به گزارش سلام نو، تئاترشهر و مسائل پیرامونش سالهای سال است که تبدیل به یک تاریخ شرمآور شده است. در طی این سال ها آنقدر که جلسات برگزار شده و افراد کاربلد و متخصص در موردش صحبت کردهاند، گاهی آدم فکر میکند اگر مکرر بگوید دیگر خیلی توهینآمیز است. منتهی مکرر گفته شده و باز هم ما عملکردی در حوزه بهسازی و درمان معضلات تئاتر شهر ندیدیم. این واقعیت تلخی است که من سالها تذکرش را دادهام، بارها و بارها در صحبتهایم گفتهام که نخواستن یا نتوانستن؛ مساله این است.
مسئولیت مدیران فرهنگی
این که مدیران فرهنگی کشور، حالا چه شهرداری و امثال آن، نمیخواهند که شرایط تئاتر شهر و اساسا در شکل کلانش فرهنگ ما درست شود، یا نمیتوانند، مساله است.
من به ضرس قاطع میگویم، نمیخواهند که این اتفاق بیفتد. جمعآوری بسیاری از مشکلاتی که پیرامون تئاتر شهر است کار پیچیدهای نیست. اساسا نمیخواهند که این مشکل حل شود، آنها نمیتوانند در تئاتر شهر را قفل و آن را تعطیل کنند، چون حضور تئاتر شهر نشان از حضور فرهنگ، جامعه مدنی و مصداق آن است و البته عکس یادگاری خوبی هم میتوانند با آن بگیرند. به هر حال تئاتر شهر ساختمانی با معماری خاص دارد اما واقعیت این است که نمیخواهند این اتفاق بیفتد. اگر میشد و شرایط مهیا بود مطمئن باشید در تئاتر شهر را قفل میکردند.
مدیریت در این فضای متناقض انجام میشود و ربطی هم به شهردار فعلی یا نمیدانم مدیر مرکز هنرهای نمایش فعلی ندارد، این معضلات ریشهدارتر و عمیقتر از این حرفها است.
متاسفانه و در نهایت خجلت و سرشکستگی باید بگویم که نمیخواهیم این شرایط درست شود، وگرنه هر عقل ابتدایی تصدیق میکند، مکانی که مرکز تولید اندیشه و هنر است و افراد هنرمند و فرهنگی در آنجا رفتوآمد میکنند طبیعتا به فضای پیرامون آن نیز باید توجه شود و آن را باید درست کرد.
حداقل این فضای پیرامونی، شعاع ده متر تا بیست متری دور تا دور تئاتر شهر است که باید وضعیت بهتری پیدا کند تا تبدیل به یک گذرگاه فرهنگی شود و وضعیت پارک تا آن جا که ممکن است به شرایط بهتری تبدیل شود، ایستگاه مترو تئاتر شهر به یک فضای خوب فرهنگی و هنری تبدیل شود و اشکالی هم ندارد که اگر کسی خواست در آن جا چیزی بفروشد.
عزمیوجود ندارد
اما متاسفانه و به نظر من این عزم وجود ندارد. آقایان از این که جامعه ما به مدد تئاتر رشد کند میترسند. آقایان از این که جامعه ما به سمت دانایی حرکت کند میترسند، چون اگر جامعه دانا شود هرگز اجازه نمیدهد که شما به عنوان مدیرناتوان بیکفایت فرهنگی، همچنان بر سر جایت بنشینی.
اما متاسفانه الان وضعیت اینگونه است و سخن گفتن از مسائلی که این همه مدت تکرار شده فایدهای ندارد و حتی اگر تکرار هم نمیشد، به نظر من اظهرمن الشمس بود.
تئاترشهر در نهایت گریبان گیر خواهد شد
من مدیر، من شهردار، باید تشخیص این را بدهم که این جا مسلما تئاتر شهر است پس باید شرایط آن درست باشد و مدیریت شود.
باور من بر این است که دوستان نمیخواهند اتفاقی بیفتد، اشکالی هم ندارد، ولی تئاتر و هنر هیچ وقت نخواهد مرد. اما این را با تمام خلوص میگویم که خسارتهای ضدفرهنگی و بزههای اجتماعی و آنچه آسیب نشات گرفته از شرایط سطح پایین فرهنگی است، گریبان آنها را خواهد گرفت، دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد و این سیل، همین افرادی را که دوست دارند تئاتر ما در خلوت و حاشیه قرار بگیرد، در امان نخواهد گذاشت.
