کاروان حسینی،شب را در منزلگاه شراف به سر بردند،بامداد امام (ع) ظروف و مشک ها را پر از آب کرده و به راه خود ادامه دادند،هنگام ظهر یکی از همراهان تکبیر گفت،امام از علت تکبیر پرسیدند.

ملاقات با لشگر حر بن یزید ریاحی

خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه باعث شد که ابن زیاد،شب و روز در فکر آماده سازی سپاه و کنترل اوضاع باشد،او سپاه سی هزار نفری و به قولی بیست هزار نفری مجهز تشکیل داد و آن ها را گردان به گردان روانه ی کربلا کرد تا نگذارند امام به سوی کوفه بیاید.

کمترین عددی که نوشته اند،ابن زیاد فرستاده دوازده هزار بود ولی غالبا تا سی هزار نفر به ترتیب زیر نوشته اند:

حر با هزار نفر،مضایر بن رهینه با سه هزار نفر،شمر با چهارهزار نفر،یزید بن رکاب با دو هزار نفر،حصین بن نمیر با چهار هزار نفر،شبث بن ربعی با هزار نفر،کعب بن طلحه با سه هزار نفر،حجار بن ابجر با هزار نفر،نصر بن حرشه با دو هزار نفر.

در ششم محرم،بیست هزار نفر در نزد عمر سعد اجتماع کردند،و ابن زیاد همواره لشگر می فرستاد تا تعداد آن ها به سی هزار نفر رسید.

کاروان حسینی،شب را در منزلگاه شراف به سر بردند،بامداد امام (ع) ظروف و مشک ها را پر از آب کرده و به راه خود ادامه دادند،هنگام ظهر یکی از همراهان تکبیر گفت،امام از علت تکبیر پرسیدند.

او گفت:نخلستان های کوفه دیده می شود،کسانی که به راه آشنا بودند،گفتند:اینجا کجا و کوفه کجا؟خوب به راه نگاه کردند،فهمیدند که لشگر مجهزی غرق در اسلحه به پیش می آید،امام حسین(ع) فرمودند:آری سپاه مجهزی به پیش می آید...در این هنگام با اصحاب به مشورت پرداختند که در برابر سپاه دشمن در کجا سنگر بگیرند،آن ها گفتند:در همین نزدیکی از ناحیه ی چپ،قریه ی " ذوحسم "مکان مناسبی است.

کاروان آنجا رفته و خیمه را برپا کرده و آماده ی دفاع شدند.

طولی نکشید که سپاه هزار نفری غرق در اسلحه به فرماندهی حر بن یزید ریاحی،به سر رسید،اما معلوم بود که فعلا قصد جنگ نداشتند،امام حسین(ع) آثار تشنگی و رنج فراوان را از قیافه های سپاه حر مشاهده نمودند،و به یاران فرمودند:از آبی که همراه دارند آن ها و حیواناتشان را سیراب کنند،به دستور آن حضرت تا آخرین نفر آن ها را آب دادند.

علی بن طعان محاربی گوید:من آن روز در لشگر حر بودم و آخرین نفری بودم که دنبال لشگر به آنجا رسیدم،چون حسین(ع) تشنگی من و اسبم را دیدند،فرمودند:راویه(شتر آبکش)را بخوابان،من شتر را خواباندم فرمودند:از آب بیاشام،آشامیدم،و اسبم را نیز سیراب کردم.

کد خبرنگار: ۵
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***