به گزارش سلام نو، هر خبری درباره فعالیت اقتصادی ایران کافی است تا آمریکا را تحریک و وادار به واکنش کند. البته همه این واکنشها موثر نیستند و بیشتر شوی هستند که برای اثرگذاری بر افکار عمومی و جوسازی به راه میافتد. از جمله این واکنشها، بحث اقدام کنگره این کشور برای جلوگیری از تولید ارز دیجیتال بیتکوین در ایران است، موضوعی که به گفته کارشناسان امر غیرممکن بوده، چراکه از نظر فنی بیتکوین یک شبکه غیرمتمرکز و بدون مجوز است.
امیر عباس امامی، کارشناس ارز دیجیتال، در گفتوگو با ایلنا به توضیح این موضوع میپردازد که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
کنگره آمریکا به دنبال جلوگیری از تولید بیت کوین در ایران است، این اقدام از نظر فنی چقدر امکان پذیر است؟
از نظر فنی بیتکوین یک شبکه غیرمتمرکز بدون مجوز است. غیرمتمرکز به این معنی که پردازش، تایید، ثبت و نگهداری اطلاعات شبکه بیتکوین به صورت غیرمتمرکز انجام میشود و این مسئله امکان اعمال یک قدرت مرکزی نظیر دولتها در شبکه را تقریبا غیرممکن میکند. بدون مجوز هم به این معنی است که برای اینکه شخصی به عنوان یکی از سرورها و نودهای شبکه بیتکوین در مدیریت این شبکه مشارکت کند، نیازی به اخذ تاییدیه از هیچ مرجعی نیست.
این دو ویژگی امکان اعمال محدودیت برای یک کشور خاص یا حتی یک شخص خاص برای مشارکت در مدیریت شبکه (استخراج) یا استفاده از خدمات شبکه را عملا غیرممکن میکند. یعنی هیچ قدرت حاکمیتی (شبیه دولتها) نمیتواند محدودیتی برای مشارکتکنندگان در شبکه بگذارد یا دارایی فردی را در شبکه بیتکوین مسدود یا او را از ارسال تراکنش در شبکه منع کنند.
با این حال دولتها همچنان در خارج از شبکه قدرتمند هستند. خارج از شبکه یعنی زمانی که فردی قصد دارد بیتکوینهای خود را به پول رایج تبدیل کند، یا با آن کالایی بخرد یا در یک اکسچنج دست به معامله بزند. در اینجا دولتها میتوانند بر معامله و تبادل افراد مختلف محدودیت قانونی و اگر بتوانند، محدودیت عملی ایجاد کنند. مثلا دولت آمریکا میتواند هرگونه معامله ایرانیها در اکسچنجهای آمریکایی را ممنوع کند (که کرده است) و به این ترتیب بیتکوینهای ایرانیهایی که در اختیار اکسچنجهای آمریکایی است توقیف شود (که شده است). توجه کنید در اینجا پیشتر افراد خودشان بیتکوینهایشان را به امانت در اختیار اکسچنجهای مذکور قرار داده بودند و عملا این مسئله نقض توضیحات اولیه در خصوص عدم امکان اعمال محدودیت در شبکه نیست.
بنابراین حداکثر اقدام آمریکاییها میتواند این باشد که ارائه خدمات رمزارزی به ایرانیها یا معاملات رمزارزی که ذینفع نهایی آن ایران است را ممنوع کند. چیزی شبیه به ممنوعیتهایی که در معاملات رایج اعمال کرده است. این ممنوعیتها معمولا شامل این مجازات است که در صورت کشف این موضوع، فرد یا شرکت مذکور از تجارت و دسترسی به بازار آمریکا محروم شده، داراییهای وی در آمریکا بلوکه شده و برای بازگشت به شرایط قبل، باید جریمههای سنگینی را به دولت آمریکا بپردازند. متاسفانه این مجازاتها اغلب، خصوصا برای شرکتهای بزرگ بسیار بازدارنده است و کار میکند.
بیتکوین تا چه اندازه برای ایران کاربردی دارد که کنگره آمریکا به دنبال جلوگیری از تولید آن در ایران است؟
من البته خبری با منبع اصلی در این خصوص ندیدم و این خبر را به نقل از یکی از معاونین وزیر صنعت، معدن و تجارت خواندهام، از اینکه چقدر این خبر موثق است بیاطلاعم اما واقعیت این است که بیتکوین به هیچ وجه به صورت گسترده امکان حل مشکلات کلان کشور مثل فروش نفت و واردات کالاهای اساسی را ندارد.
زیرا مسائل تحریمی این قبیل کالاها اساسا چند لایه است و صرفا مشکل، نقل و انتقال پول نیست که با شبکه بیتکوین حل شود. مثلا بر اساس تحریمهای قانون NDAA هرگونه خرید نفت ایران ولو به صورت کالا به کالا مشمول تحریمها است. لذا مسئله فراتر از نقل و انتقال پول است.
