سپاس خدای را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایی کرد که این حقیقت را جز از عطای او نیافتیم،
فَلَوْلَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاّ بِها لَقَدْ حَسُنَ بَلآوُهُ عِنْدَنا، وَ جَلَّ
اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش
اِحْسانُهُ اِلَیْنا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنا، فَماهکَذا کانَتْ سُنَّتُهُ فِی
در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است، زیرا روش او در پذیرش
التَّوْبَهِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مالا طاقَهَ لَنا بِهِ، وَ
توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده، بدون شک آنچه را در توانایی ما نبوده از ما برداشته، و
لَمْیُکَلِّفْنا اِلاّ وُسْعاً، وَ لَمْیُجَشِّمْنا اِلاّ یُسْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّا
جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده، و ما را به غیر از کار آسان وانداشته، و در این زمینه برای هیچ کدام از ما
حُجَّهً وَ لا عُذْراً، فَالْهالِکُ مِنّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ، وَالسَّعید
حجت و بهانه ای باقی نگذاشته، پس در میان ما بدبخت کسی است که برخلاف رضای او ترک طاعت کند، و خوشبخت
مِنّا مَنْ رَغِبَ اِلَیْهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ ما حَمِدَهُ بِهِ اَدْنی مَلآئِکَتِه
از ما کسی است که به سوی او توجه نماید. و سپاس خدای را به کلّ آن سپاسی که نزدیکترین ملائکه
اِلَیْهِ، وَاَکْرَمُ خَلیقَتِهِ عَلَیْهِ، وَاَرْضی حامِدِیهِ لَدَیْهِ، حَمْداً
به او، و گرامی ترین آفریدگان نزد او، و پسندیده ترین ستایشگران آستان او. وی را ستوده اند، سپاسی
یَفْضُلُ سآئِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنا عَلی جَمیعِ خَلْقِهِ،
بالاتر از سپاس دیگر سپاسگزاران مانند برتری پروردگارمان بر تمام مخلوقات، و او را
الْحَمْدُ مَکانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ عِبادِهِ الْماضینَ
سپاس و حمد دربرابر تمام نعمتهای او که به ما و به بندگانش که در گذشته بوده اند و باقی بندگانش
وَالْباقینَ، عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمیعِ الْاَشْیآءِ، وَمَکانَ
که هستند و می آیند دارد، سپاسی به عدد تمام اشیاء که دانش او بر آن احاطه دارد،
کُلِّ واحِدَهٍ مِنْها عَدَدُها اَضْعافاً مُضاعَفَهً اَبَداً سَرْمَداً اِلی
و چندین مقابل هر یک از آنها به طور جاوید و همیشگی
یَوْمِ الْقِیمَهِ، حَمْداً لامُنْتَهی لِحَدِّهِ، وَ لاحِسابَ لِعَدَدِهِ، وَلا
تا روز قیامت، سپاسی که حدّش را پایانی، و شماره آن را حسابی، و پایان
مَبْلَغَ لِغایَتِهِ، وَ لاَانْقِطاعَ لِأِمَدِهِ، حَمْداً یَکُونُ وُصْلَهً اِلی
آن را نهایتی، و مدت آن را انقطاعی نباشد، سپاسی که باعث رسیدن به
طاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَبَاً اِلی رِضْوانِهِ، وَ ذَریعَهً اِلی مَغْفِرَتِهِ،
طاعت و بخشش او، و سبب رضا و خشنودی او، و وسیله آمرزش او،
وَ طَرِیقاً اِلی جَنَّتِهِ، وَ خَفیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ اَمْناً مِنْ غَضَبِهِ،
و راه به سوی بهشت او، و پناه از انتقام او، و ایمنی از غضب او،
وَ ظَهیراً عَلی طاعَتِهِ، وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ عَوْناً
و یار و مددکار بر طاعت او، و مانع از معصیت او، و کمک بر
عَلی تَاْدِیَهِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ،حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدآءِ
اداء حق و وظائف حضرت او باشد، سپاسی که به سبب آن در گروه نیکبختان
مِنْ اَوْلِیآئِهِ، وَ نَصیرُ بِهِ فی نَظْمِ الشُّهَدآءِ بِسُیُوفِ اَعْدآئِهِ،
از دوستانش درآئیم، و در سلک شهیدان به شمشیر دشمنانش قرار گیریم،
اِنَّهُ وَلِیٌّ حَمیدٌ.
