به گزارش سلام نو، مهدی چمران در پیش خطبههای این هفته نماز جمعه تهران بهمناسبت فرا رسیدن ۳۱ خرداد سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران، گفت:دکتر چمران در همین ساعات و ظهر خونین روز ۳۱ خرداد در روستا دهلاویه ۱۰ کیلومتری غرب سوسنگرد و ۷۰ کیلومتری اهواز با ترکش خمپاره ۶۰ دشمن در نبرد رویاروی با دشمن بعثی به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پیوست.
وی با اشاره به یکی از دستنوشته های شهید مصطفی چمران در بدو ورود به لبنان، بیان کرد: وی در سال ۱۳۴۸ بعد از ۱۵ سال اقامت در آمریکا و کسب دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما از دانشگاه امریکا و پس از کسب دو سال آموزش نظامی در مصر در بدو ورود به لبنان آن زمان که با لبنان امروز بسیار متفاوت بود نوشته است "ای شیعیان حسین من برای شما بشارتی عظیم به ارمغان آورده ام. بشارتی که حلال همه مشکلات است و جبر تاریخ را در برابر اراده آهنین ما تسلیم میکند و راه بسته ما را به سوی آسمانها می گشاید و خورشیدوار طوفان ظلمت را محو و نابود میکند و طاغوتها را سرنگون میکند و فرشتگان بهشت سرود پیروزی سر میدهند و بشارتی که معراج ما به آسمان است و بشارت خیر و پیروزی و بشارت وصل به معشوق و این بشارت شهادت است."
وی بیان کرد: در ادامه این دستنوشته شهید چمران آمده است دوستانم، من پیشاپیش شما پرچم شهادت را به دوش می کشم و هر کس که به راه حسین معتقد است میتواند مرا دنبال کند. من تصمیم گرفتم در برابر اسرائیل بایستم و حتی با مشت علیه تانک و توپ او بجنگم و با ایثار خون خود راه نجات شیعیان را بر صفحه تاریخ ترسیم کنم. من آمدهام که به اسرائیل بفهمانم برای همیشه در تاریخ روسیاهش خواهیم کرد. من در هر جا امکان بیابم به ضرب گلوله به اسرائیل پاسخ خواهم داد و آنقدر خواهم جنگید تا به افتخار شهادت نائل آیم. من راه خود را یافتهام و این بشارت بزرگ را به ارمغان آوردهام و مطمئنم که پیروزی و نجات شما نیز در پیروی راه حسین است و بس.
چمران ادامه داد: شیعیان لبنان و مسلمین لبنان راه حسین را دنبال کردند و امروز به این جایگاه والا رسیدند که میبینیم حزب الله و لبنان به جایگاهی رسیده که آمریکا و اسرائیل بدون حضور و نظر آنها نمیتوانند در خاورمیانه کاری را انجام دهند. دانههای این مقاومت اسلامی آن روز غرس شده است.
ویبا اشاره به دستنوشته دیگری از این شهید بزرگوار در بدو ورود به ایران بعد از انقلاب اسلامی، بیان کرد: در این دستنوشته آمده است"خدایا به شکرانه این پیروزی بزرگ خوش دارم هدیهای تقدیم تو کنم، اما چیزی جز جان ندارم. من از شدت سرور میسوزم و می لرزم و شرم زدهام و نمی دانم خدایا چگونه تو را شکرگزاری کنم. میخواهم همه چیز خود را بدهم و خود را قربانی کنم و با کمال اخلاص آنچه دارم تقدیم میکنم. مال و ملکی ندارم. درویش و بی چیز هستم فقط قلبی سوزان دارم که آن را تقدیم کردم و جانم ناچیزتر از آن است که برای تقدیم آن بخواهم منتی بگذارم. خدایا من آمده ام با همه وجودم و قلب و روحم که خود را قربانی راه تو کنم و همه حیات و هستی خود را به شکرانه این پیروزی تقدیم تو کنم. من چیزی از تو نمیخواهم من سربازی گمنام و درویشی سراپا برهنه ام و هنگامی که چشم از جهان فرو می بندم میخواهم که هیچ چیز نداشته باشم، می خواهم فقط برای خدا باشد از هر شائبه خودخواهی و خودبینی به دور باشم. میخواهم بسوزم تا راه را روشن کنم"
وی تاکید کرد: آرزوی او عملی شد و در چنین لحظاتی سوخت تا راه دفاع مقدس ما و ملت ما را روشن کند. آرزو کرده بود از خود چیزی باقی نگذارد، هنگام شهادت یک تفنگ کلاشینکف خونین از او به یادگار ماند و هم اکنون در موزه موجود است. لباس او را دوستان همانجا تکه تکه کردند و بردند. چند هزار جلد کتاب داشت که هم اکنون ما نگاه داشته ایم و ۳۵ هزار تومان هم پول در بانک داشت؛ چراکه نماینده مجلس شورای اسلامی بود و حقوق آن روز ماهی هفت هزار تومان بود و به جبهه رفته بود و این پول در حساب بانکی او مانده بود و هنوز مانده و ما گذاشتیم بماند تا درس عبرتی برای من و سایر نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی باشد و اکنون در شعبه پاستور است.
وی در پایان گفت: ان شاءالله خداوند به همه ما توفیق دهد که بتوانیم راه و نام و یاد شهدا را چنان که بودهاند ادامه دهیم و به آن قدرت و توانایی که معتقد بودند که همه چیز خود را بدهند و جان خود را فدا کنند تا انقلاب زنده بماند، برسیم. آنها از انقلاب چیزی نمیخواستند، چمران یک دانشمند بزرگ، یک رزمنده توانا، یک عارف وارسته، یک مدیر توانمند، یک سیاستمدار ورزیده و یک هنرمند لطیف طبع بود که همه هستی و زندگی خود را برای انقلاب گذاشت و معتقد بود اینها چیزی نیست و ما باید از شهدا بیاموزیم و یاد و نام شهدا را با پیمودن راه آنها نشان دهیم./ایلنا