سلام نو – سرویس اقتصادی: هفت دهه است در حال برنامه ریزی برای توسعه ایران هستیم و اغراق نیست اگر بگوییم در تمام این بیش از هفتاد سال توجه به سرمایه انسانی حلقه مفقوده برنامه ریزی های ما بوده است.
به گزارش سلام نو، واقعیت این است که استراتژی مشخصی برای توسعه ایران وجود ندارد. شاید دلیل اصلی آن نشناختن اولویت ها است. وقتی از توسعه همه جانبه سخن می گوییم طبیعی است که این امر الزاماتی از جمله شناخت اولویت ها دارد. تجارب مختلف کشورهای توسعه یافته نشان می دهد همه این کشورها اولویت های اساسی کشورشان را درک کرده اند و بر مبنای آن نظریه پایه توسعه خود را سوار کرده اند.
به تعبیری در بسیاری از این کشورها منابع محدود بر چند محور اصلی متمرکز شده و پیشبرد اهداف توسعه در این محورها باعث شده تا توسعه یافتگی این کشورها در وجوه دیگر نیز محقق شود. متاسفانه در این زمینه در کشور ما هیچ چشم انداز قابل اعتنایی ملاحظه نمی شود و به طور مثال نمی دانیم قرار است دو دهه دیگر به کجا رسیده باشیم.
در بین این کشورها ژاپن کشوری که نه منابع غنی دارد و نه به لحاظ جغرافیایی از جایگاه تاثیرگذاری برخوردار است نمونه خوبی از کشوری است که با توجه به سرمایه انسانی خود به مفهوم واقعی توسعه دست پیدا کرده است. موسی پژوهان، متخصص برنامه ریزی و استاد دانشگاه در گفت و گویی که چندی پیش با سلام نو داشت، در همین باره اظهار کرد: ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم که در تحریم کامل قرار داشت، نظریه توسعه برای خودش طراحی و اجرا کرد. سرمایه گذاری روی منابع انسانی اصلی ترین دلیل توسعه آنها بود. این در حالی است که ژاپنی ها به لحاظ جغرافیایی و منابع معدنی، کشور نسبتا منزوی و کم برخورداری است و به لحاظ یکپارچگی سرزمینی می توانیم بگوییم یکپارچگی ندارد و متشکل از صدها جزیره است. اما ژاپن ثابت کرد منابعی که ما به آن می گوییم منابع طبیعی نقشی که تصور می شود در توسعه داشته باشند را ندارد و این منابع انسانی است که نقش کلیدی در توسعه کشور می تواند ایفا کند.
بدون تردید کشور ما در برنامه ریزی برای رسیدن به توسعه پایدار هنوز اندر خم یک کوچه است. خیل عظیم نخبگانی که سالانه از کشور مهاجرت می کنند به وضوح موید این امر است. این در حالی است که متاسفانه حتی گامی برای باز کردن فضا برای بازگشت این نخبگان هم فراهم نمیشود.
حسین راغفر، پژوهشگر اقتصادی و استاد دانشگاه در این باره خاطرنشان کرده است: بخش قابل توجهی از برنامه های ما به عبارت هایی تزئین شده است که پرطمطراق است اما محتوا پایبندی و الزامی برای تحقق آنها وجود ندارد. یک چشم انداز 20 ساله تعریف شده اما خیلی کلی تر از یک استراتژی توسعه است و ما هنوز نمی دانیم آیا قرار است صنعتی شویم یا بر بخش های خدمات و کشاورزی تاکید کنیم؟ یا اگر قرار است صنعتی شویم چه محورهایی قرار است توسعه صنعتی کشور را تعریف کند.
سرمایه انسانی ستون اصلی توسعه به ویژه توسعه اقتصادی است. باید این واقعیت را پذیرفت و به اهمیت سرمایه انسانی واقف بود. هر مجموعه ای اگر بخواهد رشد کند باید توسعه منابع انسانی خود را بیش از هر مولفه دیگری در نظر بگیرد. توانمندی نیروی انسانی می تواند یکی از ارزشمندترین شاخص ها برای نیل به توسعه باشد. پر واضح است که با توجه به نکاتی که ذکر شد آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآمد در توسعه کشور یک الزام انکارناپذیر است. اینجا نقش آموزش و پرورش در کشور از اهمیت ویژه تری برخوردار است. وزارت خانه ای که این روزها بدون سرپرست اداره می شود و نیازی به توضیح نیست که به عنوان مهم ترین وزارت خانه دولت ها ضعیف ترین عملکرد را در این چند دهه داشته است.
با وجودی که در دنیای امروز اهمیت سرمایه انسانی بیش از پیش مورد توجه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه قرار گرفته عملکردها در کشور ما نشان از آن دارد که نه تنها هنوز توجه به سرمایه انسانی در کشور ما در اولویت نیست بلکه به نظر نمی رسد حداقل در آینده ای نزدیک تحول خاصی در این زمینه شاهد باشیم.