در زمینه‌ی قوانین حامی زنان بالاخص در حوزه‌ی کودک همسری قوانین کشور ما دچار ضعف اساسی است و معمولا تشخیص رشید بودن دختر زیر سن قانونی به عهده‌ی قاضی گذاشته شده است که سبب شخصی شدن تصمیم می‌شود.

یکی از نکاتی که فیلسوفان تعلیم و تربیت پس از قرن هجدهم و عصر روشنگری بر آن تاکید داشته‌اند اهمیت دوره‌ی کودکی به عنوان یک دوره‌ی مستقل در زندگی فرد است. هیچ کس حق ندارد کودکی فرد را از او بگیرد و او را از از کودکی به یکباره به دنیای پرمسوولیت و سنگین بزرگسالی پرتاب کند. کودک همسری یکی از اشکال کودک‌آزاری است که کودک را از چشیدن لذت کودکی محروم می‌کند. وقتی طفلی قبل از سن قانونی یعنی ۱۸ سال به عقد ازدواج مردی در آید کودک همسری اطلاق می‌شود. کودک علاوه بر اینکه از نظر بلوغ جسمی و جنسی به رشد کامل نرسیده و بدن آمادگی کافی برای ازدواج ندارد از نظر رشد عقلی نیز در مرحله‌ای نیست که بتواند تشخیص دهد ازدواج با یک فرد برای او مناسب است یا خیر!

در زمینه‌ی قوانین حامی زنان بالاخص در حوزه‌ی کودک همسری قوانین کشور ما دچار ضعف اساسی است و معمولا تشخیص رشید بودن دختر زیر سن قانونی به عهده‌ی قاضی گذاشته شده است که سبب شخصی شدن تصمیم می‌شود.

علاوه بر این‌ اغلب این کودکان پس از مدتی دچار افسردگی، مشکلات دستگاه تناسلی و پیری زودرس می‌شوند. بسیاری از این کودک‌همسران نوزادان نارس و کم وزن به دنیا می‌آورند. مادرانگی زودهنگام آنها را رنجور و مضطرب می‌کند. در همین نواحی که کودک همسری رواج بیشتری دارد تعداد خودکشی و بالاخص خودسوزی زنان بسیار بیشتر است.

به نظر می‌رسد علاوه بر اینکه قانونگذار باید در پی تصویب قوانینی برای حل مشکل کودک‌ همسری باشد؛ مسوولان بخش فرهنگی، نهادها و انجمن‌های دوستدار کودک و فعالین حوزه‌ی زنان و جامعه‌ی مدنی وظیفه دارند یک برنامه‌ی منسجم فرهنگی برای آموزش و آگاه‌سازی خانواده‌ها درباره‌ی عوارض و عواقب کودک همسری طراحی کنند. تا حل مشکل قانونی مساله، فعلا دو بخش فرهنگی و قضایی باید همسو باهم مانع وقوع چنین ازدواج‌هایی بشوند.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید