۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۰
کد خبر: 15601830

این روزها تنش میان ایران و ایالات متحده آمریکا شدت گرفته است.

محسن جلیلوند در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی در باب سایه روشن های تنش نظامی ایران و ایالات متحده آمریکا بر این نکته تاکید دارد: اگر ترامپ در یک برآورد هزینه و فایده به این نتیجه برسد که جنگ با ایران می تواند سود سرشار و کلانی در تقابل با هزینه های آن داشته باشد، یقیناً او از کشیدن ماشه به سمت ایران دریغ نخواهد کرد.

به گزارش سلام نو، در سایه مواضع روزهای اخیر مقامات کاخ سفید در خصوص تهدید به حمله نظامی علیه ایران به موازات انتقال نیرو، ادوات و جنگ افزارهای آمریکا در خاورمیانه و نیز تحرکات این نیروها، گمانه زنی هایی برای شکل گیری بستر و فضایی به منظور وقوع تنش نظامی با ایران مطرح است. البته از آن سو برخی از تحلیلگران این اقدامات واشنگتن را یک بلوف سیاسی می دانند. اما به واقع علی رغم تمامی تحلیل ها تا چه اندازه می توان احتمال داد که واشنگتن و تهران به سمت تنش نظامی پیش روند؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت وگویی را با محسن جلیلوند، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:

تهدید آمریکا به بستن تنگه هرمز، اعزام ناو گروه یو اس اس جان استینز در 21 دسامبر سال گذشته میلادی به خلیج فارس، خروج بخشی از نیروهای نظامی آمریکایی حاضر در سوریه و اعزام آنها به خاک عراق، حضور بمب افکن‌های بی - ۵۲ استراتوفورترس در پایگاه العدید قطر، دستور پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع برای استقرار بیشتر سامانه موشکی پاتریوت در منطقه، اقدام برای اعزام ناو گروهی به رهبری ناو هواپیمابر یو اس اس آبراهام لینکلن به خلیج فارس در کنار قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروه های تروریستی و نیز اقدام متقابل تهران برای تروریستی اعلام کردن نیروهای سنتکام آیا می تواند ژنوم ژئو استراتژیک و امنیتی منطقه غرب آسیا را برای ایجاد یک تنش نظامی، حال به صورت کوتاه مدت یا طولانی، میان ایالات متحده آمریکا و ایران شکل دهد؟

اساسا علی رغم تحلیل های متفاوت در خصوص احتمال وقوع و یا عدم وقوع تنش نظامی میان ایران و آمریکا یقینا نمی‌توان تاثیر این اتفاقات و تحرکات که به بخشی از آنها اشاره داشتید، بر ساختار و بافتار امنیتی غرب آسیا و منطقه خاورمیانه را منکر بود. به هر حال تکتک این اقدامات چه از طرف ایران، چه از طرف آمریکا و حتی کشورهای دیگر بر اقتضائات امنیتی و نظامی خاورمیانه اثرات خود را به صورت موقت یا طولانی مدت و به صورت جزئی و یا کلی آن خواهد داشت. محال است که این اقدامات، تهدیدات، تحرکات، جابجایی نیروها، حضور بمب افکن ها، جنگنده های نظامی و ناوهای هواپیمابر و غیره اثرات خود را بر منطقه نداشته باشد.

از طرف دیگر باید این نکته را هم در نظر گرفت که هم اکنون اقتضائات و تحولات داخلی ایران، چه از نظر سیاسی، دیپلماتیک و چه از منظر اقتصادی و حتی امنیتی - نظامی در یک وضعیت ناهمگون و متشتت قرار دارد. چون به واسطه یک سال تحریم های شدید و بی محابای کاخ سفید و نیز تعلل اروپایی‌ها در این مدت برای انجام تعهدات خود وضعیت ایران چندان مناسب نیست. به گونه ای که ماندن و نماندن ایران در برجام تغییری در این وضعیت ایجاد نمی‌کند.

اگر ما در برجام هم بمانیم باز شاهد هم این دست تحولات و تحریم‌ها هستیم و اگر هم از برجام خارج شویم تمام قطعنامه های شورای امنیت، به خصوص چهار قطعنامه ذیل فصل هفتم که تنها به حالت "تعلیق" در آمده بودند، تاکید دارم به حالت تعلیق درآمده بودند دوباره علیه ایران اعمال خواهد شد. پس شرایط برای تقابل نظامی، حداقل از جانب تهران مهیا نیست. پیرو این نکات روسیه هم در بیانیه وزارت امور خارجه خود به ایران توصیه کرده است که برای انجام اقدامات تقابلی و خروج از برجام عجله نکند، چرا که در صورت ایجاد هر گونه حساسیت در توافق هسته ای احتمال ایجاد فضای چالش، برخورد و تنش، حتی از نوع نظامی افزایش پیدا می کند.

