به گزارش سلام نو، از 8 مه سال گذشته میلادی تا به امروز نگرانی های بغداد از بابت روابط تهران – واشنگتن به دلیل خروج دونالد ترامپ از برجام و بازگشت تحریم های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران وارد دور تازه ای شده است. نگرانی هایی که در ایام بعد از اولین سالگرد این اقدام کاخ سفید به دلیل سایه سنگین تداوم تخاصم و شدت یافتن آن تا مرز تنش نظامی میان تهران و واشنگتن طی هفته ها و ماه های اخیر، روز به روز در حال افزایش است؛ به گونه ای که حتی می توان گفت امروز عراق نگرانترین کشور منطقه ای و فرامنطقه ای در خصوص تیرگی در مناسبات ایران و ایالات متحده است. این مسئله به وضوح در سخنان و مواضع برهم صالح، رئیس جمهوری عراق در نشست اضطراری سران کشورهای عربی در مکه مشهود بود. اما به واقع دلیل این میزان از احساس نگرانی بغداد به دلیل تدوام تنش تهران – واشنگتن چیست؟
تمام برنامه های توسعه عراق در گرو آینده تنش ایران و ایالات متحده
زمانی که برای اولین بار خبر نخست وزیری عادل عبدالمهدی به عنوان شخصی غیر از حزب الدعوه عراق در شامگاه 25 اکتبر سال گذشته میلادی (3 آبان ماه 97) مطرح شد، بسیاری از کارشناسان و جریان های سیاسی داخلی و خارجی، آن را نقطه عطف جدی در طول حیات عراق نوین بعد از سقوط صدام حسین تلقی کردند که میتواند با شکستن هیمنه 15 ساله این حزب، مسیر رشد و ترقی عراق را با مبارزه جدی در خصوص فساد مالی - اداری گسترده در این کشور و تلاش های همه جانبه برای بازسازی خسارت های بعد از جنگ با داعش هموارتر کند. در این راستا ترافیک دیپلماتیک ناشی از سفر سران و مقامات کشورهای جهان نشان می داد که دولت جدید عراق در حال پوست اندازی، آماده شدن برای افزایش نفود خود در منطقه و جهان و ظهور عراقی جدید است. چرا که بغداد در یک برهه، آن هم پس از سفر متفاوت و جنجالیِ چند ساعته 27 دسامبر سال گذشته میلادی دونالد ترامپ شاهد ترافیک دیپلماتیک سنگین و بیسابقهای از همه بلوکها و ائتلافات منطقهای و بینالمللی بود. چنان که پس از حضور شبانه رئیس جمهور ایالات متحده، عبدالله دوم، پادشاه اردن پس از ده سال بار دیگر به بغداد رفت و سپس نوبت به فیلیپ ششم، پادشاه اسپانیا رسید که او هم بعد از چهل سال سفری انجام داد. بعد از آن هم بغداد میزبان رئیس جمهوری ایران بود. مضافا بر آن در سطوح دیگر هم سفرهایی انجام شد؛ از جمله سفر نخستوزیران اردن، واتیکان، ایتالیا و سفر وزرای امور خارجه آمریکا، فرانسه، آلمان، ایران، ترکیه، قطر و غیره؛ حتی کار به جایی رسید که اخبار حکایت از سفر احتمالی امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه به عراق بنا به گفته های ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه این کشور در جریان سفرش در ژانویه سال جاری میلادی(دی ماه 97) به بغداد می داد.
اینها علاوه بر سفرهای مهم و دوره ای برهم صالح، رئیس جمهوری، عادل عبدالمهدی نخست وزیر و محمد علی حکیم، وزیر امور خارجه عراق بود که توانسته بود در یک مدت کوتاه چند ماهه چهره منطقه ای و بین المللی عراق را با روی کار آمدن دولت جدید، تغییر دهد. همه گمانه زنی ها سخن از آغاز دوران عراقی قدرتمند در خاورمیانه می داد.
در آن سو در حوزه اقتصادی و انرژی هم خبرهای خوبی برای عراق به گوش می رسد. در این رابطه طبق برآرود آژانس بینالمللی انرژی، عراق تا سال 2030 میلادی با افزایش میزان صادرات نفت خود به 5 میلیون و 300 هزار بشکه در روز پس از کشورهای آمریکا، عربستان و روسیه به چهارمین کشور صادر کننده نفت در جهان بدل می شود. یقینا این گزارش نشان می دهد که این کشور در حال افزاش توان اقتصادی خود است. این گمانه زنی زمانی بیشتر جلوه گری می کند که برآوردها حکایت از آن دارند که احتمال افزایش سرمایه گذاری شرکت "لوک اویل" (دومین شرکت بزرگ نفت و گاز روسیه) در پروژه های نفتی عراق از 8 میلیارد دلار به 45 میلیارد دلار، سرمایه گذاری دو میلیارد دلاری کنسرسیوم پرل پترولیوم امارات در میادین گازی اقلیم، سرمایه گذاری53 میلیارد دلاری اکسون موبیل و پتروچاین و نظایر آن نیز وجود دارد.
