به گزارش سلام نو، روزنامه همشهری نوشت: موج گرانی و کمبود کاغذ که از سال پیش آغاز شده متأسفانه بهشدت سبد فرهنگی و علمی جامعه و بهخصوص محصلان، دانشجویان و کتابخوانها را هدف قرار داده است. با آغاز این بحران فرهنگی ابتدا روزنامهها و نشریات ادواری که در خط مقدم هستند آسیب شدیدی از گرانی کاغذ متحمل شدند و بعد از آن نوبت نشر رسید. در پی این واقعه ظرف مدت زمان کوتاهی افت شدید تیراژ مطبوعات و کاهش صفحات روزنامههای بزرگ و همچنین تعطیلی تعداد زیادی از مجلات و نشریات دورهای رقم خورد.
حالا قهر کاغذ گریبانگیر بازار کتاب و نشر آن شده است. تا چندماه پیش آثار گرانی کاغذ در بازار نشر کتاب - بهخاطر وجود کتابهای چاپ شده از قبل - نمود چندانی نداشت اما حالا در پایان سال تحصیلی و با شروع فصل امتحانات دانشگاهها بازار، خالی از کتاب شده است. کتابفروشان میدان انقلاب تهران از کاهش شدید تیراژ کتابهای مرجع و منابع دانشگاهی خبر میدهند؛ تا جایی که به گفته تعداد زیادی از ناشران دانشگاهی بیش از ۸۰ درصد منابع دانشگاهی در سال ٩٧ و ٩٨ چاپ جدید نداشتهاند. این مسئله باعث شده بسیاری از دانشجویان حتی با مراجعه به دفاتر ناشران هم نتوانند کتابهای مورد نظرشان را تهیه کنند. بحران چاپ نشدن کتاب به حدی جدی شده که در بازار دست دوم هم نمیتوان اغلب منابع دانشگاهی را یافت، آن هم حالا که به اوج روزهای امتحانات دانشگاهها رسیدهایم.
میدان انقلاب، قلب تپنده کتاب ایران است. دفاتر نشر و کتابفروشان بزرگ کشور در این نقطه متمرکز شدهاند و برای همه ما اینطور تداعی شده که هیچ کتابخوانی از اینجا دست خالی به خانه بازنمیگردد. این موضوع تا همین یکی، دوماه پیش هم صدق میکرد؛ یعنی اگر در نخستین کتابفروشی یک عنوان کتاب دانشگاهی یافت نمیشد بدون تردید دانشجو میتوانست با مراجعه به دومین و نهایتاً سومین کتابفروشی آن را بیابد. اما امروز وضع فرق کرده است. برای تهیه اغلب منابع دانشگاهی باید متقاضی یک جفت کفش آهنی به پا کند و آن قدر از این و آن آمار موجودی بگیرد که عنوان کتاب، نام نویسنده یا نویسندگان، مترجم یا مترجمان، ناشر، تعداد چاپ و… را از بر شود.
اینجا دو گروه دانشجو و متقاضی کتاب را تنها از طریق روش مشاهدهای میتوان از هم تفکیک کرد و بیمحابا در موردشان پیشداوری و قضاوت انجام داد. دسته اول آنهایی که از نوشته روی کاغذ و یا یادداشت تلفن همراهشان عنوان کتاب را برای کتابفروش میخوانند و آمار موجودی میگیرند. دسته دوم برای گرفتن آمار موجودی عنوان کتاب را از بر میگویند. گروه اول آن عدهای هستند که تازه برای تهیه کتاب به میدان انقلاب مراجعه کردهاند. آنها تصور میکنند مانند روال قبل کتاب را در کسری از ثانیه مییابند. بعد از یک یا چند ساعت جستوجو آنقدر از روی عنوان کتاب میخوانند، موجودی میگیرند و با پاسخ منفی فروشندگان کتاب (نداریم، نیست، نگرد، چاپ جدید نشده، خودم هم دنبالشم و…) مواجه میشوند که در پایان وارد دسته دوم میشوند؛ یعنی از فرط تکرار بسیار، نام کتاب، نویسنده، مترجم و… را از حفظ میشوند. البته نیازی به گفتن ندارد و بدیهی است که عده بسیاری از دانشجویان و متقاضیان کتاب دست خالی از بازار بزرگ کتاب کشور یعنی میدان انقلاب به خانه باز میگردند!
