سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها مخالفین دیروز برجام که امروز به حامیان رفتار رادیکال با آمریکا تبدیل شدهاند نسخههای متفاوتی برای سیاست خارجی ایران میپیچند و حساب شده و پی در پی به دستگاه دیپلماسی کشور و شخص وزیر خارجه حمله میکنند. پرچمدار این رویکرد مثل دیگر رویکردهای تهاجمی این سالها روزنامه کیهان است، روزنامهای که سالها است بلندگوی جریان راست افراطی است.
کیهان دیروز نیز صراحتا به ظریف گفت قرار است ایران تنگه هرمز را ناامن کند! این روزنامه در مطلب تحت عنوان «آقای ظریف! قرار است تنگه هرمز را ما ناامن کنیم نه آمریکا!» نوشت:
"در حالی که همه مسئولان سیاسی و نظامی کشور از موضوع «ناامن کردن تنگه هرمز برای آمریکا» در صورت تحریم نفتی ایران به عنوان گزینهای قدرتمند در دستان کشورمان یاد میکنند و حتی رسانههای غربی نیز به آن اذعان دارند، محمد جواد ظریف به دلایل نامعلومی تلاش دارد این مزیت را به نقطه ضعفی برای کشورمان تبدیل کند."
این روزنامه در حالی مدیریت و مواضع ظریف را نقطه ضعفی برای کشور میداند که هر ناظر مطلعی که از سیاست ایران شناختی اندک داشته باشد میداند که وزارت خارجه ،به ویژه در مواضع کلانی که میگیرد، هیچ گاه بدون هماهنگی مقامات ارشد نظام عمل نمیکند.
توطئههای خارجی و داخلی و دوستان نادان و خود بزرگ بین!
این روزها در حالی که نظام در حال انجام یک بازی هوشمندانه و صبورانه با آمریکاست تا این کشور را بیش از پیش بی اعتبار کند و هزینههای دشمنی ترامپ با ایران را برای مردم کم کند باید بیش از همیشه مراقب بود. بازخوانی تاریخ به ما یادآوری میکند که در این مقاطع باید بیش از همیشه مراقب توطئههای خارجی و داخلی بود، توطئههایی که طراحی هوشمندانه دشمن خارجی، عوامل داخلی و دوستان بیخرد و تندرو را میطلبد.
به تاریخ که نگاه میکنیم نمونه این توطئهها کم نبوده. ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در اوایل انقلاب شاید یکی از بارزترین مثالهای این دست از توطئهها باشد. در آن زمان طیف تندرو در آمریکا با تحریک رییس جمهور وقت آمریکا او را مجاب کردند که شاه برای درمان به آمریکا بیاید. این گروه میدانستند این اتفاق باعث تنش با ایرانِ ملتهب و انقلابی میشود و احتمال حمله به سفارت آمریکا در تهران را افزایش میدهد.
همین اتفاق هم افتاد و جوانان دانشجوی انقلاب با این اقدام تحریک شدند تا برای تسخیر سفارت آمریکا خیز بردارند، اما این نکته را خاطرشان بود که امام یک بار با تسخیر سفارت مخالفت کرده بود و تسخیر کنندگان قبلی از سفارت اخراج شده بودند. آنها برای کسب اجازه و هماهنگی به یکی از چهرهها ذی نفوذ آن زمان مراجعه کردند.
این چهره ذینفوذ چه کرد؟ به جای خرد ورزی و دعوت به آرامش یا در جریان قرار دادن مقامات سیاسی با اجتهاد شخصی خود به این جوانان توصیه کرد که رهبر انقلاب را در کار انجام شده قرار بدهند تا شاید امام مجبور شود از آنها حمایت کند. این پیش بینی درست از آب در آمد و با توجه به جو ضد آمریکایی جامعه امام نه تنها از این اقدام حمایت بلکه آن را انقلاب دوم نامید، ولی هیچکدام از این موارد هزینههای این اقدام خودسرانه را کاهش نداد.
این اقدام سرآغاز جدیترین تخاصم یک کشور خارجی با ایران جدید بود و به باور بسیاری یکی از عوامل تسریع کننده جنگ ایران و عراق. همین اقدام مهمترین دست مایه ایران هراسی مخالفان ایران به خصوص نیروهای رادیکال آمریکایی و اسرائیل بود و هزینههای بی شماری را در چهار دهه گذشته به ایران تحمیل کرد.
خودسرها همیشه خودسرند!
امروز نیز ظرفیت تکرار چنین ماجرایی وجود دارد، همانند آن سالها نیروهای بسیاری مانند دانشجویان مشهور به خط امام وجود دارند که خودسر باشند و عطش سیری ناپذیری برای دخالت در پیچیدهترین امور سیاسی داشته باشند، هم توطئه چینهایی مثل بولتون، بن سلمان، نتانیاهو و پمپئو به شکل جدی در حال توطئه هستند و هم کیهان و کیهانیها بسیارند!
به نظر نمیرسد نظام مایل به تکرار چنین وقایعی باشد اما تجربه نشان داده رفقای کیهان و توطئههای خارجی به دنبال اجازه گرفتن از نظام نمیمانند، چنانچه شاهد هستیم که تسخیر سفارت انگلیس و عربستان نیز به به طور جدی با مخالفت رهبری، به عنوان عالیترین مقام سیاسی در ایران، مواجه شد ولی تندروهای باز به کار خود ادامه دادند.
تجربه نشان داده اگر نظام خواهان آن است که چنین خودسریهایی صورت نپذیرد باید برخوردی جدی و محکم با این مسائل بکند وگرنه خودسرها از خر شیطان پیاده نمیشوند.
روایت ابراهیم یزدی، عضو دولت موقت و از مشاوران امام را درباره ماجرای تسخیر سفارت و توطئههای پشت آن را تماشا کنید.