تمامی تلاش های صورت گرفته برای سرمایه گذاری در عراق حکایت از این دارد که این کشور بعد از گذار از بحران اشغال آمریکا و مبارزه با تروریسم به مرحله افزایش امنیت نظامی، سیاسی و نهایتا اقتصادی و سوددهی وارد شده است. لذا شرکت های نفتی و گازی در جهان می خواهند از این فرصت برای کسب سود بیشتر استفاده کنند. لذا این واقعیت به معنای آن است که هر بازیگری بتواند بر منابع نفتی عراق سیطره داشته باشد دست برتر را در اقتصاد منطقه ای و حتی فرامنطقه ای خواهد داشت. این نکته انگیزه مضاعفی برای دخالت و حضور بیشتر بازیگران و شرکت های نفتی در عراق و توسعه این کشور می دهد.
اما تحولات بعدی عراق حکایت متفاوتی دارد. در این راستا با گذشت بیش از 8 ماه از نخست وزیری عادل عبدالمهدی هنوز گره کور تکمیل کابینه وی باز نشده است و کماکان دولت عادل عبدالمهدی با این مشکل دست و پنجه نرم می کند. این در حالی است که دولت ناقص بغداد باید با ابر چالش تنش تهران – واشنگتن هم روبه رو شود.
اگر چه کشور عراق که با آغاز دور جدید تنش های سیاسی و دیپلماتیک ایران و آمریکا که با روی کار آمدن دونالد ترامپ شروع شد، سعی داشت با به کار گیری راهبرد موازنه قوا که در طول 16 سال گذشته همواره در دستور کار دولت مرکزی بغداد است، خود را حتی الامکان از این بحران سیاسی دو طرف دور نگاه دارد تا تبعات منفی سوگیری از هر کدام از طرفین بر مناسبات طرف دیگر با عراق اثرات سوء خود را نگذارد، اما در حال حاضر شرایط نشان داده که این راهبرد دیگر کارگشا نیست و این مسئله بر تمامی برنامه های توسعه ای عراق سایه جدی خواهد انداخت؛ به خصوص که عراق کشوری است که هم به دلیل واردات گاز، انرژی برق و کالاهای اساسی و نیز در هم تنیدگی های فرهنگی، تاریخی و نیز اقتضائات ژئوپولیتیکی همسایگی به شدت به تهران وابسته است و هم به دلیل سایه سنگین و همینه جدی ایالات متحده بر ساختار اقتصادی عراق نوین نمی تواند خود را از واشنگتن دور نگه دارد.
پیرو این نکات شاید این گونه برداشت شود که در صورت وقوع هر گونه تنش احتمالی میان تهران – واشنگتن این عراق است که به زمین این جنگ بدل خواهد شد. یقینا این واقعیت تلخ نگرانی و تلاش عراقی ها را به منظور سامان دادن به شرایط بیشتر می کند، به گونه ای که اگر چه در حال حاضر خود این کشور در داخل با مشکلات عدیده ای روبه رو است، اما مشابه این کوشش های میانجی گرایانه عراقی از جانب هیچ کشور دیگری برای تعدیل التهابات منطقه ای در حال انجام نیست.
ولی با بررسی تحولات این گونه به نظر می رسد در کنار این مسئله، تحت الشعاع قرار گرفتن برنامه های توسعه سیاسی و اقتصادی این کشور توسط دولت جدید در سایه تداوم تشدید تنش تهران – واشنگتن می تواند دایره نگرانی های بغداد را افزایش دهد. اکنون با پررنگ تر شدن سایه روشن های تداوم تنش دیگر خبری از آن ترافیک دیپلماتیک به مقصد بغداد نیست؛ ترافیکی که می توانست فرصت مغتنمی را در اختیار دولت عادل عبدالمهدی به منظور برآورده کردن برنامه های توسعه ای عراق را پیش رویش قرار دهد. در کنار آن اقدام 18 مه (28 اردیبهشت) ایالات متحده به منظور خروج کارکنان شرکت اکسون موبیل (اپراتور آمریکایی میدان نفتی "غرب قرنه یک" استان بصره) از عراق به دبی نیز می تواند آینده روشن اقتصادی و انرژی عراق را تیره کند. اگر چه که واشنگتن دوباره این کارکنان را به عراق بازگرداند، اما فضای روانی ناامنی ناشی از آن هنوز بر سر مناسبات نفتی عراق در سایه تداوم تنش ایران و آمریکا وجود دارد و این مسئله یقینا تاثیرات مخرب خود را خواهد داشت.
پس احتمال ناکامی این برنامه ها به واسطه درگیر شدن بغداد در تخاصم تهران – واشنگتن می تواند دایره نگرانی و به تبعش انگیزه مضاعفی به دولت عادل عبدالمهدی و دیگر شخصیت ها و جریان های سیاسی عراقی در حل این تنش بدهد؛ به ویژه که با نزدیک تر شدن به فصل گرما و اوج گرفتن نیاز عراق به انرژی برق و گاز وارداتی از ایران و احتمال لغو این واردات به دلیل تحریم های آمریکا به افزایش میزان اعتراضات مردمی در این رابطه نظیر سال گذشته بینجامد و به این واسطه دولت بغداد پیش از پیش از مسیر مد نظرش در توسعه و تقویت عراق دور شود. پس حتی اگر مسئله تنش و درگیری نظامی هم میان ایران و ایالات متحده در خاک عراق و تبعات مخرب آن بر این کشور مطرح نباشد. نفس اثرات سوء سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک تخاصم تهران – واشنگتن ناکامی اهداف دولت عادل عبدالمهدی از توسعه عراق و افزایش نگرانی بغداد را سبب شده است./ایران دیپلماسی