علت چیست!؟
مثل روز روشن است که همه تقصیرات به گردن گرانی کاغذ است. اما چرا ناشران با بالا بردن قیمت تمامشده کتاب، اقدام به چاپ مجدد نمیکنند!؟ بیش از ١٥ ناشر به این پرسش، پاسخ یکسان میدهند. آنها به همشهری میگویند: الان نرخ هر بند کاغذ ٥٠٠ تا٦٠٠ هزار تومان است در حالی که سال پیش کمتر از ١٠٠ هزار تومان قیمت داشت. از گرانی دیگر لوازم چاپ و افزایش هزینه تولید و خدمات که بگذریم اگر یک ناشر بخواهد کتاب سال گذشته را دوباره چاپ کند تنها با احتساب افزایش قیمت کاغذ، نرخ تمامشده هر جلد کتاب ٥ تا ٦ برابر سال پیش میشود. یعنی کتابی که در سال ٩٧، ٢٠ هزار تومان بوده حداقل ١٠٠ و متوسط آن ١٢٠ هزار تومان قیمت میخورد! این در حالی است که ناشر سودش از فروش کتاب کمتر از سال پیش خواهد بود.
یکی از ناشران اینطور جمع بندی میکند؛ با این اوصاف نه انگیزه و توانی برای چاپ کتاب در کشور وجود دارد و نه انگیزه و توانی برای خرید آن. ناشر دیگری از تعطیلی ٧٥ تا ٨٠ درصدی چاپخانهها خبر میدهد؛ تعدادی از بزرگترین انتشاراتیها هم چاپخانهشان تعطیل شده است. چاپخانههای بزرگی که برخی از آنها ٧٠ تا ٨٠ سال قدمت دارند. با این رویه فاتحه کتاب خوانده است.
از پا درآمدیم!
فرقی نمیکند در چه مقطعی و چه رشتهای، این روزها جمعیت قابل تأملی از دانشجویان برای تهیه منابع درسیشان با مشکل اساسی روبهرو هستند. برخی دانشجویان علوم اجتماعی، ادبیات، حقوق، الهیات، کامپیوتر، زبان، ریاضی، رشتههای مهندسی و… در گفتوگو با همشهری میگویند حداقل نیمی از منابع درسی این ترم را ندارند و با آغاز فصل امتحانات هم موفق به تهیه کتابها نشدهاند: از اوایل این ترم یعنی ۳-۲ ماه پیش کمکم با کمبود کتاب مواجه شدیم. با وجود این در کلاسها با آن که نتوانستیم برخی منابع درسی را تهیه کنیم شرکت کردیم و جزوه نوشتیم به امید اینکه با آغاز سال ٩٨ و فرارسیدن فصل امتحانات ناشران تشویق شوند و کتاب چاپ کنند. متأسفانه همانطور که برای همه اظهر من الشمس است ناشران از چاپ جدید کتابها به کلی منصرف شده و خدا میداند این وضعیت تا کی ادامه دارد.
مهدی، دانشجوی رشته مهندسی برق که نتوانسته ٣ عنوان کتاب درسیاش را تهیه کند نیز بهشدت از وضع موجود شکایت دارد: کتابها چاپ مجدد ندارند. کمبود کتاب باعث شده دانشجویان از کتاب الکترونیک استفاده کنند، اما این روش هم پاسخگو نیست به دو دلیل؛ اول این که همه کتابها نسخه الکترونیک ندارند و دوم خواندن کتاب درسی از روی نسخه الکترونیک کار بسیار دشواری است. همین چند روز پیش بهدلیل نبود یک عنوان درسی مجبور شدم از نسخه الکترونیک آن استفاده کنم. اشعههای مانیتور کامپیوتر و یا السیدی تلفن همراه چشم را زود خسته میکند و واقعاً نمیتوان کتاب درسی را از طریق نسخه الکترونیک مطالعه کرد. یکی از دانشجویان حقوق میگوید: باور کنید ۲ماه است بهدنبال ٤ عنوان کتاب درسی هستم و تا به امروز که پایان ترم است، تنها یک جلد کتاب پیدا کردم. تکلیف چیست!؟ آخر از پا در آمدیم برای تهیه یک جلد کتاب.
