شاید این پرسش به ذهن برسد چرا وزارت خانه‌ای که نام آموزش و پرورش را یدک می‌کشد باید چنین غریب افتاده و بی‌در و پیکر باشد و هیچ ژنرالی به جز محمدعلی نجفی حاضر به حضور در راس آن نشود؟ و مگر وزارای فعلی چه کم داشتند که حالا به ژنرال نیاز باشد؟

سلام نو – سرویس اجتماعی: سال‌های سال است که همه از وزارت آموزش و پرورش شاکی هستند و هیچ کس از وزرا و چهره‌های شاخص آن دلخوشی ندارد. فرقی ندارد دولت روحانی باشد یا احمدی‌نژاد چون آموزش و پرورش ناتوان‌ترین وزرا و بدترین برنامه ریزی‌ها را در کنار محروم‌ترین کارمندان دارد.

اگر دوره کوتاه وزارت شهیدان رجایی و باهنر را کنار بگذاریم هیچ چهره‌ای به جز محمدعلی نجفی نتوانست سربلند و محبوب از آموزش و پرورش خارج شود، البته این به معنای عملکرد بی‌عیب یا درخشان نجفی نیست بلکه به این معنا است که او حداقل مجموعه‌ای از سیاست‌های مشخص را در کنار حداقلی از توجه به نیروهای تحت امر خود لحاظ می‌کرد.

در تمام دولت‌های گذشته و با تمام شعارها وزارت آموزش و پرورش بدترین وضعیت ممکن را در بین وزارتخانه‌ها داشت و به جز دوران نجفی شاهد حضور چهره‌ای در قامت وزارت بر صدر خود نبود. وزرای آموزش و پرورش عموما مطیع، بی‌آزار و بدون هیچ برنامه جدی و مهمی بودند و هیچ کار خاصی برای سیاستگذاری کلان نمی‌کردند.

شاید در دفاع از عملکرد وزرا به تغییر کتاب‌های دبستان و دبیرستان و تغییرات نظام آموزشی از نظام قدیم به نظام جدید و نظام جدیدتر اشاره شود ولی نه تغییرات کتاب‌ها تغییر موثر و فکر شده‌ای بوده و نه تغییر نظام آموزشی دست آورد خاصی به دنبال داشته.

کافی است به موضوع تغییر اشعار در کتاب‌های ادبیات دقت کنید تا متوجه شوید که تغییر الزاما به معنای ترقی نیست و می‌تواند به واترقیدن و عقب‌گرد نیز منجر شود.

وزارتخانه بی سیاست و بی‌هدف

در طول چهار دهه گذشته در هیچ کجای آموزش و پرورش سیاست کلان مشخص، دقیق و قابل بحث مشاهده نمی‌کنید. هر کس این وزارت خانه را به جهتی برد و هر دولتی از آن بهره‌ای جست تا جایی که امروز نه از آموزش اثری مانده و نه از پرورش نشانی! این وزارت خانه چنان میان تهی شده و وضع آموزش چنان اسف بار گشته که چهره‌های ارشد موثر در سیاست کشور که اتفاقا عضو شورای عالی آموزش و پرورش هم هستند مدرسه غیرانتفاعی تاسیس می‌کنند، چون حتی خودشان مدرسه مناسب و مطلوب برای فرزندانشان پیدا نکردند.

در دیگر سو نیز سرنوشت شیوه آموزشی مدارس به دست ابرغول‌های کنکور افتاده که از دبستان تا دبیرستان را با کتاب تست، کتاب کمک آموزشی و کتاب‌های جانبی عجیب و غریبی که چرخش مالی بسیار دارند، مدیریت می کنند.