که همانا حضرت او یاری دهنده و ستوده است.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
پناه می برم به خداوند مهربان از شر شیطان رانده شده
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَ کان مِن دعائِه علیهالسلام اذا ابتَدأ بِالدّعاءِ بدأ
دعای آن حضرت است چون به نماز بر می خاست بدین صورت به سپاس و حمد
بالتحمید لِلَّه عزَّوجل و الثَّنَاءِ عَلَیه فقال:
خداوند عزوجل ابتدا می کرد و می گفت:
اَلْحَمْدُ لِلَّه الْاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَالْاخِرِ بِلا اخِرٍ یَکُونُ
حمد خدائی را که اوّل همه آثار هستی اوست و قبل از او اوّلی نبوده، و آخر است بی آنکه پس از او آخری
بَعْدَهُ، الَّذی قَصُرَتْ عَنْ رُوْیَتِهِ اَبْصارُ النّاظِرینَ، وَعَجَزَتْ
باشد، خدایی که دیده بینندگان از دیدنش قاصر، و اندیشه
عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفینَ. اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً،
و فهم وصف کنندگان از وصفش عاجز است. به دست قدرتش آفریدگان را ایجاد کرد،
وَاخْتَرَعَهُمْ عَلی مَشِیَّتِهِ اخْتِراعاً، ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَریقَ اِرادَتِهِ،
و آنان را براساس اراده خود صورت بخشید، آنگاه همه را در راه اراده خود راهی نمود،
وَ بَعَثَهُمْ فی سَبیلِ مَحَبَّتِهِ، لایَمْلِکُونَ تَأْخیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ
و در مسیر محبت و عشق به خود برانگیخت، موجودات هستی از حدودی که
اِلَیْهِ، وَ لایَسْتَطیعُونَ تَقَدُّماً اِلی ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ، وَجَعَلَ لِکُلِّ
برای آنان معین فرموده قدمی پیش و پس نتوانند نهاد، و برای هر یک از آنان
رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لایَنْقُصُ مَنْ
روزی معلوم و قسمت شدهای از باب لطف قرار داد، هر آن کس را که روزی فراوان
زادَهُ ناقِصٌ، وَ لایَزیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زائِدٌ، ثُمَّ ضَرَبَ
داده احدی نمیتواند بکاهد، و هر آن کس را که روزی کاسته هیچ کس نتواند بیفزاید، آنگاه
لَهُ فِی الْحَیوهِ اَجَلاً مَوْقوُتاً، وَ نَصَبَ لَهُ اَمَداً مَحْدُوداً،
زندگی او را زمانی معین مقدّر فرمود، و پایانی محدود قرار داد،
یَتَخَطَّأُ اِلَیْهِ بِاَیّامِ عُمُرِهِ،وَ یَرْهَقُهُ بِاَعْوامِ دَهْرِهِ، حَتّی اِذا بَلَغَ
که با ایام عمر بهسوی آن پایان قدم برمیدارد، و با سالهای زندگیش به آن نزدیک میگردد، تا چون
َقْصی اَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ اِلی ما نَدَبَهُ
به آخر آن رسید، و پیمانه زمانش لبریز شد، جانش را می گیرد و او را به سوی آنچه بدان خدایش خوانده
اِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوابِهِ، اَوْ مَحْذُورِ عِقابِهِ، لِیَجْزِیَ الَّذینَ
از ثواب بسیار یا عذاب دردناک راهی میکند، تا از پی عدالت خود
اَسآوُا بِما عَمِلُوا، وَ یَجْزِیَ الَّذینَ اَحْسَنُوا بِالْحُسْنی، عَدْلاً
بدکاران را به کردار بدشان و نیکوکاران را به عمل صالحشان جزا دهد،
مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ اَسْمآوُهُ، وَ تَظاهَرَتْ الآوُهُ، لایُسْئَلُ عَمَّا
منزّه است نامهای او، و پیدرپی است نعمتهای وی، کسی را نرسد که او را
یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ. وَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبادِهِ
را از کردهاش باز پرسد، ولی همه در معرض پرسش او باشند. و سپاس خدای را که اگر عبادش
مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلی ما اَبْلاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتابِعَهِ، وَاَسْبَغَ
را از معرفت سپاسگزاری بر عطایای پیاپی که به آنان داده، و نعمتهای پیوسته
عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ،
که بر ایشان کامل ساخته محروم می نمود نعمتهایش را صرف نموده و سپاس نمی گزاردند،
وَ تَوَسَّعُوا فی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ، وَ لَوْ کانُوا کَذلِکَ لَخَرَجُوا
و در روزی او فراخی می یافتند و شکر نمی کردند، و اگر چنین می بودند از حدود
مِنْ حُدُودِ الْاِنْسانِیَّهِ اِلی حَدِّ الْبَهیمِیَّهِ،فَکانُوا کَما وَصَفَ فی
انسانیت بیرون شده به مرز حیوانیت می رسیدند، و چنان می بودند که در
مُحْکَمِ کِتابِهِ: «اِنْ هُمْ اِلاّ کَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ سَبیلاً».
کتاب محکمش فرموده: «ایشان جز به چارپایان نمانند بلکه از آنان گمراهترند.»
