به گزارش سلام نو، ایفای نقش میانجیگری بین تهران و واشنگتن توسط عراق، علاوه بر اهمیتش در سطح بینالمللی، به نظر میرسد در سطح منطقهای نیز نتایج حائز اهمیتی برای ایران داشته باشد. چرا که بعد از سفرهای منطقهای جداگانه توسط محمدجواد ظریف و سید عباس عراقچی به افغانستان، عراق، کویت، عمان و قطر، تلاشها و رایزنیهای عادل عبدالمهدی و برهم صالح هم با این کشورها اهمیت یافته است.
عراق تنها کشوری است که از ابتدای اِعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران، مواضعِ حمایتی خود از ایران را با صراحت و به روشنی بیان کرده؛ و در تحریمها با ایالات متحده همسو نشده است. این کشور ارادهی سیاسی خود برای عدم رعایت تحریمها را با لابی و سایر تلاشهای دیپلماتیک به عرصه عمل آورد و توانست در بخش انرژی از تحریمهای واشنگتن علیه ایران معاف شود. عادل عبدالمهدی نیز با پافشاری بر تعامل اقتصادی – امنیتی با ایران، روابط و همکاریهای خود را در خلال سفرها و دیدارهای سیاسی در تهران و بغداد، در این زمان حساس تا سطح قابل توجهی افزایش داد.
عراق در این بین متحمل هزینههایی هم شده که حداقل هیچ کشوری تاکنون در حمایت از ایران، حاضر به پرداختشان نبوده است. از سوی دیگر حتی اتحادیه اروپا نیز در اوج بحران، حاضر به دخالت مستقیم در این سطح از تنش بین تهران و واشنگتن نبوده و ارادهای جهت حمایت از ایرانِ برجامی، نشان نداده است. اما این تلاش در بین مقامات عراقی کاملاً مشهود است که البته دلایل مهم خود را نیز دارد. مقامات عراقی حالا ضمن محکوم کردن تحریمها علیه ایران و عدم همراهی با آنها، تلاشهای خود را برای کاهش تنشها و میانجیگری بین واشنگتن – تهران با ارسال هیئتهای سیاسی به دو کشور آغاز کردهاند.
ایفای نقش میانجیگری بین تهران و واشنگتن توسط عراق، علاوه بر اهمیتش در سطح بینالمللی، به نظر میرسد در سطح منطقهای نیز نتایج حائز اهمیتی برای ایران داشته باشد. چرا که بعد از سفرهای منطقهای جداگانه توسط محمدجواد ظریف و سید عباس عراقچی به افغانستان، عراق، کویت، عمان و قطر، تلاشها و رایزنیهای عادل عبدالمهدی و برهم صالح هم با این کشورها اهمیت یافته است. در راستای ایفای چنین نقشی توسط عراق، چند سوال مهم مطرح میشود:
اول آنکه دلایل نگرانی عراق از احتمال وقوع جنگ بین ایران و ایالات متحده کدامند؟ دوم، چرا عراق نسبت به میانجیگری تمایل دارد؟ و سوم، این کشور برای ایفای چنین نقشی تا چه حد ظرفیت و پتانسیل دارد؟
یک. پاسخ به سوال اول را باید از نگرانیهای امنیتی آغاز کرد. طبق آخرین اطلاعات رسانههای گروهی عربی، پنتاگون ۱۰هزار نفر از سربازان امریکایی را وارد عراق و در مرز غربی این کشور مستقر کرده است. نیروهای نظامیای هم که از اردن وارد استان غربی الانبار شدهاند، تسلیحات و تجهیزات نظامی را وارد پایگاه نظامی امریکا در منطقه عینالاسد کردهاند. حالا بیش از ۱۰هزار نفر دیگر از نیروهای نظامی امریکا در غرب عراق و در دو پایگاه عین الاسد و الحبانیه مستقر میشوند. همچنین تفنگداران دریایی امریکا که در سوریه مستقر بودند حالا به این دو پایگاه منتقل شدهاند.
از این رو افزایش تعداد نظامیان به فعالیت بیشتر پایگاههای نظامی امریکا منجر خواهد شد و همین مسئله، نگرانهایی را برای مسئولان و مردم عراق ایجاد کرده است. چرا که در طول سالیان گذشته این کشور کانون درگیری بین ایران و امریکا و صحنه ناامنی و بیثباتی بوده است. حالا سیاسیون عراقی در تلاشند تا با میانجیگری، صحنه رقابت بین ایران و امریکا را به فضایی برای کاهش تنشها و رایزنیهای سازنده تبدیل کنند؛ امری که به روند توسعه و پویایی داخلی در کشور عراق نیز کمک و موجبات امنیتش را فراهم خواهد کرد.
