به گزارش سلام نو، در حالی که تنها 6 روز تا پایان ضرب الاجل ۶۰ روزه ایران و عملیاتی شدن گام دوم در کاهش تعهدات هسته ای طرف های برجامی باقی است، طرف های برجامی، به خصوص سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان تلاش ها و تحرکات دیپلماتیک جدی را طی 65 روز گذشته انجام دادند. اما به نظر می رسد که فاصله نگاه و انتظارات جمهوری اسلامی ایران با اقدامات انجام شده اروپا بسیار زیاد است، اگرچه بعد از نشست کمیسیون مشترک برجام در وین تا اندازهای حساسیت ها تعدیل شد. ولی به نظر می رسد که شرایط برای عدم ورود ایران به گام دوم یعنی افزایش سطح غنی سازی کماکان به شکل جدی وجود دارد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این شرایط و تاثیرات گام دوم ایران در کاهش تعهدات هسته ایش، گفت وگویی را با حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده مجلس شورای اسلامی صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
با نزدیک شدن به اقدام گام دوم ایران در کاهش تعهدات هسته ای خود که اقدام حساسیت برانگیزی است، قاره سبز تکاپوی سیاسی و دیپلماتیک جدی را برای عدم عملیاتی شدن این گام به خصوص افزایش سطح غنی سازی ایران از روزها و هفتههای گذشته مشخصا از 18 اردیبهشت ماه آغاز کرده است؛ از سفر هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان تا حضور خانم ها هلگا اشمید، معاون مسئول سیاست خارجی اروپا، امانوئل بن، مشاور ارشد امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، اندرو موریسون، معاون وزیر امور خارجه انگلستان، جمعه هفته گذشته هم نشست کمیسیون مشترک برجام در سطح معاونین وزراء در وین برگزار شد که بعد از آن قاره سبز از عزم جدی برای عملیاتی شدن اینستکس سخن گفتند به گونه ای که ادعای راه اندازی آن را همان جمعه هفته گذشته داشتند که با واکنش تهرنا مواجه شد. ارزیابی شما از شرایط کنونی، آن هم 6 روز مانده به اقدام دوم ایران در کاهش تعهدات هسته ای چیست؟
اگرچه طبق نکاتی که شما به آن اشاره کردید اروپایی ها طی 54 روز اخیر بعد از اولین گام ایران در کاهش تعهدات هسته ای تلاشهای زیادی را از سفرهای دیپلماتیک تا برگزاری نشستها داشته اند، اما هیچ کدام از این اقدامات و سفرها نتیجه عملی برای گشایش های اقتصادی و تجاری برجامی ایران نداشته است. به هر حال توافق هسته ای برای ایران به منظور گشایش اقتصادی و تجاری انجام شد، این در حالی است که طی ۱۴ ماه گذشته ما شاهده سخت ترین تحریم های ظالمانه و یکجانبه ایالات متحده آمریکا ضد جمهوری اسلامی ایران هستیم و در عین حال هم اروپا در این مدت فقط به مواضع سیاسی حمایتی بسنده کرده و برعهدی های خود را طی همین مدت به روشنی نشان داده است. لذا منطقی آن است که تهران در ۱۶ تیرماه به صورت قاطع برای تقابل با فشارهای ظالمانه کاخ سفید، بدعهدی های اروپایی ها و نیز دستیابی به حقوق از دست رفته هسته ای خود به سمت افزایش سطح غنی سازی، چه از لحاظ حجم و چه از لحاظ درجه غنی سازی گام بردارد. چرا که در سایه این اقدام مهم تهران است که احتمالاً اروپاییها احساس خطر و نگرانی خواهند کرد و گام ها و اقدامات جدی تری برای پایبندی به تعهدات برجامی خود بر خواهند داشت.
من معتقدم تمام این سفرها، نشست ها و حتی ساز و کار مالی که به نام اینستکس برای ایران راه اندازی شده است، نوعی توهین به مردم و جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود. چون این ساز و کار مالی یقینا همان سیاست نفت در برابر غذاست. هیچ کدام از این اقدامات شایسته مردم ایران نیست. ما چیزی بیشتر از حقوق هستهای خود را نمیخواهیم و به کمتر از آن هم رضایت نمی دهیم.