اما برای کشوری که مشکلات زیادی در صادرات نفت دارد، اگر زیرساختهای لازم برای استخراج بیتکوین وجود داشته باشد، تبدیل انرژی ارزان به بیتکوین و استفاده از آن در مبادلات با سایرین گزینه بدی نیست. هر چند باید تاکید کنم که تمام عواید حاصل از استخراج در ایران هم کمک خیلی زیادی به حل مشکلات اساسی کشور نمیکند و اساسا رقم قابل توجهی در سطح کلان نیست. برای اینکه ذهنیتی از این عدد داشته باشید اگر حتی ۱۰ درصد کل بیتکوینهای یک سال آتی سهم ایران شود، که سهم بزرگی است، با قیمت هر بیتکوین حدود ۱۲ هزار دلار، ارزش کلی آن در حدود ۸ میلیارد دلار خواهد بود که تقریبا نصف این مبلغ هزینه خرید تجهیزات و منابع انرژی مصرفی آن است.
کارشناسان معتقدند بیتکوین چندان برای دور زدن تحریمها مفید و موثر نیست. نظر شما در اینباره چیست؟
همانطور که عرض کردم در معاملات کلان قطعا کمک زیادی نمیکند، با این حال بیتکوین جهانرواترین رمزارز دنیا است، بنابراین خصوصا در معاملات خردتر، با کشورهایی که سیستم مالی خیلی شفافی ندارند، مثل چین، افغانستان، عراق و حتی روسیه، و برای کالاهایی که تعداد عرضه کنندگان یا خریداران متعدد و زیادی دارد و خود کالا خیلی کالای خاص و قابل شناساییای نیست که امکان ردیابی داشته باشد، هنوز میتواند راه تنفسی باشد.
به اعتقاد من آمریکاییها به خوبی به این موضوع واقف هستند که بیتکوین خیلی کمکی به ایران نخواهد کرد، اما قصد دارند به منظور اعمال سیاست فشار حداکثری، حتی کوچکترین منافذ را مسدود کنند.
تولید ارز دیجیتال ملی چقدر می تواند برای اقتصاد ما در شرایط تحریم مفید باشد؟
تولید ارز دیجیتال ملی اگر منظور رمزارز بانک مرکزی است، برای توسعه اکوسیستم بلاکچینی درون کشور بسیار مفید است. اما کمکی به موضوع تحریم و مشکلات بینالمللی کشور نمیکند. در واقع چیزی که از آن به عنوان رمزارز ملی نامیده میشود همان ریال بر بستر بلاکچین است که هرچند خوب و مفید است و کارکردهای خود را درون اقتصاد ایران دارد، خیلی امکان استفاده بینالمللی ندارد.
آیا امکان این امر وجود دارد که ارز دیجتال منطقهای برای معامله با کشورهای طرف تجاری کشور ایجاد شود؟
این پیشنهاد یکی از عملیاتیترین راهکارهایی است که اتفاقا طی جلسات متعدد در مراکز مختلف تصمیمسازی کشور مورد بحث قرار گرفته است و بنده هم در یادداشتی جزییات پیشنهادی که با کمک برخی کارشناسان این حوزه تدوین کرده بودیم را تبیین کردهام. پیشنهاد مطرح شده ایجاد یک رمزارز بین دولتی با پشتوانه دارایی بود که تحت مدیریت بانکهای مرکزی کشورهای هدف، مدیریت شود و اجازه دسترسی به اطلاعات و تبادلات آن توسط نهادهایی بینالمللی که تحت نفوذ ایالات متحده هستند وجود نداشته باشد.
این پیشنهاد نهایتا حتی میتواند تبدیل به یک رمزارز جهانی بین بانکهای مرکزی شود. به عبارت دیگر فارغ از اینکه این رمزارز برای ایران به دلیل شرایط خاصی که دارد جذاب است، برای بسیاری از رقبای جهانی آمریکا نظیر چین، روسیه، ترکیه و حتی اروپا که از سلطه دلار در بازارهای جهانی رنج میبرند و گاه و بیگاه تحت تحریمهای مالی آمریکا قرار میگیرند هم بسیار جذاب است.
عملیاتی کردن این پیشنهاد البته عزم سیاسی دولتهای کشورها در بالاترین سطوح را میطلبد و راهکار کوتاه مدتی برای حل مشکلات ایران نیست. اما یک راهکار بلندمدت برای تضعیف جایگاه دلار آمریکا است که یکی از ستونهای قدرت اقتصادی این کشور را تشکیل میدهد.
نکته بسیار مهم که باید به آن توجه کرد اتفاقاتی نظیر ایجاد رمزارز لیبرای فیسبوک و شرکایش است که به نوعی قصد دارند رمزارز جهانشمول تحت نظارت ایالات متحده را ایجاد کنند. در این صورت و با فراگیر شدن این رمزارز کنار زدن آن اگر سختتر از کنار زدن دلار از تعاملات جهانی نباشد، آسانتر نیست. لذا اتلاف وقت در این خصوص میتواند هزینههای کلان بلندمدتی نه تنها برای ایران که برای بسیاری از کشورهای دیگر که رقیب اقتصادی آمریکا هستند داشته باشد. ورود بانکهای مرکزی و ایجاد رمزارزهای منطقهای و جهانی در این خصوص ضروری است.
اگر ارز دیجیتال منطقهای محقق گردد چه سهمی در معاملات تجاری ما خواهد داشت؟
این امر در کوتاه مدت امکان عملیاتی شدن ندارد و به بررسیها و رایزنیهای متعدد در سطوح مختلف حاکمیتی و در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشورها نیاز دارد. با این حال در صورت تحقق، اساسا سقفی برای آن وجود ندارد و میتواند خصوصا در تعاملات کلان کشورهای همکار، نقشی اساسی داشته باشد./ایلنا