از سوی دیگر افزایش تدابیر امنیتی توسط فرماندهان نظامی امریکایی در عراق، که ریشه در عدم اعتماد ایالات متحده به دولت سیاسی عراق دارد، نشان دهنده امکان دخالت این نیروهای نظامی در امور عراق و تهدیدی علیه حاکمیت سیاسی و حقوقی این کشور است. از آنجایی که این روند استقلال و نظم و ثبات دولت عراق را نیز به مخاطره میاندازد، مقامات و سیاسیون عراقی تمایلی به مشاهده عینی چنین وضعیتی ندارند. نکته مهم دیگر این است که وابستگیهای سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی عراق به ایران و امریکا باعث میشود که این کشور از افزایش تنش بین این دو نگران باشد و بخواهد از راههای گفت وگومحور بحران را کاهش دهد، چرا که منافع خودش نیز اینگونه ایجاب میکند.
دو. پاسخ به سوال دوم دربارهی دلایل تمایل عراق نسبت به میانجیگری را باید ذیل چند مورد ذکر کرد. اول از همه باید گفت که معمولاً تاکنون هر کشوری که نسبت به ایفای نقش میانجیگری اقدام کرده، به دنبال کسب نوعی پرستیژ و جایگاه سیاسی در روابط بینالملل بوده است. دولت عراق با این وساطت خواهد توانست یک افتخار ملی به دست آورد و به لحاظ سیاسی تحسین افکار عمومی را برانگیزد. این نقش آفرینی سیاسی درصورت نتیجهبخشی، ذهنیت مثبتی از عراق به دیگر کشورها انتقال خواهد داد و از این طریق جایگاه قابل توجهی در مناسبات آینده، اعم از اقتصادی و سیاسی کسب خواهد کرد.
این اعتماد و وجهه سیاسی همان عاملی است که باعث خواهد شد تا دولت فعلی عراق بتواند در جهت بدست آوردن منافع ملیِ درخور و ایجاد روابط گسترده در سطح منطقه و جهان موفق عمل کرده و اختلافات شرکای مهم تجاری – سیاسی اش را مدیریت و حل و فصل کند. عراق کشوری است که هم با ایران و هم با ایالات متحده روابط راهبردی و منافع اقتصادی – سیاسی فراوان دارد؛ علاوه بر این دولت فعلی در جهت بازسازی و توسعه، دست به تحولی بزرگ در روابطش با جهان عرب ایجاد کرده و حتی با عربستان سعودی نیز همکاریهای اقتصادی را در قالب امضای چندین توافقنامه آغاز کرده است. چنانچه دولت عراق بتواند این روابط را گسترده و منافع درهم تنیدهی خود با کشورهای دوست را همچنان در سایهی امنیت نسبی منطقه و بدون خطر جنگ ادامه دهد، به اهداف بیشتری دست پیدا خواهد کرد.
و اما در یک ملاحظه سیاسی دیگر و در سطح منطقهای نیز، عراق دلایلی برای ایفای این نقش دارد. برخی کشورهای عربیِ همسو با عربستان تصمیم بر عادیسازی روابط با اسرائیل گرفتهاند و میخواهند در اجرایی شدن طرح معامله قرن سهمی داشته باشند. عربستان نیز در نشست بحرین که اسماً برای بررسی تهدیدات ایران تدارک دیده شده، به دنبال اهدافی ضدایرانی خواهد بود. حالا عراق به عنوان یک کشور بزرگ عربی و مخالف چنین سیاستها و تصمیماتی هم میخواهد و هم میتواند نمایندگی کشورهای مخالفِ عربی را بر عهده بگیرد؛ همانطور که اکنون نیز رایزنیهای سیاسی با کشورهای کویت، عمان و قطر را آغاز کرده است.
سفر منطقهای سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت خارجه ایران را نیز رسانههای عربی برای رایزنی درباره تحولات منطقهای ارزیابی کردهاند. روزنامه 'الجریده' کویتی نیز در تحلیلی نوشت که پیام عراقچی اطمینان دادن به کشورهای خلیجفارس از امنیتشان بعد از افزایش تنش در منطقه است. این روزنامه، امضای موافقت نامههای دوستی و پیمانهای عدم تجاوز با دولتهای همجوار را از برنامههای سفر عراقچی ذکر کرده است.
