سلام نو – سرویس بینالملل: بسیاری گمان میکردند با امضای وزرای خارجه ایران و چین پای سند همکاری ۲۵ ساله دو کشور، هیاهوها تا حدی فروکش کند و برخی مسائل حل شود، اما چنین نشد و هنوز سوالهای بسیاری در ذهن مردم وجود دارد، به خصوص با رویکردی که رسانههای خارجی علیه این قرارداد دارند.
هنوز بر طبل این مسائل کوبیده میشود که ایران فروخته شد، نیروهای نظامی چینی به ایران خواهند آمد، جزایر ایرانی چوب حراج خوردند و تهران دیر یا زود مستعمره پکن میشود. در طرف مقابل مدافعان این قرارداد نیز گاهی آن را ابزار به زانو درآوردن آمریکا، شکست اسرائیل و جلو افتادن از عربستان و ترکیه میدانند.
اما واقعیت چیست؟ پیش از این ۳ نکته درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین را بررسی کردیم و گفتیم چرا رابطه با چین گریز ناپذیر است و این قرارداد را نمیتوان در حد یک پروژه انتخاباتی تقلیل داد. همچنین اشاره شد که خبری از فروش خاک ایران نیست.
حالا باید به مسائل دیگری اشاره کرد و آن اشاره به این واقعیت است که قرارداد ایران و چین درست مثل برجام و هر قرارداد دیگری بیعیب و نقص نیست، اما اولین قرارداد از نوع خودش هم نیست و قرار نیست در آن به کشور چوب حراج زده شود. از طرف دیگر با این قرارداد قرار نیست اسرائیل، عربستان یا ترکیه از پای در بیایند.
چرا قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین شکل گرفت؟
بدبینها به قرارداد ایران و چین معتقدند این قرارداد ایران را مستعمره میکند و خوشبینها معتقدند این قرارداد معادلات منطقهای و جهانی را تغییر میدهد؛ اما واقعیت این است که هیچ کدام از این تصورها صحیح نیست.
اینطور نیست که اگر روسها با ایران وارد همکاری نظامی در سوریه شوند از اسرائیل یا عربستان فاصل بگیرند، و یا اگر پکن با تهران قرارداد ٢٥ ساله را امضا کند روابطش با قدرتهای جهان و منطقهای مثل عربستان سرد میشود! مسکو هنوز یکی از گرمترین روابط را با تلآویو دارد، همانطور که چین سرمایهگذاری کلانی در اسرائیل کرده است.
برای چین یا روسیه هیچ فرقی بین کشورهای خاورمیانه نیست و هر دو طرف میخواهند با چهار بازیگر کلیدی خاورمیانه یعنی ایران، عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی ارتباطی قوی و محکم داشته باشند.
قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین بر اساس همین نگاه طرف چینی شکل گرفت. پکن به عنوان یک ابر قدرت، میخواهد فضای خالی ناشی از کمرنگ شدن آمریکا در خاورمیانه را به سرعت پر کند، به خصوص با تکیه بر اقتصاد و توان تکنولوژیک خود.
در طرف مقابل دستگاه سیاستگذاری ایران هم امیدوار است با رابطه عمیق با روسیه و چین بتواند زیر ساختهای خود را بازسازی، با قدرت بیشتری در برابر آمریکا ایستادگی و در هر مذاکرهای که پیش بیاید طلب امتیاز بیشتری کند.
چرا قرارداد ایران و چین به طور عمومی منتشر نشده است؟
پاسخ به این سوال به دو مسئله بر میگردد. اول این که رویکرد کلی حکومت چین که مبتنی بر دوری از حاشیه، حرکت در سایه و دوری از رسانهها است. مسئله بعدی نیز به رقابت آمریکا و چین باز میگردد. پکن به دلیل رقابتی که با آمریکا دارد مایل است تا کمترین اطلاعات ممکن از قراردادهای این چنینی منتشر شود، آن هم با کشوری مثل ایران که با دقت زیر نظر آمریکا است.
در طرف دیگر بازیگران مختلف درون سیستم سیاست خارجی ایران نیز میل داشتند این قرارداد در سکوت خبری پیش برود چون در نمونه برجام، رقابتهای داخلی عملا روند امضای توافق و دست بالای ایران را به خطر انداخت.
اعتراض و دفاع افراطی؛ سم منافع ملی
همانطور که گفته شد قرارداد ایران و چین بدون نقص نیست و به طور طبیعی در سکوت پیش رفتن آن نیز قابل دفاع نیست. این قابل درک است که چین به عنوان یکی از طرفهای توافق مایل باشد تا مفاد و ریز این قرارداد رسانهای نشود، اما آیا این به آن معنا است که تمام روند امضای قرارداد قابل دفاع است؟
پاسخ به این پرسش منفی است. قرارداد ایران و چین از نظر اهمیت اگر در درجه بالاتری از برجام نباشد، در درجه کمتری نیست اما مسیری کوتاهتر و کمنظارتتر از آن را طی کرده است. آن چنان که اتهام ایران فروشی تندروی است، خائن دانستن مخالفان این قرارداد نیز تندروی است.
همانطور که از برخی مخالفان امروز قرارداد ۲۵ ساله با چین باید پرسید چگونه مدافع تمام قد برجام بودند، از برخی مخالفان سینهچاک برجام نیز باید پرسید چرا و چگونه امروز برای قرارداد با چین پیراهن چاک میدهند؟
چرا حسین شریعتمداری باید چنین بیپروا به مخالفان قرارداد ایران و چین حمله کند و بنویسد: کسانی که با اصل و اساس سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین مخالفت میکنند، اگر احمق و یا دیوانه نباشند بی تردید در پی خیانت به کشورشان هستند و حالت چهارمی وجود ندارد. آیا همین حرف درباره مخالفت شریعتمداری و دوستانش درباره برجام هم صدق میکرد؟
اگر برجام ۲۰ دقیقهای در مجلس تصویب شد، قرارداد ایران و چین اصلا رنگ مجلس را ندید. اگر مخالفان برجام میهمان مجلس شدند مخالفان قرارداد با چین اصلا دیده نشدند.
واقعیت این است که آنچه به عنوان قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین امضا شده یک چهارچوب کلی است و به خودی خود خطرناک و مضر نیست، اما این افراط و تفریطها و استانداردهای دوگانه، توهمزاییها و عدم شفافیتها حتماً برای منافع ملی مضر است و باعث سوءاستفاده دشمن و حتی دوستان ایران از موقعیتها مختلف میشود.
نظرات