در سایه نکات شما جلسه هفت صبح روز دوشنبه ۲۹ آوریل با حضور جینا هاسپل، رئیس سازمان سیا، پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع، جن جو دانفورد، رئیس ستاد مشترک کارکنان ارتش و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا پیرامون مسئله ایران می تواند حاوی چه نکات و کدهایی در خصوص احتمال تنش نظامی با تهران باشد؟

بگذارید صراحتا عنوان کنم که جنگ محصول برنامه ریزی، تدبیر و محاسبه نیست، بلکه نتیجه مستقیم سوء محاسبه است. در این راستا هیتلر عنوان می کند: "جنگ مانند باز کردن در یک اتاق تاریک است. زمانی که در را باز کنید و پا در اتاق بگذارید، نمی دانید با چه چیزهایی طرف خواهید بود!" از این رو اگر شما جنگ های مهم طول تاریخ را بررسی کنید هیچ کدام از آنها محصول تدبیر و محاسبه نیست، بلکه در نتیجه سوء تدبیر روی داده است. برای مثال جنگ جهانی اول به واسطه ترور ولیعهد اتریش روی داد و یا خود هیتلر عنوان کرد زمانی که مجارستان و اتریش را تصرف کرد انگلستان و فرانسه کوچکترین واکنشی نشان ندادند.از این رو هیتلر فکر نمی کرد تنها به واسطه بمباران یک دالان در لهستان آتش شعله های جنگ جهانی دوم با آن وسعت برافروخته شود. شما حتی اگر به تاریخ معاصر و سه جنگی که صدام حسین در منطقه به راه انداخت نگاه کنید می بینید که همگی محصول سوء تدبیر و سوء محاسبه او بود. لذا این مسئله اجتناب‌ناپذیر است. من امیدوارم که هر کدام از طرفین به سمت سوء محاسبه و سوء تدبیر پیش نروند.

با توجه به شرایط کنونی فضا برای محاسبه فراهم است یا سوء محاسبه؟

زمانی که شرایط به سمت یک تنش سیاسی و دیپلماتیک مانند تنش ایران و آمریکا، آن هم با آن یچیدگی های خاص خودش پیش می‌رود، به درستی نمی توان تشخیص داد که اکنون فضا و بستر به سمت محاسبه در حال حرکت است یا سوء محاسبه!

اما با توجه به اینکه اکنون تنش ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در اوج خود به سر می برد از نگاه شما کفه محاسبه سنگین تر است یا سوء محاسبه، به خصوص که طی روزها و هفته های اخیر سران و مقامات دو طرف مواضع و هشدارهای جدی مبنی بر آغاز تنش نظامی هم داشته اند؟

در سایه تحولات به نظر می رسد که ایران اکنون در فاز محاسبه قرار دارد. خوب در این رابطه شاهدیم که تهران در سایه یک سال تحریم‌ها و فشارهای بی محابای آمریکا هنوز عقلانیت دیپلماتیک و هوشیاری سیاسی را در دستور کار دارد و شرایط را برای خروج از برجام و نابودی توافق هسته ای ایجاد نکرده است. از آن طرف اقدام چهارشنبه هفته گذشته مبنی بر توقف فروش اورانیوم غنی شده و آب سنگین هم در راستای تحریم های هسته ای ایالات متحده آمریکا بود. پس این دست اقدامات تهران حکایت از این دارد که ایران هنوز در فاز محاسبه است. از آن طرف ایالات متحده آمریکا علیرغم برخی تحرکات و مواضع تهدیدآمیز هنوز وارد حوزه عملیاتی جدی نشده است. پس واشنگتن هم هنوز در فاز محاسبه قرار دارد. اگر چه در قیاس با ایران می توان گفت که آمریکا اکنون به سمت سوء محاسبه در حال حرکت است. ولی با این وجود من در کوتاه مدت شرایط و بستر برای وقوع یک درگیری و تنش نظامی، حتی به صورت کوتاه مدت و موقتی را هم دور از ذهن می دانم، مگر اینکه اتفاق خاصی در این میان روی دهد که یکی از دو طرف به سمت سوء محاسبه جدی پیش رود.

اما در سایه رد ضرب الاجل دو ماهه ایران از طرف اروپا، فضا برای سوء محاسبه قاره سبز تا چه اندازه جدی خواهد بود؟

در سایه رد ضرب الاجل دو ماهه ایران از جانب تروئیکای اروپایی به نظر می رسد که تحولات به سمت "شدت" یافتن در حال حرکت است و امیدوارم که به سمت "وسعت" یافتن حرکت نکند، چرا که می توان شدت را کنترل کرد، اما اگر تحولات به سمت وسعت پیش رود کنترل آن بسیار سخت و حتی غیرممکن است.

