مردی که از آنجا عبور می کرد جسد را مشاهده و با پلیس تماس گرفته بود. مأموران در محل حاضر شدند و جسد که آثار کبودی و شکستگی روی بدنش نمایان بود با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران پلیس برای افشای هویت وی به تکاپو افتادند.

کشف جسد مردی که توسط دامادش به قتل رسید در امین آباد + جزییات

با شکسته شدن حکم اعدام داماد جوان که به دنبال اختلاف با همسرش، پدر زنش را در بیابان های امین آباد کشته بود وی برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد تازه داماد مدعی شد قصد قتل نداشته و پدرزنش ناخواسته کشته شده است.

به گزارش سلام نو به نقل از  رکنا، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۷ به دنبال پیدا شدن جسد خونین یک مرد میانسال در بیابان های امین‌آباد آغاز شد.

 مردی که از آنجا عبور می کرد جسد را مشاهده و با پلیس تماس گرفته بود. مأموران در محل حاضر شدند و جسد که آثار کبودی و شکستگی روی بدنش نمایان بود با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران پلیس برای افشای هویت وی به تکاپو افتادند.

در نخستین گام از تحقیقات روشن شدن جسد متعلق به یک مرد ۶۴ ساله به نام مرتضی است.

ردیابی تازه داماد

با افشای این ماجرا ماموران به ردیابی بهروز پرداختند اما وی همزمان با کشته شدن پدر زنش ناپدید شده بود .

شواهد نشان می‌داد بهروز و همسرش از مدتها قبل با هم اختلاف داشتند و آخرین بار همسر بهروز قهر کرده و به خانه پدرش آمده بود که بهروز پدر زنش را به بیرون دعوت کرده بود تا با یکدیگر در این رابطه صحبت کنند.

 در حالی که فرضیه دست داشت داماد جوان در جنایت قوت گرفته بود ماموران پلیس وی را بازداشت کردند و وی به قتل پدرزنش در توهم شیشه اعتراف کرد.

 بهروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

نخستین دادگاه

در آن جلسه فرزندان قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند اما همسر بهروز گفت: من گذشت می کنم و برای شوهرم قصاص نمی خواهم .

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مدتی بود با همسرم اختلاف داشتم. او آخرین بار قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود .من رابطه خوبی با پدر زنم داشتم .به همین خاطر آن روز با او تماس گرفتم و از او خواستم تا با هم ملاقات کنیم.من می خواستم در باره اختلاف با همسرم  با پدرزنم صحبت کنم .ما با هم به بیابان های امین آباد رفتیم. اما من مشروب خورده و شیشه مصرف کرده بودم .به همین خاطر حالت طبیعی نداشتم .خواهر زنم با گوشی من تماس گرفت تابا پدرش صحبت کند .پدرزنم بعد از این که صحبتش با دخترش تمام شد میخواست گوشی موبایل را به من پس بدهد. اما من که حالت طبیعی نداشتم و دچار توهم شده بودم فکر کردم می خواهد با سنگ مرا بزند. به همین خاطر با سر ضربه ای به صورتش دادم. سپس با چوبی که در بیابان افتاده بود ضربه‌ای به پایش زدم و  او روی زمین افتاد. من همان لحظه پشیمان شدم .به همین خاطر او را کول کردم تا به کنار جاده برسانم .اما او که تعادل نداشت چند باری روی زمین افتاد و آثار شکستگی های متعدد روی بدن او  که پزشکی قانونی گزارش کرده است به همین خاطر بوده. باور کنید من  دو ضربه بیشتر به او نزدم و هرگز قصد کشتنش را نداشتم.

پشیمانی در دادگاه

 وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من پدر زنم را دوست داشتم و ما مثل دو رفیق باهم بودیم .من هرگز قصد کشتن او را نداشتم .فقط او را به بیابان دعوت کرده بودم تا درباره مشکلاتم با همسرم با او صحبت کنم و از او کمک بگیرم. اما تحت تاثیر مصرف شیشه و مشروب الکلی دچار توهم شدم و به او حمله کردم من وقتی متوجه شدم پدرزنم جان سپرده جسد را همانجا رها کردم و از ترسم گریختم.من شرمنده خانواده همسرم هستم وتقاضای بخشش دارم.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده تازه داماد را به قصاص محکوم کردند. اما با اعتراض وی به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالی رتبه حکم اعدام را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده و رفع برخی نواقص در آن شدند.

محاکمه دوباره

به این ترتیب پرونده با رفع برخی ابهامات در دادسرا بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت و تازه داماد برای دومین بار از خود دفاع کرد.

در این جلسه بار دیگر اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد گفت: باور کنید من هرگز راضی به مرگ پدرزنم نبودم. من با او رفیق بودم. به همین خاطر از او خواستم به بیابان بیاید تا با هم صحبت کنیم. اما آنجا وقتی دستش را به سمت جیبش برد ترسیدم. گمان کردم قصد دارد با سنگ مرا بزند. به همین خاطر با چوبی که روز زمین افتاده بود به پایش ضربه زدم. ولی فورا پشیمان شدم. من او را روز دوشم گرفتم تا به بیمارستان برسانم. اما چون آنجا گل و لای بود چندین مرتبه با هم زمین خوردیم و سر او با سنگ برخورد کرد. آثار شکستگی های متعدد روی بدن پدرزنم به خاطر برخورد او با زمین ایجاد شده و من ضربه ای به او نزده ام.من وقتی دیدم نمی توانم او را به بیمارستان برسانم او را رها کردم و گریختم.

وی که سرش را پایین انداخته بود ابراز پشیمانی کرد و از اولیای دم خواست او را ببخشند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

کد خبرنگار: ۲۰
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید