آخوندی هرچند قبلا به عنوان یک اصولگرای مُدرن شناخته می‌شد، اما در سال‌های اخیر نه به عنوان یک اصولگرا یا اصلاح‌طلب بلکه بیشتر به عنوان یک لیبرال و البته مدافع اندیشه ایرانشهری شناخته می‌شود، اندیشه‌ای که تئوریسین اصلی آن یعنی جواد طباطبایی به عنوان چهره‌ای لیبرال شناخته می‌شود.

عباس آخوندی؛ توانمند و مقتدر اما نه چندان محبوب

سلام نو - سرویس سیاسی: نوه علامه امینی، باجناق ناطق نوری، وزیر دولت‌های هاشمی و روحانی و در نهایت استاد دانشگاه تهران از جمله مشهورترین عناوینی است که عباس آخوندی با آن در فضای سیاسی ایران شناخته می‌شود.

وزیر سابق روحانی و مخالف جدی طرح مسکن مهر که دست آخر به خاطر اختلاف نظر در همین حوزه از سمت خود استعفا داد. این روزها بیشتر به نوشتن و سخنرانی گرایش دارد و تلاش می‌کند در قامت چهره‌ای تئوریک نظرات خود را درباره مباحث سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بیان کند.

سوابق عباس آخوندی، ارتباطاتش با چهره‌های سیاسی، مدارج عالی تحصیلی و توان مدیریت قابل قبول، او را به چهره‌ای بدل کرده که توانایی بالقوه نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را داشته باشد، هرچند در این راه موانع جدی و موثر هم کم ندارد.

عباس آخوندی در سال ۱۳۳۶ در یک خانواده روحانی در نجف زاده شد. مادرش فرزند ارشد روحانی برجسته شیعه علامه امینی و پدرش  شیخ علی آخوندی روحانی مجتهد و از ناشران به نام کتاب در حوزه دین بود که اصالتی یزدی داشت و با آخوندی‌های یزد فامیل بود.

خانواده آخوندی بعد از مدتی به ایران آمدند و او تحصیلات خود را در ایران ادامه داد و در نهایت به عنوان دانشجو وارد دانشکده فنی تهران شد و دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد را در این دانشگاه گذراند و مدرک کارشناسی مهندسی راه و ساختمان خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد.

آخوندی از جمله چهره‌هایی است که فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز کرد. آن طور که خودش نقل می‌کند او از طرف آیت الله بهشتی در اولین شورای مرکزی جهاد سازندگی به عنوان عضو شورا انتخاب شد. وی همچنین در جهاد سازندگی مسئولیت امور استان‌ها را بر عهده داشت و پس از شروع جنگ ایران و عراق مسئولیت ستاد پشتیبانی جبه‌های جنگ جهاد سازندگی را نیز برعهده گرفت.

اما ورود جدی او به سیاست در مرداد ماه سال ۱۳۶۱ رخ داد، زمانی که به عنوان معاون سیاسی و اجتماعی وزیر کشور انتخاب شد و در دوره‌های مختلف مسئولیت‌های چون دبیری شورای امنیت کشور، ریاست شورای تأمین ویژه غرب کشور، ریاست ستاد مرزها و ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر را پذیرفت.

سال ۱۳۷۲ و با آغاز به کار دولت هاشمی او با کسب رای اعتماد مجلس به وزارت مسکن رفت و تا سال ۷۶ در همین وزارتخانه باقی ماند. بعد از پایان دولت هاشمی در شهریور ۱۳۷۶ به جام جم رفت و قائم‌مقام مدیرعامل سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی شد، اما به علت اختلاف نظر در نهایت از سازمان جدا شد و برای ادامه تحصیل راهی بریتانیا شد و دکترای اقتصاد سیاسی رویال هالووی لندن را به دست آورد.

آخوندی در سال ۸۵ و پس از بازگشت به کشور به دانشگاه تهران رفت و تا سال ۸۸ به نسبت از سیاست دور بود، اما در بهار ۸۸ و پس از بازگشت میرحسین موسوی به صحنه سیاست او به عنوان یکی از مشاوران و نزدیکان موسوی شروع به فعالیت سیاسی منسجم کرد و در برخی از جلسات، از جمله جلسه با رهبری به عنوان نماینده مهندس موسوی حضور یافت.

او سال ۱۳۹۲ به عنوان وزیر راه و شهرسازی از مجلس رای اعتماد گرفت و به صراحت گفت که به ادامه مسکن مهر به شکلی که هست انتقاد دارد ولی این مخالفت به معنی متوقف کردن این پروژه نیست، در نهایت نیز او پس از سه بار سربلند خارج شدن از استیضاح به خاطر اختلاف نظر اساسی با روحانی به ویژه در حوزه مسکن مهر در سال ۱۳۹۷ از کابینه جدا شد. او بعد از جدایی از دولت نامزد تصدی شهرداری تهران بود که با یک رای کمتر از دست یابی به این کرسی بازماند و حناچی به جای او راهی بهشت شد.

آخوندی در مقایسه با متوسط مدیران کشور مدیری توانمند، صاحب اندیشه و موفق است که فهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خوبی هم دارد و مجموعه‌ای از پست‌های اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی را در کارنامه دارد.

تمام این‌ها باعث می‌شود که عباس آخوندی به نامزدی قابل توجه برای انتخابات ریاست جمهوری بدل شود، اما او برای این کار مشکلات زیادی هم پیش روی خود دارد. آخوندی هرچند قبلا به عنوان یک اصولگرای مُدرن شناخته می‌شد، اما در سال‌های اخیر نه به عنوان یک اصولگرا یا اصلاح‌طلب بلکه بیشتر به عنوان "یک لیبرال و البته مدافع اندیشه ایرانشهری شناخته می‌شود، اندیشه‌ای که تئوریستین اصلی آن یعنی جواد طباطبایی به عنوان چهره‌ای لیبرال شناخته می‌شود.

با این که امروز مثل سال‌های اول انقلاب فضا رادیکال و تند نیست اما همچنان لیبرال یک فحش سیاسی حساب می‌شود و تمام مشکلات کشور هم به گردن سیاست‌های لیبرال هاشمی، خاتمی و روحانی است، سیاستی که عباس آخوندی هم نماد آن است.

دردسر بعدی آخوندی این است که او با وجود نزدیکی فکری با کارگزاران سازندگی هیچ مدافع حزبی جدی و محکمی در بین نیروهای سیاسی مختلف ندارد و در رقابت با چهره‌هایی مثل عارف و قالیباف بی‌پشتوانه حساب می‌شود.

اما نکته آخر محبوبیت آخوندی است. او چهره‌ای قدرتمند و مقتدر، اما نه چندان محبوب است که در بین عموم مردم نیز تصویری روشن از او برای مخاطبان وجود ندارد.

البته به تمام این مشکلات وقتی می‌شود فکر کرد که آخوندی لیبرال بتواند به شکلی از سد شورای نگهبان بگذرد و صلاحیت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را پیدا کند.

کد خبرنگار: ۹
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید