به گزارش سلام نو، ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت مهدی بازرگان بر اساس گفتههای تاریخی یکی از طراحان ایده نام گذاری آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان «روز جهانی قدس» بوده است. وی همچنین در دهه چهل شمسی همراه با مصطفی چمران برای تاسیس سازمان مخصوص اتحاد و عمل (سماع) (سازمانی متشکل از فعالان سیاسی ایرانی که در مصر برای آموزش مبارزه چریکی و نهایتاً مبارزه مسلحانه با حکومت پهلوی تشکیل شد) در مصر و سپس لبنان همکاریهایی داشته است. سید موسی صدر از رهبران جنبش شیعیان لبنان با بهره گیری این گروه، در سال ۱۳۵۳ اقدام به تاسیس جنبش امل کرد.
مرحوم یزدی رمضان ۱۳۹۳ همزمان با آغاز درگیریهایی در عراق از سوی گروهک تروریستی داعش در عراق و همچنین طرح موضوع مذاکرات هستهای ایران با ۱+۵، یکی از آخرین یادداشتهای خود درباره «روز جهانی قدس» را در اختیار ایسنا گذاشت؛ یادداشتی که تا امروز مجال انتشار نیافت.
به گزارش ایسنا، متن این یادداشت به شرح زیر است:
«به نام خدا
درهای باز شده جهنم در خاورمیانه
اوضاع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خاورمیانه، بهویژه سوریه، فلسطین و عراق، در طی یک قرن گذشته هرگز اینچنین به هم تابیده، پیچیده و انفجاری نبوده است.
۱- از زمان تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین، جنگ و گریز میان صاحبان این سرزمین و صهیونیستهای مهاجم و مهاجر اشغالگران سرزمینهای فلسطین بهطور مستمر ادامه داشته است. برنامه راهبردی اشغالگران از همان ابتدا استفاده از نظریه «النصر بالرعب»، ایجاد ترس و وحشت و وادار ساختن صاحبان این سرزمین به ترک زمینهای خود بوده است و پدیده میلیونها آواره فلسطینی فرآورده این سیاست راهبردی اسرائیل است؛ اما این بار معادله و موازنه به گونه دیگری است.
۲- آنچه اکنون درغزه، در برابر چشمان دنیای مدعی تمدن در دهه اول قرن بیست و یکم میگذرد، نسلکشی و از بین بردن سیستماتیک ساکنین نوارغزه است.
این فاجعه تنها بُعد عربی، فلسطینی و اسلامی ندارد، بلکه مهمتر از همه، بُعد انسانی آن است. هیچ انسانی نمیتواند نسبت به این خشونت برهنه بیتفاوت باشد، اعتراض نکند و عاملین و آمرین آن را ملعون نداند، اما چرا دولت اسرائیل دست به این خشونت برهنه زده است؟ «برتراند راسل» کتابی دارد به نام "قدرت" که به فارسی هم برگردان شده است. او در فرازی از این اثر تحلیلی خود مینویسد اگر قدرتی مبتنی بر مذهب یا شبهمذهب باشد و احساس تزلزل کند، دست به خشونت برهنه میزند. نظریه صیهونیستهای حاکم بر اسرائیل مبتنی بر برداشتهای خودساخته و بیپایه از تورات است. یهودیت حاکم بر اسرائیل، مذهب نیست، بلکه شبهمذهب است. جنایات ارتکابی حاکمان اسرائیل با هیچیک از آیات تورات کنونی هم قابل توجیه نیستند.
۳- اساس سیاست یا نظریه «النصر بالرعب»، که بعضیها هم در ایران، که نه یهودی هستند و نه صیهونیست، آن را مطرح و تبلیغ کرده و میکنند، بر پایه استفاده از حق قدرت است. «مائو تسه دونگ»، رهبر انقلاب چین، زمانی میگفت حرف حق از لوله تفنگ بیرون میآید. یک اصطلاح عربی هم میگوید حق زیر سایه شمشیرهاست.
در برابر مشی استفاده از حق قدرت، مشی استفاده از قدرت، حق قرار دارد. استفاده از حق قدرت اولاً ممکن است در کوتاهمدت و در بعضی موارد کارساز باشد، اما نه در درازمدت و تمام موارد. کارسازی راهبرد استفاده از قدرت حق نه در کوتاهمدت بلکه در درازمدت است. ثانیاً هدف اصلی از راهبرد «النصر بالرعب» ایجاد ترس و وحشت است، اما اگر مخاطبین این سیاست مرعوب نشوند، این سیاست کارایی نخواهد داشت. نه فلسطینیان امروز فلسطینیان دهه ۱۹۴۰ یا ۱۹۵۰ هستند و نه دنیای امروز دنیای آن دههها.
