۱۸ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۵
کد خبر: 22173081

امیر مهدی ژوله در صفحه شخصی خود استوری و متنی با عنوان ما چند نفر بودیم را منتشر کرد. او با انتشار دو تصویر از لوح تقدیرهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران این طور نوشت:

تا شب قبل از قرعه کشی ممنوع التصویر بودم با تعهد و وساطت رفتم شرکت کردم. یکی دو سال بعدش ممنوع التصویر شدم چرا؟ گفتن که: کرم دارم.

ما چند نفر بودیم

یک نفرمان پر از ایده بود، پر از طرح بود، پر از انرژی، میخواستش به وقتش طرح های سینمایی اش را بنویسد و بسازد. مُرد.

تلف اعتلای همین سازمان و شبکه و راه انداختن سریال های تمام و ناتمام و دویدن دنبال طلب هایش شد!

ما چند نفر بودیم. یکی مان سردسته اعتلا دهندگان سازمان و شبکه بود. یهو زیر دلشان زد گفتند کارت را که نمی خواهیم هیچ، تصویرت را که نمی خواهیم هیچ، اسمت هم هیچ جا از دهان هیچ کس روی آنتن در نیاید هیچ.

عاقبت به خیر شد. طرح هایش را می نویسد و می سازد و حظش را سینما و نمایش خانگی و ما می بریم.

ما چند نفر بودیم. به یکی مان گفتند یک برنامه بترکون راه بینداز، راه انداخت. گفتند فقط اسمت در تیتراژ نباشد تا مشکلت حل شود. اسمش در تیتراژ نبود، گفتند توی فضای مجازی تصویری نگذار که کسی شک نکند این برنامه مال توست، مشکلت حل شود. تصویری نمی‌گذاشت.

گفتند لوکیشن هم نیا، همان خانه بمان تا مشکلت حل شود.

چند سال است مثل گونی سیب زمینی گوشه خانه افتاده. نه مشکلش حل شد نه معلوم شد مشکلش چی بود، چی هست.

ما چند نفر بودیم. یکی مان، من...

یک بار یکی از مدیران سازمان گفت بچه خوبی هستی ولی...کرم داری!

برخی از کاربران نوشتند:

کاربری نوشت:

خشایار الوند...پیمان قاسم خانی...محراب قاسم خانی...ژوله

این که یکی از مدیران ایرانی به آدم بگه کرم داری یعنی دقیقا راه رو درست رفتی.

روزبه معین نوشت:

متأسفانه در این سرزمین هیچ حمایتی از نویسندگان نمی شود. و در بیشتر مواقع چوب هم لای چرخ می گذارند.

رادیو قرمز نوشت:

صدا و سیما اینجوریه که میگه بیاید برنامه بسازید ولی وای به حالتون اگر مردم حال کنند

سجاد افشاریان نوشت:

ای وای از این همه جفا برادر. سایه اتون بلند بالاتر از همیشه و خنکاش، مدام

تو خوبی ولی نباش...

این جمله چقدر آشناست

یادش بخیر شب های تابستون سریال های طنز، برنامه های ترکیبی شاد آخر شب...الآنم تابستونه، آخر شب به جای طنز و شادی، شده میزگرد و مناظره و ارشاد و کوبوندن فرمون به دست ها یه جوری که انگار راننده های قبلی رو یادمون رفته...شما و دوستان مردم رو شاد می کردین حتی امثال آقای شهریاری و احمدزاده، بالا پایین  پریدن های حسینی و مسابقه هاش، محله بنده نواز، پنجره، شب های پرتقالی ووو...چقدر الان مردم احتیاج دارن شبها ساعتی بخندن و بخوابن تا برای فردا جون داشته باشن با مشکلات بجنگن و زخمی بشن...تلویزیون واقعا نمیتونه شاد کنه انگار به عمد...اونایی که هنرمند و کاربلد بودن رفتن

جوانه دلشاد نوشت:

برامون بمونین

احمدرضا کاظمی نوشت:

اینقدر کرم نداشته باش خب

ابوالفضل شفیعی نوشت:

جان جان؛ تو خیلی آدم حسابی هستی..تلویزیون به آدم های مثل تو خیلی نیاز داره..بدرخشی همواره..ذوق کنم برات

هرچی خوبی و خوشی بود مربوط به گذشته ست فکر کنم بهتره به عقب برگردیم

ما دو نفر بودیم. درسخون بودم و شدم مهندس عمران بیکار، دوستم شد ناخن کار و پول پارو کن.

از این ما چند نفر بودیم ها همه اصناف ایران پر هستند. فقط تو صنعت رسانه بیشتر تو چشم هستند. ما هم چند نفر بودیم. هرکداممان که تونست در بره عاقبت بخیر شد و هر که ماند در حال دست و پا زدن برای در رفتنه...آری برادر، شعار تعهد نه تخصص عاقبتش این است

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***