سلام نو - سرویس ورزشی: این روزها همه به کارلوس کیروش نقد دارند و شاید باید گفت همه به او حمله میکنند. او دیگر مرد محبوب ایرانیها نیست و حتی عادل فردوسیپور هم توان و علاقه دفاع از او را ندارد.
به گزارش سلام نو، واقعیت این است که کیروش قابل نقد است و ایراد و اشتباه فراوان دارد. از لج بازی بیهوده با پرسپولیس تا ناز کشی بیش از حد از سردار آزمون مواردی است که این روزها خیلی به چشم میآید ولی واقعیت این است که این رفتارها برای امروز و دیروز کیروش نیست و او همیشه چنین بوده.
کارلوس کیروش حتی زمانی که دستیار فرگوسن بوده اختلافات خاص خود را با برخی بازیکنان داشته که البته زیر سایه بزرگ فرگوسن مدیریت میشد.
صبری که به سر آمد!
مشکل کیروش زمانی به اوج رسید که دستیارش که برخورد بدی با یک خبرنگار ورزشی داشت، برخوردی که صبر منتقدان را لبریز کرد تا کنفرانس کیروش را تحریم کنند.
تحریم البته حق رسانهها است، چه امروز و چه فردا و چه هر زمان دیگری به خصوص اگر در دفاع از حقوق همکارشان باشد، اما آیا این تحریم باید با موج حملات به کیروش همراه شود؟ موجی که قطعا به تیم ملی هم میرسد!
وقتی که ایران به جام جهانی رفت و بسیار گفتند فکر فردای بعد از جام جهانی باشیم و جایگزینی برای کیروش بیاوریم بسیاری از همین رسانهها در همراهی با شور و هیجان مردم بی دلیل پشت کیروش ایستادند و ایرادهای او را ندیدند، اما حالا که فاصله کمی تا آغاز جام ملتها مانده قصد دارند او را از تخت پادشاهی به زیر بکشند!
کیروش برنده نبردی بیهوده!
اگر بازی این چنین پیش برود این بار هم کارلوس کیروش است که منقتدانش را مقهور و شکستی سخت به آنان تحمیل میکند. اگر رسانههای ایرانی در روندی که پیش گرفتهاند موفق شوند کیروش ضرر و زیانش را میگیرد و میرود و هیچ سهمی در شکست احتمالی ما در آسیا نخواهد داشت.
در دیگر سو اگر رسانههای ایرانی موفق به حذف کیروش نشوند و او تا آخر جام ملتها در ایران بماند میتواند بخشی از تقصیر شکست احتمالی را به گردن منتقدین وقت نشناسش بیاندازد.
واقعیت این است که باید بپذیریم کیروش خوب یا بد اکنون استخوانی در میان زخم است و حملههای بی حد و مرز به او تنها به تیم ملی آسیب میرساند، تیمی که بیشترین شانس برای قهرمانی در جام ملتهای آسیا را دارد.
کارنامه کیروش؛ پربار و قابل دفاع
کارلوس کیروش ایران را قهرمان هیچ جامی نکرده، تا به حال ما را از مرحله گروهی جام جهانی بالا نبرده یا حتی سبک بازی تیم ملی را چشم نوازتر نکرده، اما تمام اینها باعث نمیشود کارنامه پربار مرد چشم روشن پرتغالی نادیده گرفته شود.
تیم ملی فوتبال ایران با هدایت کیروش دو صعود مقتدرانه و بی فاصله به جام جهانی داشت و دو حضور آبرومند و قابل دفاع را در این جام رقم زد.
فوتبال ایران از زمان حضور کیروش مرتبطتر و سامان یافتهتر شده و او توانست با داشتههای فوتبال ایران تیم حرفهای بسازد که هرچند پلی استیشنی بازی نمیکند ولی حداقل درست بازی میکند.
فراموش نکنیم فوتبال ایران از تیمی که وحید هاشمیان، علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، رحمان رضایی، جواد نکونام و آندرانیک تیموریان، که همگی در ٥ لیگ برتر جهان بازی می کردند، به تیمی رسید که پژمان نوری، مازیار زارع، میلاد زنیدپور، محمد غلامی و دیگران پای ثابت آن بودند.
رویکرد کیروش و اصرارش بر استفاده از لژیونرها کاری کرد کارستان و یکی از انگیزههای اصلی تلاش بازیکنان ایرانی برای حضور در خارج از کشور بود. سردار آزمون، علیرضا جهانبخش، کاوه رضایی، کریم انصاری فرد، امیر عابدزاده و لیست بلند بالایی از لژیونرها گواه این امر است.
کیروش با این کار نه تنها نسلی تازه را بدون سر و صدا به فوتبال ایران معرفی کرد بلکه انگیزهای شد برای حضور آنان در اروپا از روزهای ابتدای فوتبال و ما خوب میدانیم بین مهدیکیا که از جوانی در اروپا بازی کرد و دیگر بازیکنان ایران چه فاصلهای است در فهم فوتبال مدرن و اخلاق حرفهای در ورزش!
کیروش خوش اخلاق نیست، کینهای است، اهل مدارا نیست، مغرور است، دستمزد بالایی دارد، نگاهش به فوتبال ایران از بالا به پایین است و برای فدارسیون تعیین تکلیف میکند ولی تمام اینها نمیتواند کارنامه قابل دفاع او را انکار کند. از سوی دیگر تمام این ایرادات نباید کاری کند تا در آستانه جام ملتها ما به انگیزه انتقام از کیروش خود زنی کنیم و تیم ملی را زمینگیر کنیم. یادمان باشد برای محاکمه کیروش وقت هست، به تیم ملی فکر کنیم!