صادق زیباکلام:
تاسیس حزب ندای ایرانیان قطعا حرکت صحیحی است
ندای ایرانیان تشکیلاتی است که تعدادی از جوانان اصلاحطلب شاخص به همراه صادق خرازی در صدد راهاندازی آن هستند. تشکیلاتی که به مذاق بسیاری از چهرههای اصلاحطلب خوش نیامده است.
این اصلاحطلبان معتقدند که تمامی چهرههای وابسته به این جریان باید در مسیر اتحاد و انسجام گام بردارند و راهاندازی تشکلی جدید در چنین موقعیتی، مطلوب جریان اصلاحات نیست. اما صادق زیباکلام استاد دانشگاه و از تحلیلگران سیاسی اصلاحطلب معتقد است که تصمیم جوانان اصلاحطلب برای فعالیت سیاسی، اقدامی صحیح و درست است که باید از سوی دیگر اصلاحطلبان حمایت شود. او ضمن اینکه تصریح میکند به هیچ عنوان نگران انشعاب نیست این احتمال را مطرح میکند که برخی اصلاحطلبان خواهان این باشند که کمی دست به عصاتر و کندتر در این راستا حرکت کنند و ممکن است عدهیی دیگر از اصلاحطلبان که جوانتر هستند با حرارت و شور بیشتری بخواهند حرکت کنند.
به گزارش سلام نو، روزنامه اعتماد گفتگویی با صادق زیباکلام انجام داده که در ادامه میخوانید:
با تاسیس تشکلهایی مانند ندا که در زیر سایه جریان اصلاحطلبی در کشور به وجود آمده است و زمزمه مخالفت عدهیی از اصلاحطلبان جبهه مشارکت با فعالیت آنها و نگرانیهای مبنی بر ایجاد انشعابها، شما وجود چنین تشکلهایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم تاسیس این تشکل قطعا حرکت صحیحی است و با باز شدن فضای سیاسی کشور بعد از به روی کار آمدن دولت یازدهم کاملا همخوانی دارد. به دلیل اینکه یکی از تبعات منفی که در جامعه به دنبال حوادث سال ۸۸ به وجود آمد نوعی دلزدگی و بیتفاوتی به خصوص در میان اقشار و لایههای جوانتر جامعه نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بود.
اکنون تغییری که در فضای سیاسی کشور به وجود آمده مبین این مطلب است که جوانان کشور بار دیگر سعی در نزدیک شدن به عرصه سیاسی و اجتماعی کشور دارند.
عدهیی از شخصیتهای اصلاحطلب معتقدند که تشکیلات «ندا» میتواند باعث به وجود آمدن این ابهام در اذهان عمومی شود، که جریان اصلاحات دچار انشعاب و تفرقه است. نظر شما در این رابطه چیست؟
اگر بخواهیم تعریف جامعی از اصلاحاتی که در دوران آقای خاتمی از سال ۷۶ و از دوران ریاستجمهوری او وارد سیاست کشور شد، ارائه دهیم باید بگوییم اصلاحات در آن مقطع یعنی دموکراسیخواهی و به دنبال تحقق آرمانها و آرزوهایی بود که در انقلاب اسلامی مطرح شده بود ولی بنابر دلایلی این شانس و قدرت را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پیدا نکرده بودند که محقق شوند. یعنی آزادی اندیشه، آزادی مطبوعات و آزادی بیان، انتخابات آزاد، توقیف یا بسته شدن مطبوعات همه فرآیندی قانونی داشته باشند و شهروندان از حقوق اجتماعی خود محروم نشوند.
اگر امروز هم به جامعه نگاه عمیقتری بیندازیم میبینیم که بخش عمدهیی از آن خواستهها هنوز هم وجود دارد چه نام خودشان را نسل اصلاحطلب دوم بگذارند و چه اسم خود را همان اصلاحطلب سال ۷۶ بگذارند فرقی در حقیقت موضوع ایجاد نمیکند. چرا که خواستهها و مطالباتمان یکی است و جنس این دسته از اصلاحطلبان با اصلاحطلبان سال ۷۶ تفاوتی ندارد.
یعنی شما درباره این تشکل نگران انشعاب و شکاف در تفکر اصلاحطلبی نیستید؟
نه. به هیچ عنوان بنده نگران انشعاب نیستم. ممکن است برخی اصلاحطلبان خواهان این باشند که کمی دست به عصاتر و کندتر در این راستا حرکت کنند و ممکن است عدهیی دیگر از اصلاحطلبان که جوانتر هستند با حرارت و شور بیشتری بخواهند حرکت کنند. این نامش انشعاب نیست بلکه بسیار طبیعی است و در حقیقت همه به دنبال تحقق اهداف و آرمانهای دموکراسیخواهانه بر کل جامعه ایران هستند.
فکر میکنید وجود تشکلهایی از این دست چه کارکردهای مثبتی میتواند برای جامعه داشته باشد؟
قطعا میتواند با شور و انرژی بیشتر خواستههایی که در عمق جامعه پنهان مانده به روی سطح بیاورد. مهمتر اینکه باعث افزایش شور و نشاط و امیدواری در قشر جوان جامعه شود و امید به آینده را در جوانان به وجود آورد و این شکل از ناامیدی و یأس که بعد از ۲۲ خرداد ۸۸ در فضای کشور به وجود آمد بسیار مضر است و باعث جلوگیری از تغییرات مثبت در سطح جامعه است. این تحول مبارکی خواهد بود.
با توجه به اینکه وجود آقای خاتمی و اشخاص دیگر در کشور ما موثر است. به عقیده شما وجود چنین تشکلهایی آیا خطری برای یکپارچگی اصلاحطلبان محسوب نمیشود؟
یک رفت و برگشت از رهبری اصلاحطلبان در جامعه به وجود آمد. احساس ناکامی بعد از پایان دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی به وجود آمده بود و بنابراین نسبت به او و جایگاهشان اندکی بیاعتنایی و تنزل در نسل جوان دیده شد.
همین وضعیت درباره آقای هاشمی رفسنجانی به وجود آمده بود ولی به نظر میرسد برکتی که هشت سال حاکمیت اصولگرایان در کشور داشت این بود که نگاهها به شخصیتهای اصلاحطلبی مثل آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی و حتی آقای ناطقنوری دچار تغییر بنیادی شده است و آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی اکنون از جایگاه رفیعی در نزد اقشار و لایههای فرهیخته جامعه دانشجویان، نویسندگان و روشنفکران، فارغ التحصیلان دانشگاهها برخوردارند.
بنابراین نگاهی که در پایان دولت اصلاحات در سال ۸۴ به این آقایان بود طی آن هشت سال حاکمیت اصولگرایان دچار تغییر و تحول اساسی شده است. امروزه میتوانیم بگوییم بسیاری از کسانی که خواهان تغییر و تحول و باز شدن فضای سیاسی کشور هستند، نگاهشان نسبت به آقای هاشمی و خاتمی بسیار تغییر پیدا کرده است.
از سوی دیگر اشخاص به دلیل جایگاه عمیقی که در طول زمان و با تجربه به دست آوردهاند در اثر یک تغییر و تحول اجتماعی عمیق بوده است و در هشت سال گذشته و با حاکمیت اصولگرایان اتفاق افتاده است. بنابراین نگاه اصلاحطلبان و دموکراسیخواهان امروزه به این اشخاص است و ما نتیجه آن را در انتخابات دیدیم که با تبعیت از این افراد مردم در انتخابات شرکت کردند و پیروز شدند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
4
5
پاسخ
1- آیا جبهه اصلاحات روشنفکر دیگه نداره که فقط آقای زیباکلام اظهار نظر میکنه؟
2- خاتمی و هاشمی بزرگان فعلی اصلاحات هستند ولی رهبر اصلاحات نیستند چون اصلاحات هاشمی فرق داره با اصلاحات مد نظر اکثریت مردم طرفدار اصلاح طلب و آقای خاتمی هم که خودش رو بازننشسته کرده اند.
3- فضا رو در اختیار جوانترها بزارید تا قدرت واقعی اصلاحطلبان نمایان بشه. جوانترهای این کشور خیلی بهتر از نسل های اولی و دومی کار تشکیلاتی و گروهی میتونن بکنند.
درود بر مردم بزرگ ایران که همچنان باید با فقر فرهنگی و اقتصادی تحمیل شده توسط عده ای بسوزند و بسازند
دکتر ماهینی
۱۸:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
2
عالیه / بهتر از این نمیشه روی این حضرات را کم کرد / باید علیه آنان تشکیلاتی تر عمل کرد تا از کار امروزشان پشیمان شوند
حسن ب
۱۹:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
7
خاتمی بزرگ را بیشک پدر اصلاحات و دموکراسی خواهی بعد از انقلاب میدانم.تضعیف او تضعیف ازادیخواهی و نجابت است با احترام از این بزرگ مرد تاریخ معاصر یاد کنید.
گلابدره ای
۲۳:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۰
0
عالیه / خاتمی عزیز همه ی ماست / جاش روی تخم چشم ماست / الهی بلاش بخوره توی سر رسایی