سلام نو – سرویس سیاسی: علی علیزاده، تحلیلگر سیاسی مستقر در لندن و از حامیان ابراهیم رئیسی، دو سال قبل در یک گفتوگوی مجازی مدعی شد: من تمام حیثیت و آبرویم را میگذارم، اگر تا ۲۵ خرداد سال ۱۴۰۲ اقتصاد ایران، گشایش و چرخش ۱۸۰درجهای نداشت، نه کلابهاوس میآیم نه توییتر و نه هیچ جای دیگر.
حالا شب گذشته و در روز وعده داده شده علی علیزاده یک ویدئو ۳ ساعته تحت عنوان خداحافظی علی علیزاده پخش کرد تا بگوید که نه تنها خداحافظی نمیکند بلکه برای شکستن دایره خود و غیرخودیهای کاذب، مقابله با اصلاحطلبان و نفوذ در دایره حاکمیت و حمایت از ایران بیش از پیش تلاش میکند.
کاری که علیزاده کرد چندان عجیب و دور از انتظار نبود. ماجرا از آن جا شروع شد که سعید قاسمی، از نزدیکان سعید جلیلی و نیرهای راست افراطی، بعد از صدور حکم هشت ماه زندان و ۶۰ ضربه شلاق برای عامل اهانت به فائزه هاشمی، در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ در جمع دانشجویان بسیجی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: اگر چنین حکمی را برای فائزه هاشمی بریدند و نصف روز این خانم در زندان بود من ریشم را می تراشم! فائزه بعد از آن چند باری به زندان رفت، اما ریش سعید قاسمی از جایش تکان نخورد. پنج سال بعد قاسمی در یک گفتوگوی آنلاین گفت چون حکم فائزه را کافی نمیدانست «یک مقدار ریشش را به اندازه شش ماه کوتاه کرد، برای اینکه ادای احترام کرده باشد به آقای آیتالله آملیلاریجانی».
چرا افراطیها حرف میزنند و عمل نمیکنند؟
علی علیزاده و سعید قاسمی دو نمونه ساده و پررنگ از قول و قرارهای افراطیها هستند که عملی نشدند. پرسش مهم این جا است که چرا در کارنامه امثال این چهرهها پر از این پیمان شکنیها است؟ پیمان شکنیهایی که در کنش سیاسی سطح بالای چهرههای بزرگتر این جریان هم نیز دیده میشود.
مثلا آن کس که در دولت روحانی شهیر به تخریب عضویت در FATF بود در زمان مسئولیت خودش به تمام قواعد FATF عمل میکرد. همان که دست آوردهای جواد ظریف را کم میدانست در دوران خودش به توافق با آژانس افتخار میکند. دیگر منتقد ظریف که حاضر به بردن نام برجام نبود حالا برای رسیدن به یک توافق نیمبندی توقف در برابر توقف با آمریکا تلاش میکند.
اهداف غیر واقعی و قولهای نامتناسب
فعالان سیاسی تندرو اغلب از تغییرات گسترده و دگرگونیهای انقلابی جامعه دفاع میکنند. در حالی که اهداف آنها ممکن است تحسین برانگیز باشد، اما در بسیاری از موارد اهدافی غیرواقعی، پرهزینه و امکان ناپذیری هستند که با واقعیت های عملی حکومتداری نسبتی ندارند.
اجرای تغییرات شدید و ناگهانی می تواند چالش برانگیز و هزینهزا باشد، زیرا مستلزم هدایت سیستم های پیچیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. شکاف بین دیدگاه آرمانگرایانه و محدودیتهای عملی اجرای آنها میتواند مانع از تحقق وعدههای رادیکال شود. آتش زدن برجام در دولت پس از روحانی یا اجرای بهتر آن با کمک اقتدار از جمله این قولها هستند.
حمایت محدود
فعالان سیاسی رادیکال معمولاً حمایت گسترده دائمی ندارند و در این زمینه عموما با چالش هایی جدی مواجه هستند. ایدهها و پیشنهادات آنان میتواند به همان بدنه اندک رای آنان نیز ضربه بزند. نمونه این را نیز میتوان درباره فاصله حرف تا عمل رادیکالها در تعامل با برجام دید.
تغییر چشم انداز سیاسی و اولویت ها
تندروها اصولا در تندروی ثابت قدم هستند و بقیه موارد را به نفع اهداف خود تغییر میدهند. فعالان سیاسی رادیکال ممکن است خود را درگیر شرایط در حال تغییر، مسائل نوظهور یا احساسات عمومی در حال تحول بیابند. با تغییر زمینه های سیاسی و اجتماعی، برنامه اصلی آنها ممکن است تغییر کند یا ارزش خود را از دست بدهد. انطباق با این تغییرات و تنظیم مجدد دستور کار آنها می تواند چالش برانگیز باشد و برخی از فعالان ممکن است برای حفظ یک دیدگاه منسجم به چالش بخورند.
این مشکل درباره امثال علی علیزاده بسیار صدق میکنند. علی علیزاده حیثیت خود را بر سر ابراهیم رئیسی میگذارد چون فکر میکند نیروی مطلوبش زمین و زمان را عوض میکند، اما واقعیت این است که سیلی واقعیت بر صورت سرخ شعارهای تند مینشیند و به این فعال سیاسی یاد میدهد که قماربازان بازنده میدان سیاست هستند.
نظر شما