سلام نو – سرویس اجتماعی: از مترو که خارج میشوید بحث و جدل دو نفر را برای ورود به واگن مترو میبینید. قبلترش یک نفر را دیدید که با دست فروش درگیر شده و احتمال این که خود شما هم به خاطر کرایه ماشین با راننده بحث کنید بسیار زیاد است.
بحث درباره افزایش خشونت در جامعه ایران چند سال است که به صورت جدی مطرح است و در دانشگاه و رسانهها به گونههای متفاوتی پیگیری میشود.
در سالهای اخیر ذهن ما پر از تصاویر خشونت بار است، تصاویری که انگار در تالار آینه جامعه ایران به شکل فزایندهای در حال تکثیر هستند و صرفا مختص حکومت، مردم یا یک قشر خاص نیست.
کمی که فکر کنیم طیف متنوعی از خشونت در این سالها در ذهن ما نقش بسته است. از دزدیدن کودکان و تعرض و تجاوز به آنان تا زورگیریهای منجر به قتل و افزایش دعواهای خیابانی تا موارد منجر به قتل خشونت در چند روز اخیر که به قتل همسر شهردار اسبق تهران از یک سو و قتل امام جمعه کازرون از دیگر سو منجر شد.
این که از کودک دزدی و تجاوز تا قتل امام جمعه کازرون به دلیل باورهای غلط مذهبی هزاران فرسخ راه است و تفاوت بسیار است شکی نیست ولی تمام این مواد مصداقی از بروز خشونت هستند.
گونه شناسی خشم و خشونت
احمد بخارایی، جامعه شناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه در گونه شناسی خشونت ورزی دست بندیای ارائه میدهد که به روشن شدن ذهن کمک میکند. او میگوید: انسان خشمگین به یکی از این دو حالت، خشونت می ورزد: 1. سلبی، 2. ایجابی. «سلبی» برای دفع اذیت و ضرر است پس جنبه «عکس العملی» دارد اما «ایجابی» برای گرفتن انتقام است پس جنبه «عملی» دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه مینویسد: در هر دو حالت، خشم نسبت به فرد مقابل دارای سه وضعیت است و بستگی به توانایی سه گانه فرد مقابل (ضعیف، برابر، قوی) دارد. تا اینجا با شش حالت برای خشم مواجهیم. هر یک از این شش حالت در سه سطح خرد، میانه و کلان امکان وقوع دارند و بنابراین هجده حالت از خشونت ورزی قابل تحقق است. گاه رنگ رخساره افراد خشن می تواند شاخصی برای تحلیل وضعیت شخص خشونت ورز در میان این حالات هجده گانه باشد. مثلا اگر این شخص نسبت به فرد مقابل قوی تر باشد، خونش منبسط شده و رنگ چهره شخص عصبانی، سرخ می شود ولی اگر این عصبانیت نسبت به کسی باشد که او قوی تر از خودش است و خود را از مقابله خشن ناتوان بداند، خونش منقبض و رنگ رخسارش زرد و نهایتا اندوهگین می شود.
این چنین نگاهی کمک میکند تا درکی عمیقتر نسبت به گوناگونی خشونت و سوژههای آن دست یابیم و عکس العملهای متاثر از آن را بهتر متوجه شویم.
چرا خشن شدیم؟
واقعیت این است که جستوجوی دلایل افزایش خشونت در جامعه ایران به سالهای تلاش علمی نیاز دارد و این امر نشدنی است که خشونت قتل همسر محمدعلی نجفی را با یک خشونت خیابانی یک جنس بدانیم، اما احتمالا بتوان چند دلیل کلی برای افزایش عمومی خشم عنوان کرد.
در سالهای اخیر جامعه ایران با دو موج تحریم کمر شکن اقتصادی مواجه شد که بسیاری از خانوادههای متوسط را به عمق چاق فقر و فلاکت فرستاده. فقر و عدم تامین مالی یکی از جدیترین محرکهای عمومی خشونت است و دیگر دلایل فرعی و اصلی را نیز تقویت میکند.
مسئله دیگر این است که سالها است هیچ ساز و کاری برای فیلتر کردن خشونت در رسانههای ایران اندیشیده نشده و در فیلمها، سریالها و دیگر محصولات رسانهای بی هیچ ترسی شاهد نمایش بدون هشدار و سانسور خشونت هستیم که این خود نیز مشروع سازی خشونت و گسترش و ترویج آن است.
مسئله دیگر فضای بین سیاستمداران ایرانی است که فضایی خشن، بیرحم، حذف و پرخاشجو است. شاید اینطور به نظر برسد که جامعه ایرانی جز در ایام انتخابات آن چنان از فضای سیاسی متاثر نیست ولی واقعیت این است که مدیران خرد و کلان کشور از دل همین فضای سیاسی خارج میشوند و میتواند فقر، تبعیض و بی عدالتی را تقویت کنند.