از دیگر سو بازیگران منطقه‌ای تا چه اندازه می‌توانند در شدت و وسعت سایه روشن جنگ و تنش نظامی ایران و ایالات متحده آمریکا دخیل باشند؟

برای پاسخ دقیق‌تر به این سوال شما باید از یک بعد و جنبه دیگر به مسئله نگاه کرد. طبق گفته های جارد کوشنر کمتر از یک ماه دیگر از معامله قرن و تعیین تکلیف اسرائیل در منطقه، رونمایی خواهد شد. اگر این معامله به بستر شکل گیری خاورمیانه جدید ببنجامد بدین ترتیب اعراب و اسرائیل در یک کفه تحولات خاورمیانه قرار خواهند گرفت و ایران در کفه دیگر آن. لذا ایالات متحده آمریکا به شدت پیگیر توازن میان این دو کفه است و برای انجام این توازن کاخ سفید سعی دارد تهران ضعیف شود و به تبعش نیروهای نیابتی ایران در خاورمیانه کارآیی چندانی نداشته باشند. بنابراین مواضع تهدید آمیز و جنگ طلبانه اخیر پمپئو، بولتون، ترامپ، شاناهان و غیره مبنی بر تحرکات، جابجایی نیروها، انتقال ادوات جنگی صرفا واکنشی برای تضعیف ایران است. تضعیفی که می تواند در سایه نمایش حمله، تهران را به سمت خویشتن داری در منطقه وادار کند.

با توجه به این که دونالد ترامپ از منتقدین جدی سیاست های جنگ‌طلبانه بوش پسر در افغانستان و عراق و نیز برنامه های باراک اوباما در سوریه و یمن بود، آیا می توان انتظار داشت که رئیس جمهوری آمریکا به سمت تنش نظامی با ایران پیش رود، آن هم در شرایطی که او بیشتر توان خود را برای افزایش اشتغال و رونق اقتصادی آمریکا به کار بسته است و درگیر کردن آمریکا در هر جنگی، به خصوص جنگ با ایران که به نظر جنگ ساده ای هم نخواهد بود، می‌تواند تمام این دستاوردها را به عنوان برگ های برنده ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات‌متحده آمریکا از وی بگیرد؟

دونالد ترامپ، چه در دوران تبلیغات انتخاباتی خود و چه در دوران ریاست جمهوری هیچ گاه منتقد سیاست های جنگ‌طلبانه بوش و اوباما نبوده است. وی منتقد کجا جنگیدن، چگونه جنگیدن و برآورد هزینه و فایده است. اگر اکنون مسئله خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه مطرح است صرفا به وسیله همین نگاه هزینه و فایده ترامپ است. اما در عین حال می بینید که ترامپ برای تداوم جنگ یمن از هیچ کوششی دریغ نمی کند، چرا که می داند از حمایت های بی دریغ مالی عربستان سعودی برخوردار است. پس اگر ترامپ در یک برآورد هزینه و فایده به این نتیجه برسد که جنگ با ایران می تواند سود سرشار و کلانی در تقابل با هزینه های آن داشته باشد، یقیناً او از کشیدن ماشه به سمت ایران دریغ نخواهد کرد.

یعنی پرونده ایران با افغانستان، عراق، یمن، سوریه و دیگر کشورها متفاوت نیست؟

چرا متفاوت است. به همین دلیل من کماکان معتقدم که دونالد ترامپ به دنبال حل و فصل پرونده ایران از طریق تحریم های اقتصادی است؛ به گونه‌ای که حتی اگر امروز تهران و واشنگتن پای میز مذاکره بنشینند باز کاخ سفید از اهرم تحریم‌های اقتصادی نخواهد گذشت. شما نمونه بارز آن را در خصوص کره شمالی شاهد بودید. حتی با آغاز مذاکرات واشنگتن رسماً عنوان کرد که در سایه تداوم گفت وگو آمریکا تنها می تواند وعده عدم افزایش تحریم‌ها را به پیونگ یانگ بدهد. لذا اگر امروز ایران هم به دنبال مذاکره با آمریکا باشد یقیناً این تلاش ها باعث لغو تحریمها نخواهد شد. تنها در خوشبینانه‌ترین حالت ترامپ از عدم افزایش تحریمها سخن خواهد گفت، مگر اینکه وی به تمام اهداف مد نظرش در خصوص تغییر رفتار ایران برسد. یعنی کاخ سفید سعی دارد با گذشت زمان، افزایش تحریم‌ها و فرسایشی شدن توان ایران کارتهای بیشتری را از تهران بگیرد./ایراندیپلماسی

سایه روشن های جنگ ایران و آمریکا؛ از تحلیل تا واقعیت

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***