سفر اخیر بنعلوی به تهران، تلاش عبدالمهدی برای حل تمام مشکلات فی ما بین عراق و کویت، سفر اخیر برهم صالح به اردن، نزدیکی مواضع مصر و عراق در پی بیاعتمادی السیسی به سیاستهای منطقهای ترامپ و بنسلمان و... همگی در چارچوب تلاشها برای کاهش تنش در منطقه، پیش زمینههایی برای تقویت برد دیپلماسی عراق و گامهایی مهم برای تعدیل روابط این کشورها را به سمت حمایت از مواضع ایران هدایت کرده و از اِجماع منطقهای علیه ایران جلوگیری کند.
سه. و اما سوال سوم آن بود که عراق برای ایفای نقش میانجیگری چه ظرفیتهایی دارد؟
همانطور که در خبرها میآید کشورهایی از جمله عمان، ژاپن و سوئیس نیز از آمادگی خود برای ایفای این نقش خبر میدهند؛ اما مهمتر از این اعلام آمادگی، احراز شرایط یک میانجیگر است. میانجیگر باید کشور ثالثی باشد که با توافق و رضایت دو کشور مورد اختلاف، بطور فعالانه در جریان مذاکرات شرکت کرده و درباره شرایط خاتمه بحران، پیشنهادهای ماهوی ارائه دهد.
عراق به سبب روابط راهبردی خود و در ایفای این نقش هم مورد قبول تهران خواهد بود و هم واشنگتن. نکتهی مهم دیگر آنکه این کشور درکی واقعی از منافع راهبردی و کلان این دو کشور در منطقه دارند و این شناخت به آنها کمک خواهد کرد تا در طول رایزنیهای احتمالی آینده، نظرات و پیشنهادات قابل قبولتری ارائه دهند. بطور حتم بغداد، ارادهای جدی در حل بحران و کاهش تنش خواهد داشت؛ چرا که منافع خود را در گرو حل این مسئله میداند.
عامل دیگری که به عراق در راه ایفای این نقش کمک خواهد کرد، اتفاقنظر تمام جریانات و احزاب سیاسیِ این کشور خواهد بود. همانطور که سیدعمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی عراق، در این باره اعلام کرده: «ما خطراتی را که در نتیجه درگیری بین آمریکا و ایران، عراق را احاطه کرده است درک میکنیم. تأثیرپذیری عراق از این درگیری به این دلیل نیست که مواضع معینی اتخاذ کرده بلکه به این دلیل است که عراق در قلب منطقه واقع شده است و ما باید در دور کردن عراق از هرگونه آثار احتمالی این درگیری جدی باشیم، زیرا زمانی که بر طبل جنگ کوبیده میشود عقل و منطق از بین میبرد.»
همچنین احمد صحاف، سخنگوی وزارت امور خارجه در این باره گفته است: «در صورتی که از عراق درخواست شود نقشی در همکاری و هماهنگی از جمله در آرام کردن اوضاع داشته باشد، از تمامی فرصتها و امکانات موجود استفاده میکند تا به همسایگان، دوستان و شرکایش سود برساند؛ چرا که ما معتقدیم مفهوم امنیت، مفهومی است که جدایی پذیر نیست. امنیت عراق در سایه امنیت کشورهای همسایه است.»
حتی هزاران نفر از طرفداران مقتدیصدر با تجمع در بغداد به بروز یک جنگ منطقهای از سوی امریکا "نه به جنگ" به زبان فارسی گفتند.
احزاب و جریانهای سیاسی عراق، اعم از موافقان و مخالفان سیاستهای ایران، با یک واقعبینی استراتژیک و براساس منافع ملی کشورشان در برابر تجاوز به ایران و آغاز یک جنگ ایستادهاند؛ مقامات دولت عراق رایزنی برای ایفای نقش میانجی را ابتدا در سطح داخلی و از احزاب آغاز کردند و سپس در سطح خارجی و به دو کشور ایران و ایالات متحده اعلام کردند. این هماهنگی و وحدتنظر عامل موفقیتهای ابتدایی در پیشنهاد برای میانجیگری عراق خواهد بود.
شایان ذکر است به جز رهبران سیاسی عراق، علمای شیعی و اهل تسنن نیز مواضع خود را در مخالفت با آغاز جنگ علیه ایران اعلام کردهاند. روحانیت شیعه عراق معتقد است این کشور نباید وارد رویارویی تهران و واشنگتن شود. شیخ عبداللطیف الهمیم، رئیس دیوان اهل تسنن عراق، نیز در فتوایی بیسابقه اهل تسنن را به دفاع از این اقدامات فراخوانده و گفته دفاع از ایران واجب شرعی است. بنابراین این عامل مذهبی نیز میتواند مبنای مشروعیتبخش و منسجمکننده تلاشهای دیپلماتیک دولت عراق در حل بحران باشد.
فاطمه سیاحی، کارشناس مسائل خاورمیانه، دیپلماسی ایرانی