متاسفانه وضعیت الان به دست جریانهایی حل میشود که خودشان با تسامحها، تساهلها، چشمپوشیها و خیانتهایشان این فضا را به طور غیرمستقیم ایجاد کردهاند. چطور ممکن است که الان اتفاقی در گوشهای از این سرزمین در حوزه اطلاعاتی و امنیتی رخ میدهد و در کمتر از ۲۴ساعت، آن بزهکار یا فردی که کار را مرتکب شده است دستگیر میشود و به سزای عملش میرسد، اما تئاتر شهر به عنوان یک مکان و سرمایه ملی یک کشور در حوزه معماری و تئاتر و تاریخ آن، مثل آب خوردن دور تا دورش را بزهکار و معتاد و مواد فروش گرفته و اتفاقی هم نمیافتد؟
چون شاید آقایان فکر میکنند که مگر ممکن است که در کشور اسلامی ما چنین چیزی وجود داشته باشد؟شاید هم میخواهند چشم بر همه این واقعیتها ببندند. به نظر من کار سختی نیست که تئاتر شهر و مجموعه آن تبدیل بشود به خاستگاه فرهنگ، هنر و تئاتر؛ این است که نمیخواهند.
بنابراین من فکر میکنم تنها کاری که در حال حاضر میتوان انجام داد این است که اولا، جامعه تئاتر به طور کلی به یک اجماع برسند و خودشان برنامهریزی کرده و کارگروههایی تشکیل دهند، برای این که ما بفهمیم خودمان چه کاری را میتوانیم انجام دهیم تا تئاتر شهر زنده بماند. کار دومی که میتوانیم انجام دهیم این است که دعا کنیم که خداوند این دوستان را به راه راست هدایت کند.
باید بپذیرند که تئاتر مثل نان و آب مهم است. مثل هر حوزه حیاتی دیگر تئاتر نیز مهم است و اگر این اتفاق بیفتد ما میتوانیم مطمئن باشیم که تئاتر شهر حفظ میشود. همچنین تمام مرکزهایی که نیمهکاره ماندهاند مثل تئاتر صبا و امثال اینها فعال میشوند وجریان تئاتر شکل و رونق میگیرد، پس از آن است که میتوانیم مطمئن باشیم که تئاتر ما از این وضعیت نجات پیدا خواهد کرد، در غیر این صورت همین شرایط بدتر هم خواهد شد ./ایسنا
معضل زبان فارسی و موضوعات مربوط به بخش فرهنگی
الان شما ببینید که چه بلایی بر سر زبان فارسی آمده است. اگر دیر بجنبیم به یک زبان مرده تبدیل خواهد شد. زمانی مردم دراین مملکت حداقل با دوهزار واژه صحبت میکردند، ولی متاسفانه در حال حاضر با پانصد، ششصد کلمه سروته همه چیز هم میآید. املا مردم در حال از بین رفتن است، دست خط مردم در حال زشت شدن است، اینها همه مصادیق سقوط و افول یک فرهنگ است. علت آن هم همینی است که عرض کردم، نمیخواهند این اتفاق بیفتد؛ تا زمانی هم که نخواهند همین آش است و همین کاسه.
خانه تئاتر تا امروز هر کاری بگویید انجام داده است. مرکز هنرهای نمایشی، دبیران تئاتری که آمدند مثل همین دوره قبل، جلسه با شهرداری گذاشتند برای این که بتوانند ده روز و نه بیشتر فضا را فرهنگی کنند، توانستند؟ نتوانستند. بنابراین فکر میکنم این ماجرا باید در مسیری خارج از مسائل بروکراتیک و اداری و فرمایشی انجام شود. به نظر من باید خود جامعه تئاتر زنگ خطر وضعیت بحرانی در تئاتر و به طور مشخص در تئاتر شهر را بزنند. بشینند و ببیند که چه کاری میتوانند انجام دهند. ما که الحمدالله نه مدیری داریم نه مسئولی و نه کسی که دغدغه مسائل فرهنگی داشته باشند و حوزه فرهنگ را به امان خدا رها کردهاند. ببینیم که خودمان چه کاری میتوانیم انجام دهیم و این به نظرم تنها راه است./ایسنا