به گزارش سلام نو، روزنامه شهروند نوشت: «امیر منصور معروف به سالار اچآرسی، از موتورسواران حرفهای تهران، بامداد دوشنبه گذشته بر اثر تصادف کشته شد. در تاریخ ٦ خرداد بود که جانش را از دست داد. درست در روز تولدش. ٣٠ سال پیش در چنین روزی به دنیا آمد اما عشق به موتور زندگیاش را نابود کرد. او مدعی رکوردداری راندن موتور با سرعت ۲۹۹ کیلومتر در اتوبانهای تهران بود و هر از گاهی فیلمهای هیجانانگیزش را منتشر میکرد. در آخرین رکوردی که در ویدئوهای جنجالیاش در اینستاگرام منتشر کرده بود، سرعت ٣٠٠ کیلومتر را با موتور اچآرسی پر کرد، البته بیشتر فیلمهایی و فضای مجازی انتشار داد در بامداد پایتخت است آخر شب وارد اتوبانها و بزرگراهها میشد.
او یکی از موتورسواران جوان تهران بود که همیشه فیلمها و تصاویر مختلفی از انجام حرکات نمایشی او در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد. حرکاتی که نیاز به مهارت خاصی داشت و او همیشه با تکیه بر این مهارت اقدام به انجام چنین حرکاتی میکرد. امیر علاقه خاصی به موتور هوندا CBR١٠٠٠HRC داشت که نخستین موتورش نیز همین بود. به همین دلیل همه او را با عنوان امیر سالار اچآرسی میشناختند. ساعت ٤ بامداد دوشنبه ۶ خرداد ۹۸ امیر سوار بر موتور سفید و نارنجی رنگش در میدان کاج در حرکت بود و به سمت شمال بلوار سعادتآباد میرفت. او در بسیاری از فیلمها و تصاویری که از خود در فضای مجازی منتشر کرده است لباس، کفش و حتی در برخی موارد کلاه ایمنی را نیز بر سر نداشت اما در صبح حادثه طبق گفته شاهدان با کلاه ایمنی با موتور حرکت میکرد.
طبق گفته شاهدان، یک پژو پارس سفیدرنگ قصد داشت بهصورت خلاف وارد این دوربرگردان شود. یعنی از جنوب به شمال بلوار سعادتآباد به سمت شمال به جنوب دور بزند که موتور امیر با این خودرو برخورد کرد. شدت برخورد هیچ جراحتی را روی بدن او بر جای نگذاشت. حتی تا پیش از رسیدن به بیمارستان با همراهان نیز صحبت میکرد اما در این تصادف خونریزی داخلی باعث شد پس از رسیدن به بیمارستان امام خمینی (ره) فوت کند.
گفتوگو با رفیق بیست ساله امیر
مهرداد قاسمی دوست بیست ساله امیر سالار بود. دوستی که همیشه و همهجا با رفیق چندین سالهاش همراه بوده است. او شاهد ثبت رکوردهایش، شاهد حرکات نمایشیاش و سرعتهای بالای ٣٠٠ کیلومتر بر ساعتش بود. مهرداد درباره امیرسالار سی ساله که بامداد دوشنبه جان باخت، به «شهروند» میگوید: «نمیدانم چرا به این راحتی امیر سالار جان باخت. او از پانزده سالگی به موتور و موتورسواری و سرعت علاقه خاصی داشت. او با موتورهای سی سی پایین شروع به کار کرد. هر روز حرفهایتر میشد تا در بیست سالگی به کلاس ١٠٠٠ سیسی رفت. برندهای مختلف موتور را آزمود و سوار شد تا این که در بیستودو سالگی وارد پیست شد اما از آنجا که از او استقبالی نشد، ترجیح داد در بیستوسه سالگی از پیست خداحافظی کند. از همانجا بود که تصمیم گرفت در خیابانها موتورسواری کند. امیر در موتورسواری فوقالعاده بود. حرکات نمایشی عالی با تسلط کامل داشت. او همیشه اطلاعات و تجربیاتش را در اختیار دوستانش و هنرجویانی که علاقه به موتورسواری داشتند، قرار میداد. او ٨ سال از پیست خارج شده بود اما هیچ وقت از موتورسواری دست نکشید. امیر فرزند اول خانواده بود که ٣ خواهر و برادر دیگر هم داشت. مادرش همیشه به او ایمان داشت؛ به همین خاطر هیچ وقت مانع کار او نمیشد و امیرسالار را هم در تصمیم و هدفش تشویق میکرد. امیر سالها در کار ساختمان و بسازوبفروش بود اما حدوداً ١٨ ماهی بود که نمایندگی یکی از محصولات خوراکی را گرفته بود و کار میکرد.»
مهرداد درباره جزئیات حادثه هم گفت: «جزو معدود دفعاتی بود که من با امیر نبودم. وقتی خبر مرگ او را شنیدم، شوکه شدم؛ یک تصادف، یک سهلانگاری، حرکت خودروی پرشیا در خلاف جهت باعث این حادثه شده بود و البته شنیدم که مقصر حادثه خودرو پرشیا بود. خودروی پرشیا توقیف است. واقعاً نمیدانم چه بگویم.»