دونالد ترامپ در بسیاری از موارد موفق شده است افرادی را که به حلقه نزدیکان او وارد شدهاند با دروغهای خود بفریبد، دقیقاً شبیه کاری که یوری گِلِر شعبدهباز با خم کردن قاشق انجام میداد. آخرین مورد ویلیام بار دادستان کل است که به وکیل شخصی ترامپ تبدیل شده، اما او در حلقهای قرار گرفته که سناتورهایی چون لیندزی گراهام و تد کروز در آن حضور دارند و با وجود مخالفتهای قبلی، اکنون به متملقان ترامپ تبدیل شدهاند.
اما ترامپ چگونه از این ترفند استفاده میکند؟ مطمئناً بخشی از پاسخ به این پرسش به منبع انرژی ترامپ بازمیگردد: فاکس نیوز، نشریه برایت بارت و توییتهای شخصی او. البته ترفندهای او بر همه افراد تأثیرگذار نیست و شخصیتهایی چون جیمز کومی رئیس سابق اف.بی.آی و جیمز متیس وزیر سابق دفاع بارها مخالفت خود را با روشهای ترامپ اعلام کرده و نهایتاً از تیم او خارج شدند؛ اما مهمترین نگرانی من این است که ترامپ بتواند به دور دوم راه یافته و با ادامه این ترفندها همچنان به نهادهای حاکمیتی ایالات متحده آسیب وارد کند.
برای اینکه آمریکا همچنان مقتدر باقی بماند، باید ترامپ شکست بخورد. نمیخواهم او متهم شود، بلکه ترجیح میدهم در انتخابات ناکام شود. تنها در این صورت است که جهان تصدیق خواهد کرد آمریکاییها عقل خود را از دست ندادهاند و بعدها این سوال در ذهن جمهوری خواهان ایجاد خواهد شد که چگونه اجازه دادیم فردی چون ترامپ از حزب ما انتخاب شود.
اما شکست ترامپ امری آسان نخواهد بود، بنابراین امیدوارم سه اتفاق بیفتد. اول اینکه امیدوارم کاندیدای مقتدری از میان جمهوری خواهان ظهور کند که ترامپ را در 50 ایالت به چالش بکشد. او باید بتواند در موضوعاتی چون اعمال تعرفهها، بدهی ملی، مخالفت ترامپ با مهاجرت و رفتار ترامپ با او مخالفت کند و آرای او را در ویسکانسین، میشیگان، اوهایو، پنسیلوانیا، نوادا و فلوریدا کاهش دهد.
دوم اینکه به افراد وظیفهشناسی نیاز داریم که شهادت دهند. اکنون جمعی از افراد وجود دارند که در دو سال گذشته در بالاترین سطوح در دولت ترامپ خدمت کردهاند و استعفا داده یا اخراج شدهاند. افرادی همچون جیمز متیس، دان مک گان، هربرت مک مستر، رکس تیلرسون، گری کوهن، کریستین نیلسون، جف شسنز و رینس پریبس وجود دارند که ترامپ نتوانست آنها را فریب داده یا اینکه آنها دیگر نتوانستند ترامپ را تحمل کنند. نیاز داریم چنین افرادی از ناراستی، گستاخی و کارکرد نادرست ترامپ در حین خدمت خود شهادت دهند. نباید منتظر این امر بمانیم که خاطرات آنها به شکل ناشناس و به طرز غیرموثر افشا شود. لازم نیست آنها طرفِ جناح چپ یا راست سیاسی را بگیرند، بلکه نیاز است حقیقت را بازگو کنند. این اقدامی شرافتمندانه خواهد بود. اگر این افراد در زمان مناسب شهادت دهند، تأثیر بزرگی خواهد گذاشت. خنثی بودن تنها به ستمگر کمک خواهد کرد، نه به قربانی. گاهی لازم است مداخله کنیم.
درنهایت و از همه مهمتر، به کاندیدایی از حزب دموکرات نیاز داریم که نهتنها بتواند دموکراتها را جذب کند، بلکه بتواند مستقلها، جمهوری خواهان میانهرو و زنان حومه شهر را نیز جذب کند که رأی آنان باعث شد دموکراتها انتخابات میاندورهای سال 2018 را ببرند و حمایت آنها برای پیروزی هر کاندیدای دموکراتی در انتخابات ریاست جمهوری حیاتی است.
اکنون کسی را تأیید نمیکنم، اما از جو بایدن تقدیر میکنم که کمپین خود را با شعاری از «بیانیه استقلال» آغاز کرد و به این بحث پرداخت که «ارزشهای اساسی این مملکت... جایگاه ما در جهان... دموکراسی ما... هر عاملی که آمریکا را آمریکای فعلی کرده، در خطر است. به این علت است که امروز کاندیداتوری خود را برای ریاست جمهوری اعلام میکنم.»
نویسنده: توماس فریدمن
منبع: نیویورکتایمز
برگردان: هادی عبادی