در این میان نکته بسیار مهم تفاوت نگاه بسیار جدی تهران و قاره سبز در خصوص اینستکس است. از یک طرف به ادعای اروپایی ها، قاره سبز ساز و کار مالی مدنظر خود را برای حمایت از ایران راه اندازی کرده و قرار است که 7 کشور دیگر به این سازوکار هم بپیوندند. اما در آن سوی ایران از حجم و نحوه عملکرد این سازوکار مالی به شدت انتقاد دارند و به گفته عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی سه شرط اساسی را برای رضایت از خروجی این ساز و کار ویژه مالی و پایداری اینستکس مطرح کرده است؛ نخست این که نباید اینستکس کانالی در چارچوب قواعد تحریمی آمریکا باشد؛ بلکه باید کانالی مبتنیبر برجام باشد و کلیه تراکنشهایی که در چارچوب برجام مجاز بودند از طریق آن انجام شدنی باشد. نکته دوم اینکه شاید در ابتدا شامل کلیه کالاهای غیرتحریمی شود، اما بعدا محدوده آن باید به کلیه کالاها گسترش یابد. نکته سوم این است که اینستکس باید از صادرات نفت به اروپا تامین شود. به نظر شما آیا این میزان از تفاوت و اختلاف نگاه در فاصله کوتاه تا عملیاتی شدن گام دوم ایران در کاهش تعداد هسته ای پر شدنی است؟
همانگونه که اشاره داشتم جمهوری اسلامی ایران در ازای تعهدات برجامی خود تنها به دنبال پایبندی دیگر طرفهای حاضر در توافق هسته ای به انجام اقدامات خود است، نه چیزی بیشتر. لذا اگر ساز و کار مد نظر اروپایی ها طبق ادعای خود آنها عملیاتی شده است، اما هیچ گونه نتیجه و خروجی برای ایران نداشته و نخواهد داشت. حالا که اروپا ساز و کار مالی خود را علیرغم ماه ها بدعهدی برای حمایت از برجام و ایران مطرح کرده است، باید متناسب با تعهدات ایران باشد، در صورتی که این سازوکار ویژه مالی حتی در صورت عملیاتی شدن هم باز با تعهداتی که ایران در برجام انجام داده متناسب نیست. از طرف دیگر این وظیفه جمهوری اسلامی ایران نیست که فاصله و اختلاف نگاه خود با اروپا را پر کند، چون ایران از زمان عملیاتی شدن برجام تا به امروز تهران به کلیه تعهدات خود پایبند بوده است و گزارشات مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی این را اثبات کرده است. اکنون نوبت اروپایی هاست که باید هم وزن، هم سطح و متناسب با تلاش و تعهدات ایران در برجام، اقدامات لازم را انجام دهند. ما مواضع خود را به صورت صریح و شفاف عنوان کرده ایم و دیگر قرار نیست ایران به صورت یکجانبه و به تنهایی بار مسئولیت برجام را به دوش بکشد و از آن طرف هم تمام فشارها و تحریم های آمریکا را تحمل کند. از ۱۸ اردیبهشت شرایط برای طرف های برجامی به شدت متفاوت شده است و اکنون نوبت آن هاست که صداقت خود را ثابت کنند؛ یا باید در این فاصله زمانی اضای 1+4 آن چیزی که مدنظر ایران است و چیزی جز حق خود نیست را عملیاتی خواهند کرد و یا در ۱۶ تیرماه با قاطعیت به سمت عملیاتی شدن گام دوم در کاهش تعهدات هستهای خواهیم رفت.
اما اگر این اقدام در ۱۶ تیرماه عملیاتی شود و به گفته شما، چه در میزان و حجم و چه در درجه غنا، پروسه غنی سازی ایران آغاز شود یقیناً حساسیت هایی را در پی خواهد داشت و احتمالاً با واکنشهای از طرف های برجامی، به خصوص قاره سبز همراه خواهد شد و در یک سناریوی بدبینانه با گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی پرونده تهران دوباره به شورای امنیت کشیده خواهد شد. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
من چنین اعتقادی ندارم. چراکه در شرایط کنونی ایران باید برای رسیدن به حقوق خود در برجام اقدامی عملیاتی را انجام دهد و اتفاقاً گام دوم در کاهش تعهدات هستهای است که میتواند زنگ خطر را برای طرفهای برجامی به صدا در آورد تا بتوانند تلاش های جدی را برای پایبندی به تعهدات خود شکل دهند. از آن طرف یقیناً ایران با هوشمندی خود و نیز شواهد و دلایلی که برای اقدامات خود دارد مانع از پیچیده شدن پرونده خواهد شد. مضافا با توجه به شرایط کنونی یقینا اروپا و به خصوص ایالات متحده آمریکا اکنون در یک حالت حمله قرار ندارند، بلکه بیشتر به دنبال دفاع هستند. بنابراین به دنبال بحرانی تر کردن شرایط نیستند. لذا دست به اقدام آفندی نخواهند زد.
اما از نگاه شما آیا عملیاتی شدن گام دوم ایران در افزایش سطح غنی سازی به معنای خروج رسمی جمهوری اسلامی ایران از برجام تلقی می شود؟
خیر به هیچ وجه.
اما اروپایی ها این اقدام را در صورت عملیاتی شدن خروج رسمی تهران از توافق هستهای قلمداد می کنند؟
تفسیر و نگاه اروپا به خود آنها مربوط است. چون جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد از توافق هسته ای خارج شود، به طور رسمی آن را اعلام خواهد کرد و مسئولیت آن را خواهد پذیرفت. اما آن چیزی که در 18 اردیبهشت و در راستای گام اول کاهش تعهدات هستهای و در گام آتی در ۱۶ تیر ماه برای افزایش سطح غنیسازی انجام خواهد داد در چهارچوب برجام و بندهای ۲۶ و ۳۶ آن برای تقابل با تحریمها و فشارهای یکجانبه و ظالمانه کاخ سفید و بدعهدی های اروپاست.