چاپ ٥٠نسخه فقط بهخاطر نجات اعتبار
اگر این روزها مسیرتان به میدان انقلاب و کارتان با کتابفروشان این منطقه افتاد اصلاً از کج خلقی فروشندگان کتاب خرده نگیرید. به آنها حق بدهید وقتی روزانه بالغ بر ١٠٠نفر مراجعه میکنند و کتابفروش شرمنده آنها میشود سوای کسادی کارش بابت این همه «نه» گفتن در هر انسانی خودبهخود عصبانیت و خشم ایجاد میشود؛ متقاضیان و مراجعهکنندگان برای خرید کتاب ٣ برابر شده آمدهاند اما کتاب موجود نیست. یکی از کتابفروشها به همشهری میگوید: هر روز به جمعیت سرگردان کتاب اضافه میشود و ما شرمندهشان هستیم. کتابخوان زیاده نشده. این عدهای که در موردشان حرف میزنم دانشجویان و کتابخوانهایی هستند که نتوانستهاند در شهر خودشان کتاب تهیه کنند و به همینخاطر راهی اینجا شدهاند. واقعاً اوضاع، اسفناک و کلافهکننده است. در طول نیمقرنی که به این حرفه مشغولم چنین تجربهای آن هم در این دوره زمانهای که صنعت چاپ پیشرفته و بالنده شده نوبر است به خدا.
چند نفر از کتابفروشان بزرگ میدان انقلاب از چاپ ناچیز کتابهای پرفروش منبع و مرجع دانشگاهی و غیر دانشگاهی توسط ناشران خبر میدهند که در ٣٠سال گذشته بیسابقه است: تا سال گذشته ناشران بزرگ برای کتابهایی که کمتر از ٣ هزار تیراژ داشت اقدام به چاپ و یا چاپ مجدد نمیکردند. اما حالا کار به جایی رسیده که ناشران بزرگ ما کتابهای مرجع، منبع و پرفروش را کمتر از ۱۰۰ نسخه و حتی تا ٥٠ نسخه چاپ جدید میزنند و به کتابفروشان بزرگ تنها یک نسخه میدهند. آنها فقط منابع اصلی را در نسخ ناچیز- این روزها چاپ با نرخ قدیم ضرر مالی برای ناشر به دنبال دارد- چاپ میکنند تا اعتبار برندشان خدشهدار نشود.
بازار داغ و پرحاشیه کتاب دست دوم
روی آوردن به بازار دست دوم کتاب در زمان کمبود به نوعی یک حرکت معمول و بدیهی محسوب میشود که البته از سر ناچاری است. بازار دست دوم فروشهای میدان انقلاب این روزها حسابی گرم است. تا جایی که وقتی یک ناشر، کتابی را که خود چاپ کرده ندارد به شما پیشنهاد میکند سراغ دست دومیها را بگیرید! از اینجا حواشی بازار کتاب آغاز و آشکار میشود. نخستین نکته مرموز این بازار این است که انگار کتابها غارت شدهاند. درحالیکه قفسهها تا بیخ پر از کتاب است هر عنوان کتابی که بخواهید، موجود نیست! یکی از دانشجویان متقاضی کتاب دانشگاهی میگوید: برخی از دستدوم فروشها از کمبود کتاب سوءاستفاده میکنند. آنها برخی کتابهای پرفروش را که بهصورت دست دوم تهیه کردهاند یا انبار میکنند تا گرانتر بفروشند یا با قیمتی بالاتر از نو به مشتری میفروشند. امروز به ناچار کتاب ٣٤ هزار تومانی را دست دوم خریدم ٥٥هزار تومان.»
یکی از دانشجویانی که برای خرید کتاب دانشگاهیاش به کتابفروشی دستدومی آمده است، میگوید: «قبلا بین دانشجویان اینطور معمول بود که کتابهای نایاب را کپی میگرفتند. هر چند این اقدام نوعی تخلف است و حقوق ناشر و نویسنده را زیر پا میگذارد اما در این شرایط گرانی کاغذ حتی چاپ کپی (افست آ چهار) کتابهای دانشگاهی نایاب بسیار گران تمام میشود؛ الان پرینت هر برگه آچهار دورو بین ٤٠٠ تا ٥٠٠تومان است. یعنی برای کپی کردن یک کتاب ٣٠٠صفحهای باید حدود ٧٥ هزار تومان پرداخت کنید. این مبلغ واقعاً برای یک دانشجو سنگین است.»
برخی از دانشجویان و کتابفروشان برای برونرفت موقتی از این بحران پیشنهاد و البته تقاضا میکنند مردم با فروش کتابهایی که در کتابخانههای خانگی دارند بازار دستدوم کتاب را تقویت و شارژ کنند تا کتاب از این بنبست کمبود موقتاً خارج شود. البته این پیشنهاد بهطور حتم کارشناسانه نیست و باید مسئولان برای حل این بحران چارهای بجویند. در غیر این صورت زنگ خطری که الان به صدا در آمده تبدیل به یک سونامی هولناک فرهنگی و اجتماعی خواهد شد که تمام برنامههای آموزشی، سوادآموزی، فرهنگسازی، جامعهپذیری و ابعاد مختلف رویکردهای اجتماعی و فرهنگی را در کام خود فرو میبرد.»