اظهارنظر اخیر ولادیمیر پوتین در شرایط بالاگرفتن تنش در روابط ایران با امریکا و اینکه "روسیه آتشنشان نیست" باردیگر روابط این کشور با ایران و سرشت آن را مورد توجه قرار داد. او همچنین در مورد سرنوشت برجام گفت: «آمریکاییها از قرارداد خارج شدهاند و به این ترتیب قرارداد نابود خواهد شد. کشورهای اروپایی نمیتوانند هیچ کاری برای نجات آن انجام دهند.» پوتین گفت: روسیه "آتشنشان نیست که همه چیز را نجات دهد." پوتین ایران را "شفافترین" کشور جهان خواند و گفت: فعالیتهای هستهای آن بیش از هر کشور دیگری زیر نظارت است. او گفت: "ما نمیتوانیم همه چیزهایی را که کاملا هم در اختیارمان نیست، نجات دهیم. ما سهم خودمان را ایفا کردهایم".
برای درک ماهیت روابط روسیه با ایران باید تحول در سیاست خاورمیانهای روسیه را مورد توجه قرار داد. سیاست "تفکر نوین" گورباچف فضای جدیدی در خاورمیانه و جهان ایجاد کرد. حمایت روسیه از اعراب جای خود را به گسترش روابط با اسرائیل و ایجاد تعادل در روابط شوروی با اعراب و اسرائیل داد که هدف اصلی بهبود روابط با آمریکا بود. این روند در دوره پساشوروی نیز ادامه یافت. ناکامی سیاست غربگرایانه یلتسین و دگرگونی در سیاست خارجی کرملین، روابط روسیه را با کشورهای خاورمیانه نیز متحول کرد. عراق و ایران اولویت اول مسکو در خاورمیانه بودند. اولویت دوم روسیه خلیج فارس بود.
تجهیز ایران به تسلیحات مدرن با وجود مخالفت شدید ایالات متحده و تلاش ایران و روسیه برای حفظ ثبات و امنیت در آسیای مرکزی و قفقاز، سبب تقویت اعتماد دو کشور شد. ایران در جنگ داخلی تاجیکستان با روسیه همکاری خوبی داشت. توجه به ملاحظات روسیه در شورش چچنها و حمایت از سیاست روسیه در بوسنی از دیگر اقدامهای موثر ایران بود.
تلاش پوتین این بوده که مسئله هستهای ایران تنها از مسیر سازمانهای بینالمللی حل شود. دمیتری مدودیف هم بیشتر برای کاهش تنش در میان روسیه و غرب و افزایش همکاریهای اقتصادی روسیه و غرب توجه داشت.
با اینکه مسکو قرارداد واگذاری موشکهای اس-۳۰۰ را با ایران امضا کرد، اما از واگذاری آن در معامله سیاسی با غرب استفاده کرد و به طور رسمی اعلام کرد قصد واگذاری این سامانه را به ایران ندارد.
پوتین سیاست خاورمیانهای خود را در چارچوب سیاست بینالمللیاش دنبال میکند. در این سیاست، ایران، عراق و سوریه نقش ویژهای در خاورمیانه بازی میکنند. روسیه حمله آمریکا به عراق را محکوم کرد و آن را "اشتباه سیاسی بزرگ" نامید. برخی حمله آمریکا به عراق را برای تسلط بر شاهراه نفتی این کشور میدانند.
گسترش رابطه روسیه با سوریه محور مهمی در سیاست خاورمیانهای روسیه محسوب میشود. افزایش فشار به سوریه برای صلح با اسراییل، اهمیت پایگاه دریایی روسیه در ترتوس در ساحل مدیترانه و افزایش فشار به دمشق برای پرداخت نقدی بدهی ۱۲ میلیارد دلاری به روسیه در این زمینه قابل توجه است.
اسراییل جایگاه مهمی در سیاست خاورمیانهای روسیه دارد. روابط اقتصادی و استراتژیک روسیه با اسراییل تقویت شده است. یکی از مهمترین دلایل توسعه روابط روسیه-اسراییل این است که تقریبا یک میلیون مهاجر روس تبار در اسراییل زندگی میکنند که ۲۰ درصد از جمعیت اسراییل را تشکیل میدهد. وابستگی انرژی اسرائیل به روسیه نیز جدی است.
سفر پوتین در فوریه ۲۰۰۷ به ریاض، اولین سفر رئیس جمهور روسیه در تاریخ برقراری رابطه دیپلماتیک میان مسکو و ریاض بود. اما جنگ سرد ایران و عربستان، عاملی منفی در روابط روسیه- عربستان بود.
محور سوریه- اسراییل در دوره مدودیف بسیار پررنگتر شد. تبادل سفرهای دیپلماتیک روسیه - سوریه و روسیه - اسراییل حاکی از تلاشهای کرملین در این فضا است.
پوتین ضمن دعوت از حکومت سوریه برای گفتگو با مخالفان و پذیرفتن اصلاحات، از وتوی هر نوع قطعنامه علیه سوریه خبر داد.
به این ترتیب سیاست خاورمیانهای روسیه را میتوان در سه رویکرد کلی سیاسی، امنیتی، اقتصادی تحلیل کرد:
رویکرد سیاسی: مسکو همواره در خاورمیانه، به قدرتهای منطقهای و جهانی توجه دارد و میکوشد نقشی کنترلکننده در تحولات منطقهای ایفا کند.
رویکرد امنیتی: یکی از عوامل موثر بر سیاست خاورمیانهای روسیه، نگرانیهای آن در مورد تندروی اسلامی و گسترش آن به مرزهای روسیه است. روسیه نگران انتقال موج تغییرخواهی در جهان عرب، به کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز است.
رویکرد اقتصادی: سه حوزه انرژی، همکاری نظامی و همکاری فنی در زمینههای صنعت و توسعه، مهمترین حوزه منافع روسیه در خاورمیانه است.
روسها نسبت به حفظ توازن قدرت در خاورمیانه، حساساند. در نگاه پوتین، هر نوع تغییر در توازن قدرت در خاورمیانه، شرایط نظام چندقطبی موردنظر روسیه را دگرگون خواهد کرد.