شاید این پرسش به ذهن برسد چرا وزارت خانه‌ای که نام آموزش و پرورش را یدک می‌کشد باید چنین غریب افتاد و بی‌در و پیکر باشد و هیچ ژنرالی به جز محمدعلی نجفی حاضر به حضور در در راس آن نشود؟ و مگر وزارای فعلی چه کم داشتند که حالا به ژنرال نیاز باشد؟

واقعیت این است که نگاه عموم دولت‌ها به دولت داری در ایران، مدیریتِ خرج کردن از جیب و گذران امور روزانه است و کمتر دولتی نگاه توسعه محور دارد، وقتی چنین نگاهی حاکم باشد مشخص است وزارت خانه‌ای مثل آموزش و پرورش که نه درآمد دارد و نه ربط مستقیمی به امنیت و رضایت عمومی از چشم می‌افتد و به عنوان چاه ویلی پنداشته می‌شود که هزینه‌زا است.

نتیجه این نگاه چیست؟ این نگاه علاوه بر ضعف در سیاستگذاری و از کار افتادن مدارس دولتی باعث می‌شود تا اصل بر توسعه مدارس غیرانتفاعی باشد تا هم ظاهرا کیفیت آموزش بالا رود و هم از این وزارتخانه پول خوارِ بی سود، کمی هم سود نصیب دولت‌ها شود.

مواضع آخرین وزیر آموزش و پرورش یعنی محسن حاجی میرزایی گویایی همین دیدگاه است. آقای وزیر روزی که نامزد وزارت آموزش و پرورش بود به مجلس رفت و رو به مردم و نمایندگان گفت:

قطعا سیاست دولت، توسعه مدارس دولتی است. استانداردهای مدارس دولتی باید افزایش پیدا کند و سیاست دولت هم تقویت این‌گونه مدارس است.

اما تا رای اعتماد را گرفت و جای پایش در وزارتخانه محکم شد حرف اصلی را زد و سیاست اصلی وزارت خانه را اعلام کرد و گفت:

حمایت از مدارس غیر دولتی جزو سیاست‌های دولت است، خوشبختانه از هدف گذاری در این حوزه عقب نیستیم، آیین نامه‌ مربوطه تصویب و ابلاغ شده و با جدیت دنبال می‌شود.

شاید آقای وزیر بگوید حمایت از "این" نافی حمایت از "آن" نیست ولی واقعیت این است که در این جا چنین شده و سیاست دولت نمی‌تواند به طور همزمان حمایت از مدارس دولتی و غیردولتی باشد، آن هم وقتی که در اصل سوم قانون اساسی تصریح شده دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای "آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی" تمام امکانات خود را به کار گیرد.

اما واقعیت این است که این بند قانون اساسی همان‌قدر عملیاتی شده است که وعده‌های آخرین وزیر آموزش و پرورش درباره حمایت از مدارس دولتی عملیاتی شده.

امروز هنوز مدارسی وجود دارند که کلاس‌هایشان در بدترین شرایط و با دیوارهای در حال ریزش و بخاری‌های نفتی تشکیل می‌شود و هر زمستان خطر تکرار شین آبادی دیگر را یادآور می‌شوند.

امروز معلم‌هایی وجود دارند که با ته مانده جان خود در کلاس حاضر می‌شوند و بعد مدرسه تا دیر وقت به مسافرکشی، دست فروشی و دیگر شغل‌های جانبی می‌پردازند.

امروز چهره‌های ارشد آموزش و سیاست ایران در حالی که باید نماد سیاست‌های نظام و دولت باشند هر کدام برای خود یک یا چند مدرسه غیر دولتی یا همان غیرانتفاعی دارند.

تا وقتی این مجموعه از نقص‌ها و تناقض‌ها حل نشود و نگاه دولت‌ها به وزارتخانه آموزش و پرورش از یک وزارتخانه هزینه‌زا به یک وزارتخانه آینده ساز تغییر نکند هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و در این وزارتخانه هم‌چنان به همان پاشنه سابق می‌چرخد؛ پاشنه ناکارآمدی، آشفتگی و بی‌فایدگی.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید