به گزارش سلام نو،آسیا تحولات بزرگی را در دهه های گذشته تجربه کرده است. تحولات بزرگی که سرنوشت ملتها را در یک دوره زمانی چند ساله به کلی تغییر داده است. حوادثی که یک ملت و یک کشور را به رفاه و توسعه باور نکردنی رسانده و ملتی و کشوری را به شرایط بسیار بحرانی و اسفبار کشانده است.
در سال 1962 خبر دو کودتای نظامی در شمال شرق آسیا (کره جنوبی) و کودتا در جنوب شرق آسیا (میانمار) از مهمترین اخبار این قاره بود.
در اواسط سال 1962 شخصی به نام نی وین در میانمار این کشور غنی از معادن و با جمعیتی بالغ بر 60 میلیون نفر و درآمد سرانه ای بالغ بر 700 دلار با یک کودتای نظامی و با مرامی سوسیالیستی و به نام خلق بر سر کار آمد. او تا سال 1988 بر این کشور حکومت کرد و حاصل این حاکمیت مارکسیستی کشوری فقیر با مشکلات فراوان و عجیب بوده و هست. اما در شمال شرق آسیا در کره جنوبی چه اتفاقی افتاد؟
کره جنوبی درست در همین زمان یعنی در سال 1962 در پی بحران های شدید اجتماعی و نیز فقر و فلاکت مردم در این سال ها که با گذشت 9 سال بعد از جنگ دو کره در این کشور احزاب و گروه های سیاسی به جان هم افتاده بودند و کسی به فکر نجات مردم از این وضعیت اسفناک نبود کودتائی نظامی تحت عنوان انقلاب نظامی توسط سرهنگ پارک جونگ هی با مرام توسعه اقتصادی و کاهش فقر مردم انجاک شد. او با اقتدار تا سال 1979 بر این کشور حکومت کرد. نتیجه این کودتا قرار گرفتن کره جنوبی در ریل توسعه و رفاه مردم بود.
حاصل این دو حرکت و تحول سیاسی بعد از 40 سال در این دو کشور را می توان این گونه بیان کرد. بعد از 40 سال درآمد سرانه میانمار به رقم 1300 دلار رسید و کره جنوبی بعد از 40 سال درآمد سرانه آن به بیش از 32 هزار دلار رسیده و لقب ناجی 50 میلیون فقیر کره ای لقبی است که بسیاری از سیاست مداران به او می دهند. تردیدی نیست که در دوران حاکمیت پارک جونگ هی بسیاری از مخالفانش می گویند که او بسیار دیکتاتور بود و آزادی های اجتماعی و فردی را از طریق سازمان امنیت ملی این کشور محدود می کرد. اما حتی همین مخالفان وی معتقدند او ناجی کُره بود و کره کنونی مدیون تفکرات میهن پرستانه اوست.
نویسنده: مرتضی سلطانپور ابیانه، کارشناس ارشد مسائل شرق آسیا