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی ما عَرَّفَنا مِنْ نَفْسِهِ، وَ اَلْهَمَنا مِنْ شُکْرِهِ، وَ فَتَحَ
سپاس خدای را بر آنچه از وجود مبارکش به ما شناسانده، و بر آنچه از شکرش به ما الهام فرموده، و بر
لَنا مِنْ اَبْوابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ، وَ دَلَّنا عَلَیْهِ مِنَ الْاِخْلاصِ لَهُ
آن درهای دانش که به پروردگاریش بر ما گشوده، و براخلاص ورزی در
فی تَوْحیدِهِ، وَ جَنَّبَنا مِنَ الْاِلْحادِ وَالشَّکِّ فی اَمْرِهِ، حَمْداً
توحید و یگانگیش ما را رهنمون شده، و قلب ما را از الحاد و شک در کار خودش دور داشته، چنان سپاسی
نُعَمَّرُ بِهِ فیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ اِلی
که با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگی بگذرانیم، و با آن بر هر که به خشنودی و بخشایش
رِضاهُ وَعَفْوِهِ، حَمْداً یُضیءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ الْبَرْزَخِ، وَیُسَهِّلُ
او پیشی جسته سبقت گیریم، سپاسی که تیرگیهای برزخ را به سبب آن بر ما روشن کند، و راه رستاخیز را
عَلَیْنا بِهِ سَبیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِنْدَ مَواقِفِ
به سبب آن بر ما آسان نماید، و موقعیت و جایگاه ما را نزد گواهان آن روز بلند
الْاَشْهادِ، یَوْمَ تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ
گرداند، در روزی که همه سزای عمل خود بینند بدون آنکه بر کسی
لایُظْلَمُونَ، یَوْمَ لایُغْنی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لاهُمْ
ستمی رود، روزی که هیچ دوستی چیزی از عذاب و کیفر را از دوست خود دفع نکند و ستمکاران
یُنْصَرُونَ،حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنّا اِلی اَعْلی عِلِّیّینَ فی کِتابٍ مَرْقُومٍ
یاری نشوند، سپاسی که از جانب ما در پروندهای که وضع نیکبختان در آن رقم خورده و مقربان حضرت او
یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ، حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنا اِذا بَرِقَتِ الْاَبْصارُ،
گواهان آنند به اعلی علیّین بالا رود، سپاسی که چون چشمها در آن روز خیره شود سبب
و تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنا اِذَا اسْوَدَّتِ الْاَبْشارُ، حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ
روشنی دیده ما گردد، و هنگامی که چهره ها سیاه شود صورت ما به نورانیت آن سپید گردد، سپاسی که ما را
مِنْ اَلیمِ ناراللَّهِ اِلی کَریمِ جِوارِاللَّهِ، حَمْداً - نُزاحِمُ بِهِ مَلآئِکَتَهُ
از آتش دردناک حق آزاد و در جوار کرم نامتناهیش جای دهد،
الْمُقَرَّبینَ، وَنُضآمُّ بِهِ اَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلینَ فی دارِالْمُقامَهِ الَّتی
شویم و درپیشگاه عنایتش جای را بر ایشان تنگ کنیم، و به وسیله آن در سرای ماندگاری جاوید
لاتَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرامَتِهِ الَّتی لاتَحُولُ.والْحَمْدُ لِلَّهِ
و جایگاه سرمدی او که دگرگونی نپذیرد به صف پیامبران مرسل او متصل گردیم. و سپاس خدای را
الَّذِی اخْتارَ لَنا مَحاسِنَ الْخَلْقِ، وَ اَجْری عَلَیْنا طَیِّباتِ الرِّزْقِ،
وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلی جَمیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلیقَتِهِ
مُنْقادَهٌ لَنا بِقُدْرَتِهِ، وَصآئِرَهٌ اِلی طاعَتِنا بِعِزَّتِهِ. وَالْحَمْدُ لِلَّهِ
الَّذی اَغْلَقَ عَنّا بابَ الْحاجَهِ اِلاّ اِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطیقُ حَمْدَهُ؟
اَمْ مَتی نُوَدّی شُکْرَهُ؟! لا، مَتی! وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی رَکَّبَ
یا چه زمانی می توانیم شُکرش را بجای آوریم؟ هیچگاه! و سپاس خدای را که در پیکر ما ابزار گشودن
فینا الاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنا اَدَواتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنا بِاَرْواحِ
اندام را سوار کرد، و آلات بستن آنها را مقرر فرمود، و ما را از نسیمهای حیاتبخش
الْحَیوهِ، وَاَثْبَتَ فینا جَوارِحَ الْاَعْمالِ، وَ غَذّانا بِطَیِّباتِ الرِّزْقِ،
بهره مند کرد، و اعضای انجام دادن کار به ما مرحمت فرمود، و ما را با روزیهای پاکیزه خوراک داد،
وَ اَغْنانا بِفَضْلِهِ، وَ اَقْنانا بِمَنِّهِ، ثُمَّ اَمَرَنا لِیَخْتَبِرَ طاعَتَنا،
و به فضلش ما را بی نیاز کرد، و به عطای خود سرمایه بخشید، آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد،
وَنَهانا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنا، فَخالَفْنا عَنْطَریقِ اَمْرِهِ،وَ رَکِبْنا مُتُونَ
و از انجام محرمات نهی فرمود تا شُکر ما را بیازماید، بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم، و بر مرکب محرماتش
زَجْرِهِ، فَلَمْ یَبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یُعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ
سوار شدیم، با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه
تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَانْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْماً.
از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود، و از سرِ مهربانی و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی دَلَّنا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتی لَمْنُفِدْها اِلاّ مِنْ فَضْلِهِ،