سلام نو - سرویس سیاسی: محمد باقر قالیباف بالاخره دو سال بعد از انتخابات 96 و انتقادات جدی به اصولگرایان اولین کنش سیاسی خود را امروز با انتشار یک بیانه آغاز کرد، کنشی که از جوانان مستعد درخواست دارد با ثبت نام در یک سایت آمادگی خود را برای نمایندگی مجلس اعلام کنند تا قالیباف از آنان حمایت کند.
اما چرا محمدباقر قالیباف باید دست به چنین کاری بزند و چنین فراخوان گستردهای را مطرح کند؟ محسن پیرهادی دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت و عضو سابق شورای شهر که از نزدیکان قالیباف به حساب میآید در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به پیام تصویری ساعات گذشته محمدباقر قالیباف گفت: نمایندگی مجلس، نیاز به تجربه و تسلط به امور اجرا و مشکلات کشور در حداقل چند حوزه تخصصی دارد و منظور از جوانگرایی در این حوزه، آن نیست که جوانی که سابقه کاری چندانی ندارد، به عنوان نامزد نمایندگی مجلس به مردم معرفی شود. به همین علت است که آقای قالیباف در پیام خود از عبارت نسبتا جوان استفاده کرده است.
حسین قربانزاده، دیگر چهره نزدیک به محمد باقر قالیباف و عضو شورای جمعیت پیشرفت و عدالت نیز در این رابطه گفت: این دعوت آقای دکتر قالیباف را باید در چارچوب همان رویکرد نواصولگرایی تحلیل کرد. یکی از پایه های سیاست ورزی نواصولگرایی، توجه و اعتماد به جوانان در عمل است که متاسفانه در کشور ما مدتهاست به فراموشی سپرده شده و اساسا دایره بسته مدیران کشور در دو جناح اجازه بروز و ظهور استعدادها و توانمندی های جوانان را نمی دهد.
به نظر میرسد محمدباقر قالیباف این بار به جای شرکت در بازی از پیش طراحی شده اصولگرایان و کنار گذاشته شدن در لحظات آخر در فکر این است که بازی خود را طراحی و اجرا کند تا یا دست بالا را در معادلات اصولگرایانهای چون شورای وحدت به دست آورد یا اساسا مستقل از این چهارچوبها عمل کند.
تا این لحظه فراخوان قالیباف بیش از 1000 عضو جذب کرده، روندی که اگر همینطور ادامه یابد میتواند به برگ برنده قالیباف در میان اصولگرایان مواجه شود که با بحران استقبال جوانان از خود مواجه هستند.
اما سوال دیگری که این جا مطرح میشود این است که خود محمد باقر قالیباف در فکر چیست؟ آیا میخواهد رهبر لشکر جوانش برای حضور در انتخابات مجلس شود و بر کرسی ریاست آن تکیه زند یا میخواهد با فتح بهارستان خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 آماده کند؟
اگر گزینه اول درست باشد و قالیباف در فکر بهارستان باشد این سوال پیش میآید که او در آینه چه دیده که بیخیال رقابت ریاست جمهوری شده است؟ آیا بازی بزرگی در جریان است که قالیباف اساسا شانسی برای خود در آن قائل نیست و میخواهد سیلی نقد مجلس را با حلوای همیشه نسیه ریاست جمهوری تعویض کند؟
یا نه او با تدارک دیدن این جبهه از نیروهای جوان میخواهد مقدمات "دولت جوان و حزباللهی" مدنظر رهبری را مهیا کند و به مصداق آن در سال 1400 بدل شود تا اصولگرایان نتوانند بر سر راه او اما و اگر بیاورند؟
هنوز نمیشود به طور قطع درباره دیدگاه کلان قالیباف اظهار نظر کرد و باید دید فراخوان جدید او در آینده چطور پیش خواهد رفت و لابیستهای اصولگرا در راه وحدت نیروها چه دست آوردی دارند؟ آن وقت میتوان دقیقتر استراتژی انتخاباتی شهردار اسبق و نامزد بیشتر انتخاباتهای ریاست جمهوری را ارزیابی کرد.