به گزارش سلام نو ، «برای چه آمدهاید اینجا؟ آمدهاید عکس بگیرید؟ تا حالا کجا بودید؟» مرد سیلزده جلوی ماشین هلال احمر ایستاده و اجازه حرکت به آن نمیدهد. راننده اتومبیل با آرامش توضیح میدهد برای ساخت سیلبند، کیسه و شن آورده اما انگار چیزی به مرد اجازه نمیدهد این جملات را باور کند. او با فریاد تکرار میکند: «آمدهاید عکس بگیرید…؟» این جمله ساده نشان از چه چیزی دارد؟
علی کریمی مله ، استاد علوم سیاسی دانشگاه، «سیاست نمایش» را یکی از دلایل بیاعتمادی مردم در مواقع بحران میداند؛ همان تصویری که نمونهاش در سیل اخیر بسیار دیده شد. مسئولی که با لبخند تا کمر در آب فرو رفته، مسئولی که در شکاف زمین عکس میگیرد، مسئولی… و مردمی که روی ویرانه خانه ایستادهاند و با چشمانی دردمند به این نمایش زل زدهاند. در روزهای اخیر و در پی سیلی که چند استان را درگیر کرد، اخباری از بیتوجهی مردم نسبت به اطلاعیه تخلیه شهرها و هشدارها به گوش رسید و در پی آن ویدئوهایی از اعتراض مردم سیلزده به مسئولان. خیلیها با چشم میبینند که مسئولی در میانه حادثه مشغول کار است اما باز باور نمیکنند. چرا؟ آیا نام چنین وضعیتی را میشود بیاعتمادی گذاشت؟ چه پارامترهایی باعث تشدید آن در مواقعی بحران میشود؟ «مردم حاضر به تخلیه شهر نیستند» این جملهای است که در جریان سیل بارها تکرار شد. بعضی مانند مردم گمیشان گفتند وقتی سالهای پیش سیل آمد، خودمان جلوی آن ایستادیم و دوباره هم اینکار را میکنیم و بعضی مانند مردم سوسنگرد گفتند تا سیل را از نزدیک نبینیم باور نمیکنیم.
بیاعتمادی به حرفهای مسئولین و مدیران به جایی رسید که حتی من به عنوان یک خبرنگار در جمع سیل زدهها پس زده شدم. یادم هست روز دوم سیل وقتی به آققلا رسیدم از چند نفر که با تراکتور در حال جابهجایی مردم بودند خواستم که مرا هم به آن طرف شهر ببرند اما با برخورد عصبی مواجه میشدم که در مواقع بحرانی، طبیعی است اما وقتی میدیدم از من کارت میخواهند تا مطمئن شوند برای اطلاعرسانی آمدهام نه عکس گرفتن وسط آب و اینکه مطمئن شوند مسئول نیستم، موضوع شکل دیگری به خود میگرفت. آنها از دیدن مسئولین یا مردم عادی غریبهای که تنها برای ثبت تصویر خود در سیل آمده بودند، دل خوشی نداشتند.
یعقوب موسوی، جامعه شناس، معتقد است زنگ خطر از سالهای پیش به صدا درآمده و عواقب چنین وضعیتی که از بین رفتن سرمایه اجتماعی است پیش از این از سوی کارشناسان دلسوز پیوسته مطرح شده است: «بیاعتمادی بین مردم و مسئولین به بیاعتمادی مردم به نهادهای مردمی هم تسری پیدا کرده و این خیلی پدیده نادری است.» موسوی از سونامی ژاپن مثال میآورد که مردم برای پاسداری از مراکز عمومی بسیج شده بودند اما در ایران بعد از چند روز چادرهای هلال احمر که برای سیل زدگان بود سر از سایتهای فروش اینترنتی درآورد. موسوی این شکاف را حاصل سالها عمل نکردن به قول و قرارهای بین مدیران و مردم میداند و از مردم کرمانشاه بعد از یک سال و نیم زلزله مثال میآورد که هنوز به مطالبات خود نرسیدهاند یا مردم جنوب که سالها پیش سیل خانه و زندگی آنها را با خود برد اما هنوز هم نتوانستهاند زندگی عادی داشته باشند و گوشزد میکند: «الان هم مدیران باید مراقب باشند وعدههایی را که میدهند در آینده نزدیک عملی کنند که در صورت عمل نشدن به وعدهها بازهم این بیاعتمادی بازتولید خواهد شد. این وضعیت در واقع بازنمایی آن وضعیت لجام گسیخته اجتماعی ماست. ما با فروپاشی اجتماعی به معنای فنی رو به رو نیستیم اما این وضعیت یک نوع تزلزل و شکنندگی و آسیب در ملات اجتماعی است.»
یعقوب موسوی یکی از دلایل دیگر بیاعتنایی مردم نسبت به اطلاعیههای ستاد بحران را صدا و سیمایی میداند که سالهاست منافع عمومی را قربانی کرده است و مردم را به دیدن رسانههای خارج از کشور سوق داده؛ رسانهها و کانالهایی که اهداف مختلف پیدا و پنهانی را پیگیری میکنند.
۱۰ روز بعد از سیل گمیشان، وقتی برای دومین بار به این شهر رفتم، در روستای «نیازآباد» مردمی را دیدم که با دستهای خالی مشغول درست کردن سیل بند بودند تا طغیان رودخانه «قره سو» روستای آنها را غرق نکند. همه دورتادور نماینده مجلس ایستاده بودند و حرف میزدند. وقتی خودم را معرفی کردم، با عصبانیت یکی از ریشسفیدان روستا که مشغول جروبحث با نماینده بود، مواجه شدم او با عصبانیت گفت: «برای چه اینجا آمدهای؟ تا حالا کجا بودی؟» هرچند با توضیحات من بسرعت فضا آرام شد آن پیرمرد کمی بعد با عذرخواهی گفت: «آن قدر از نماینده مجلس و نبودش در شهر گلایه داشتم که زورم به تو رسید!»
علی کریمی مله، استاد علوم سیاسی دانشگاه مازندران معتقد است این وضعیت در واقع بازنمایی فرآیند نزولی سرمایه اجتماعی بویژه سرمایه سیاسی است که از دهههای پیش گریبان ما را گرفته است. او با دستهبندی دقیق، یکی از مهمترین عوامل این شکاف را مانند یعقوب موسوی عمل نکردن به وعدهها میداند: «حالا آن تجربه زیسته در حافظه کوتاه مدت مردم مانده و خودش را به صورت عدم اعتماد به اطلاعیهها و دستورالعملهای مسئولین چه در مقیاس محلی و چه استانی نشان میدهد.»
اما از نظر کریمی مله مجموعهای از عوامل باعث شد که در این سیل چنین شکافی بیشتر خودنمایی کند. او میگوید: «سیاست نمایش، یکی از این عوامل است. انگار در بین مقامات و مسئولین مسابقهای برای دیده شدن وجود داشت. آنها بر حسب وظیفه سازمانی یا انسانی بین مردم میرفتند تا به سیل زدهها کمک کنند اما تصویری که جامعه از آنها مشاهده میکرد یک اشتهای سیری ناپذیر برای به تصویر کشیدن خودشان بود و این باعث میشد مردم احساس کنند نادیده گرفته شدهاند و آن مسئول به واقع برای نمایش خودش به میان آنها آمده.»
علت دیگری که در این سیل به وضوح مشاهده شده و کریمی مله به عنوان یکی از دلایل بیاعتمادی مردم از آن نام میبرد تبدیل سیل و مصیبت مردم به آوردگاه سیاسی بود: «بحران اخیر تبدیل به میدانی برای تسویه حساب سیاسی بین گروهها و جریانهای گوناگون شد، بنابراین از دید خیلی از کسانی که درگیر سیل هستند این احساس به وجود آمد که دیگر سیل و وضعیت مردم موضوعیت ندارد بلکه استفاده ابزاری از سیل برای منکوب کردن رقیب سیاسی است که اصالت دارد. این احساس دیده نشدن مردم، باعث تشدید بیاعتمادی شد.»
او از نقش شبکههای اجتماعی در روزهای ابتدایی سیل نیز میگوید که با بزرگنمایی حادثه این تصویر را ایجاد کردند که مردم تنها و بیپناه هستند: «هرچند این تصویر در روزهای آینده تصحیح شد اما تأثیر خودش را در ذهن ناظران گذاشت.» تأثیری که شاید مانند همه تصاویر و اخبار منتشر شده در شبکههای اجتماعی تأثیر تیغ دولبهای را داشت که هم به سود مردم سیل زده برای جلب توجه مردم و مسئولین بود و هم باعث شکلگیری تصوری که نتیجه خوبی نداشت.
کریمی مله نقش یک عامل روحی روانی را هم در شرایط بحرانی نادیده نمیگیرد و به گرایش مردم برای شنیدن و دیدن اطلاعات منفی و اخبار و گزارشهای سیاه در شرایط بحرانی اشاره میکند. اتفاقی که به عنوان یک روزنامهنگار بارها در تحلیل بازخوردهای یک گزارش با آن برخورد کردهام. کریمی مله میگوید: «مردم کشش بیشتری برای باور کردن اخبار منفی دارند تا به اخبار مثبت. اساساً یک تمایل طبیعی در آدم وجود دارد که در شرایط بحرانی خودش را نشان میدهد. مردم در این شرایط دادههایی را بیشتر باور میکنند که با کلیشههای ذهنی و پنداشتههای قبلی آنها سازگار باشد. بنابراین طبیعی است اگر در ادوار گذشته مردم نسبت به دولتمردان بیاعتماد بودهاند الان آن دسته از گزارشهایی را که موید این گزاره است باور میکنند.»
سیل کم کم پایش را از شهرها بیرون میکشد و حالا مردم میمانند و قولهایی که این روزها از زبان مسئولین میشنوند. آیا این شکاف ترمیم میشود یا بیش از این دهان باز میکند؟»/ایسنا