۴- اکنون معادله نزاع میان مردم فلسطین و اسرائیل به تقابل میان دو خط مشی حق قدرت و قدرت حق تبدیل شده است. زمانی بود فلسطینیان برای احقاق حق خود مجبور به استفاده از قدرت بودند، اما امروز معادله تغییر پیدا کرده است. دنیا حق مردم فلسطین را در داشتن یک دولت مستقل پذیرفته است. دولت فلسطین، نه سازمان آزادیبخش فلسطین، اکنون به عضویت در سازمان ملل پذیرفته شده است. برای پایان درگیری و صلح، نظریه دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل، پذیرفته شده است، اما اسرائیل، صلح نمیخواهد.
هنگامی که فشار بر اسرائیل برای شرکت در مذاکرات صلح با مسئولان دولت فلسطین بالا گرفت، فلسطینیان شرکت در مذاکرات را توقف خانهسازی در بیتالمقدس و در کرانه غربی مشروط کردند. بسیاری از سازمانهای بینالمللی، از جمله سازمان ملل و نیز کشورهای اروپایی از اسرائیل خواستند خانهسازی را متوقف کند. اسرائیل این شرط را نپذیرفت و علاوه بر این بهانه گرفت که این دولت نماینده همه فلسطینیان نیست، فلسطینیها در بین خود با هم اختلاف دارند و توافق ما با محمود عباس فایدهای برای صلح ندارد، اما وقتی حماس به دولت فلسطین برگشت، اسرائیل بهانه گرفت که یک گروه تروریستی (منظورشان حماس بود) در این دولت است و ما حاضر نیستیم با آنها مذاکره کنیم در حالیکه دولت محمود عباس وجود اسرائیل را به رسمیت شناخته بود و پیوستن حماس به این دولت به منزله قبول مواضع دولت عباس بود، اما اسرائیل دنبال بهانه بود که عدم حضور خود را در مذاکرات توجیه کند.
تشکیل دولت مستقل فلسطین و برقراری صلح در درازمدت موجب افول تدریجی و بلاموضوع شدن وجود اسرائیل خواهد شد. بنابراین در رویداد اخیر و حملات گسترده نظامی به غزه، اسرائیل به دنبال تحریک فلسطینیان به استفاده از حق قدرت است. در آن صورت واضح است که تناسبی میان قدرت نظامی اسرائیل و حماس وجود ندارد و فلسطین بازنده خواهد بود.
اما محاسبات حاکمان اسرائیل نادرست است؛ اسرائیل قدرت دارد که نوار غزه را با خاک یکسان کند، اما پیروز جنگ نخواهد بود. مردم غزه تلفات سنگینی دادهاند و بیشتر هم خواهند داد، اما بیهوده نخواهد بود. فشار افکار عمومی مردم جهان، حتی در آمریکا، علیه اسرائیل رو به افزایش است.
مهم این است که فلسطینیان یا حامیان آنان تسلیم تحریکات اسرائیل و توسل به قدرت نظامی و توسعه درگیریهای مسلحانه یا پذیرفتن شرایط نامساعد آتشبس نشوند. پایان دادن به محاصره غزه یک شرط انسانی و دنیاپسند برای پذیرفتن آتشبس توسط حماس است.
۵- سیاست دولتهای حامی فلسطین، از جمله ایران در برابر این تهاجم جدید این است که اولاً اجرای تمام و کمال قطعنامههای سازمان ملل شود. اسرائیل یکی از اعضای سازمان ملل است که تقریباً از هیچیک از قطعنامههای سازمان تبعیت نکرده است. بهرغم نفوذی که صهیونیستها در رسانهها و محافل بینالمللی، از جمله سازمان ملل، دارند قطعنامههای متعددی علیه سیاستها و اقدامات یکطرفه اسرائیل به تصویب رسیده است. یکی از راههایی که دولتهای حامی فلسطین میتوانند به احقاق حق مردم فلسطین کمک کنند، فشار برای اجرای این قطعنامههاست. قطعنامه ۲۴۲، اسرائیل را موظف میکند به مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷ برگردد و این زمین به فلسطینیان واگذار شود؛ قطعنامه علیه خانهسازی در سرزمینهای اشغالی؛ قطعنامه علیه محاصره نوار غزه و نظایر این.
آخرین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، توقف فوری تهاجمات نظامی کنونی است. ثانیاً باید از شکایتهای دولت فلسطین در مجامع بینالمللی علیه اسرائیل پشتیبانی شود. پیامد شناسایی دولت فلسطین در سازمان ملل به این دولت این امکان را داده است که به عنوان عضو سازمان ملل از اسرائیل در دادگاههای بینالمللی شکایت کند.»
مرحوم ابراهیم یزدی در بند ششم و پایانی نوشتار خود سوالاتی را مطرح کرده و عنوان کرده بود: «به این پرسش ها در یادداشت بعدی پاسخ خواهم داد.» ولی عمر فرصت دیگر به او نداد و شامگاه ۶ شهریور ۱۳۹۶ در سن ۸۶ سالگی پس از دورهای بیماری در شهر ازمیر ترکیه درگذشت./ایسنا