که طبیبانش قسم بقراط را از یاد برده اند...نمی شود که همه اشتباه کنند، حتما در من اشتباهی هست که باید رفع شود...باید خودم را تزکیه کنم...از تمام آنچه که از کودکی به عنوان انسان نیک در ذهنم نقش بسته دور شوم تا مبدل به انسانی شوم که می تواند در این فضا راحت زندگی کند...باید تلاش کنم شاید توانستم آدم بدی بشوم و به اجتماع آلوده رفتارهای سرد و خودمحورانه آدم ها برگردم...مهربانی و صداقت مال این اجتماع نیست...این جا باید گرگ بود مگر نمی بینید با یک تصادف ساده در خیابان مردم به قصد کُشت همدیگر را می زنند؟ برای بدست آوردن پولی بیشتر تمام مسائل احساسی و انسانی را زیرپا می گذارند...حیوانات خدا را می آزاراند...سگ ها را می کُشند...سگ مظهر وفاداری است...این است که وفا در جامعه می میرد...هزار جور رنگ عوض می کنند...پشت سر هم غیبت می کنند...توی چشم هایت نگاه می کنند و دروغ می گویند...با دست پس می زنند و با پا پیش می کِشند...آدم ها دیگر فقط به فکر خودشانند. یادشان نمی آید شعر بنی آدم اعضا یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند...
همه مشغول قضاوت یکدیگرند...کم هستند آدم هایی که به بیماری مهربانی دچارند...خدا خودش یا جامعه را شفا دهد یا مرا...تا اطلاع ثانوی حوصله هیچ کس را ندارم.#شهره_لرستانی#مهربانی#نقاب#بی ثباتی رفتاری آ ن ها#تزکیه#چله نشینی
برخی از چهره های مشهور نوشتند:
الهام پاوه نژاد نوشت:
امان...امان از حالی که آدم را به اینجا می رساند....شما همیشه شهره جان عزیز مایی
سوسن پرور نوشت:
شهره جانم چقدر حال این لحظه هات رو می فهمم من هم مثل تو به این نتایج رسیدم و مجبور شدم توی روابط کاریم و اجتماعیم جور دیگر باشم دقیقا همون جوری که فکر می کردم غلطه. مثلاً همیشه فکر می کردم شروع یک کار نباید زودی حرف پول زد یا محکم کاری کرد برای پول ولی الان اینکار رو میکنم نتیجه اش هم این شد که خیلی کم کار شدم ولی دیگه سرم کلاه نمیره. برای این لحظه هات دعای آرامش می کنم و از خدا می خوام کمکت کنه این مرحله رو بگذرونی جور دیگر شدن خیلی سخته.
سوسن حُسنی دخت نوشت:
#درد_مشترک
پریناز کنگاوری نوشت:
منم دچار همین مرض شدم و هرچی سعی کردم نتونستم غیر متعارف بشم. ذات و اصالت و نمیشه دور ریخت . به مغز آموزش و برنامه داد که عمل کنه. قلب آدما همون کاریو می کنه که از اول در بستر خانواده یاد گرفته شاید غلط تربیتمون کردن باید از اول واقع بین و کمی بدبینی و هم یادمون میدادن. نمیخوام بگم من آدم خاصیم اما متأسفانه ضرر این شیوه زندگی کردن تا الان برام تاوان و خسارت های زیادی بهر لحاظ روحی روانی زده ولی کاریش نمیشه کرد و نمیشه یهو رویه عوض کرد چون بلد نیستیم وسط راه هنگ می کنیم من امتحان کردم نمیشه.