مدت زمانی که این اختلال برای فرد داغدیده به وجود می آید اغلب طولانی مدت است.

اعتماد نکردن به دیگران

نپذیرفتن مرگ عزیز ازدست رفته

لذت نبردن از زندگی و توانایی این کار را نداشتن

احساس وابستگی و شیفتگی به غم و اندوه و...

درواقع افرادی که دچار سوگ می شوند قصد ندارند چنین وضعیتی را تجربه کنند اما آن ها در ابتدا با شوک عجیبی روبرو می شوند که این شوک سپس به افسردگی تبدیل می شود و فرد را ناخودآگاه درگیر می کند.

این افراد گاهی فکر می کنند که پذیرفتن مرگ عزیزشان یعنی فراموش کردن او که در حقیقت چنین نیست.

افرادی که با این موضوع کنار می آیند و این واقعیت را می پذیرند عزیزشان همیشه در وجودشان جای دارد اما بر این باور هستند که باید علاوه بر او، دیگر عزیزانشان را حفظ کنند و خودشان را از نعمت داشتن آن ها محروم نکنند و آن ها به محبت او بسیار احتیاج دارند.

آن ها بسیار متعادل و منطقی رفتار کرده هرچند که عواطف و احساساتشان را نیز حفظ می کنند.

اختلال سوگ یکی از اختلالات شایع در میان افرادی ست که با یک حادثه ی تلخ و یا ازدست دادن نزدیکانشان روبرو می شوند.

برخی از افراد مبتلا به اختلال سوگ در تلاش هستند که آن غم را حفظ کرده و این واقعیت را نمی پذیرند که نزدیکانشان را ازدست داده اند .در واقع این افرد حاضر به پذیرفتن حقیقت آن نیستند و همچنان خود را در بن بست غم محبوس کرده اند.

ازدست دادن عزیز، واقعه ی تلخی است که برای تمامی انسان های سراسر جهان رخ داده است. برخی این واقعه ی تلخ را یک بار و برخی دیگر چندین بار تجربه نموده اند.

اغلب افرادی که با این موضوع ناگوار روبرو‌می شوند تا مدت ها و یا برای همیشه دچار مشکلات ناشی از آن می شوند به طوری که برخی از آن ها حاضر نیستند که بپذیرند عزیزشان در کنارشان نیست و دیگر او را از لحاظ فیزیکی نخواهند داشت.

این افراد آنقدر در سوگ این عزیز می نشینند که نه تنها زندگی شان بلکه روح و جسم شان نیز دچار اختلال و مشکلات شدید و عدیده ای می شود.آن ها در خود فرو رفته و انسان های گوشه گیری  می شوند.از تغذیه و ورزش و هرآنچه که برای آن ها شادی می آفریند دوری کرده و تمام زندگی خود را متمرکز فرد ازدست رفته می کنند.

آن ها قصد بازگشت به دوران خوب خود را ندارند و در واقع نمی خواهند این واقعیت را بپذیرند که عزیزشان رفته است هرچند که این رفتن موقتی ست و همه متعلق به دنیایی دیگر هستند.

سوگ و سوگواری

سوگ و سوگواری به تنهایی و در مراحل طبیعی اختلال ذهنی نمی باشند و اگر فرد تا مدت ها با چنین سبک زندگی ای روبرو باشد طبیعی است اما مشکل از زمانی آغاز می شود که فرد به طور ناباورانه ای از حیات طبیعی و روزمره ها و اهدافش اجتناب کند.

برخی از افراد هستند که در چنین شرایط تلخ و سختی دچار شرایط روحی و جسمی مزمنی می شوند و این شرایط تا جایی پیش می رود که جای خود را به اختلال سوگ می دهد.

اختلال سوگ

اختلال سوگ می تواند به حدی خطرناک باشد که مشکلاتی چون استرس های بیش از حد، دلبستگی و وابستگی های احساسی، پوچی و بی هدفی، استفاده از مواد ناسالم، افسردگی های مزمن و...را برای فرد به ارمغان آورد.

در این شرایط، بهبود حالِ فرد باید به وسیله ی متخصص روانشناسی انجام شود زیرا او بهترین گزینه برای کمک به فرد مبتلا به اختلال سوگ می باشد.

حدود ده تا بیست درصد از افرادی که یکی از نزدیکان خود را از دست می دهند به این موضوع حساسیت و واکنش های افراطی و شدیدی نشان داده و آن قدر شرایط حادی را تجربه می کنند که به سرعت مبتلا به اختلال سوگ می شوند.

شدت مشکلات این افراد تا جایی پیش می رود که او نیازمند مصرف درمان های دارویی و روان‌درمانی ست.

این افراد به مراقبت نیازمند هستند و اگر نادیده گرفته شوند مشکلات عدیده ای برای آن ها به وجود خواهد آمد.

مدت زمانی که این اختلال برای فرد داغدیده به وجود می آید اغلب طولانی مدت است.

برخی از علائم اختلال سوگ

اشتیاق داشتن و رنج فراوان نسبت به فردی که ازدست داده اند

افسردگی و‌ غصه ی عمیق

فاصله گرفتن از اجتماع و فعالیت های اجتماعی

بی هدفی و احساس پوچی

تغییر در رفتار و زودرنج شدن

کد خبرنگار: ۵
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید