استفاده از رنگ لاکهای تیره بویژه رنگهای قرمز، آبی، مشکی و کاشت یا ژلیش ناخن، کار پزشکان در اتاق عمل را با مشکل روبهرو میکند. پیش از آنکه کاشت ناخن مرسوم شود، مشکل با استون و پاککردن لاک ناخن انگشت اشاره حل میشد اما ریمووکردن ناخن کاشتهشده در اتاق عمل کار سادهای نیست. تذکرات زیاد این موضوع توسط عوامل اتاق عمل به بیمار گاهی به برخورد ناخوشایند آنان ختم میشود و خاطره بدی برای بیمار میماند.
به گفته یکی از متخصصان زنان و زایمان، دستگاه تشخیص میزان اشباع اکسیژن خون یا همان پالساکسیمتر روی ناخن قرار میگیرد و بر اساس طول موج، میزان هموگلوبین متصل به اکسیژن تشخیص داده میشود که داشتن لاک بویژه رنگ تیره و حنا روی ناخنها در تشخیص میزان اکسیژن اختلال ایجاد میکند و پزشک نمیتواند اصطلاحا بیمار را مانیتور کند و همین امر ممکن است جان مادر و نوزاد را به خطر بیندازد.
همچنین آرایش، استفاده از دئودرانت و رژلبهای رنگ تیره اجازه نمیدهد که پزشک متوجه تغییر حالت و رنگ بیمار یا بهاصطلاح رنگپریدگی او در حین خونریزی شود چرا که رنگ چهره بیمار بیانگر حال اوست. امروزه برای انجام عمل سزارین، مادر را بیهوش نمیکنند و معمولا مادران باردار برای زایمان از کمر بیحس میشوند. عارضهای که در این زمینه وجود دارد اُفت فشار است که با بالا رفتن ضربان قلب همراه میشود. معمولا از طریق حالات چهره میتوان متوجه حال بیمار شد اما زمانی که فرد آرایش داشته باشد این تشخیص دشوار میشود.
منصوره زندی - ماما - با اشاره به اینکه تعداد مادرانی که قبل از ورود به اتاق عمل به آرایشگاه مراجعه میکنند کم نیست،میگوید: «با توجه به رنگ ناخنهای دست و پا در اتاق عمل میتوان متوجه سطح اکسیژن خون بیمار شد. کبودشدن ناخنها نشان میدهد که سطح اکسیژن خون پایین آمده است. زمانی که مادران کاشت ناخن انجام میدهند، تشخیص این امر دشوار میشود به همین دلیل به مادران توصیه میشود قبل از ورود به اتاق عمل حتما ناخنهایشان را ریموو کنند و اگر لاک دارند، آن را پاک کنند. ما به مادران توصیه میکنیم قبل از زایمان میکاپ و آرایش چشم نداشته باشند اما رنگ مو در اواخر بارداری چندان مشکلی ندارد و بیشترین مشکل ما با ناخن مادران باردار است.»
اما تمایل مادران به انجام آرایش یا رفتن به آرایشگاه قبل از ورود به اتاق عمل و انجام زایمان ناشی از چیست؟ امر دیگری که این روزها به تشریفات قبل از انجام عمل زایمان اضافه شده، عکاسی و فیلمبرداری از لحظه ورود مادر به اتاق عمل، مصاحبه با او و ثبت لحظه بهدنیا آمدن نوزاد است؛ فیلمی که معمولا ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بیشتر نیست و ثبت همین زمان کوتاه ممکن است چند میلیون تومانی هزینه داشته باشد.
ثبت لحظات بهدنیاآمدن نوزاد و ورود فیلمبرداران به اتاق عمل موجب شده مادران هم برای این لحظه تاریخی زندگیشان به آرایشگاهها مراجعه کنند و میکاپ و براشینگ انجام دهند تا چهره خوبی در فیلمها و عکسها داشته باشند؛ به همین دلیل تقریبا همه اتاق عملهای بیمارستانهای خصوصی واحدی به نام فیلمبرداری راه انداختهاند و برای انجام این کار با یک آتلیه قرارداد بستهاند.
پکیج قیمتهای فیلمبرداری و عکاسی متفاوت است و برخی از این فیلمها از خانه شروع میشود. عکاس یا فیلمبردار به خانه متقاضی میرود و از صحبت مادر و پدر با بچهای که در شکم است، نمایش اتاق کودک و لحظه عزیمت به بیمارستان عکس و فیلم تهیه میکند و آن را به فیلم اتاق زایمان اضافه میکند.
هزینه ۶ فریم عکس و چاپ آن یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. همچنین برای تهیه فیلم کوتاه قبل از ورود به بیمارستان باید یک میلیون تومان هزینه کرد. هزینه فیلمبرداری از اتاق عمل هم بستگی به ساعت عمل دارد. برای مثال از ساعت ۷ تا ۱۴ مبلغ ۸۰۰ هزار تومان، از ساعت ۱۴ تا ۱۹ یک میلیون تومان و از ساعت ۱۹ تا ۷ صبح یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان دریافت میشود و هر فیلم ۱۵ دقیقه است و بعد از تدوین برای خانواده ارسال میشود. هزینه عکاسی در ماههای مختلف تولد نوزاد و دوران بارداری هم متفاوت است و بستگی به نوع چاپ عکس و آلبوم آن دارد.
طبیعتا عکاسی و فیلمبرداری و ثبت این لحظات به زیباییهای بصری وابسته است بنابراین جا دارد که پکیج خدمات، گسترش پیدا کند و مثلا سِت لباس مادر و نوزاد، تزئین اتاق مادر و کودک در بیمارستان، جعبه هدیه، سفارش کیک و کاپکیکهای نوزادی، قالبگیری دست و پای نوزاد، مگنت، استند گلدوزی کف پای نوزاد و محصولات دیگر هم در کنار عکاسی و فیلمبرداری در نظر گرفته شود و طبیعتا هر کدام هزینههای خاص خودش را دارد.
کیکها و کاپکیکها با توجه به جنسیت نوزاد طراحی میشوند و یک کیک ۸ کیلوگرمی حدود ۶۰۰ هزار تومان آب میخورد. همچنین قیمت کوکیها هم با توجه به تعداد آن محاسبه و از ۱۸۰ هزار تومان شروع میشود و به ۲۸۰ هزار تومان هم میرسد.
یکی دیگر از پکیجها به قالبگیری دست و پای نوزاد و ساخت تندیس آن مربوط میشود که آن هم قیمتهای متفاوتی دارد و از ۴۵۰ هزار تومان شروع میشود و تا دو میلیون تومان هم میرسد. معمولا نوزاد که بهدنیا میآید اثر پایش را روی کاغذ میزنند و در پرونده پزشکی ضبط میکنند و چون خانوادهها دوست دارند این اثر پا را داشته باشند بنابراین برای این امر هم چارهای اندیشیده شده با این تفاوت که برای شکیلشدن کار به جای کاغذ از استند گلدوزیشده استفاده میکنند و ۲۰۰ هزار تومان هم بابت آن پول میدهند.
با وجود آنکه خرید این پکیجها برای برخی خانوادهها مهم است تا مبادا چیزی برای فرزندشان کم بگذارند، در عین حال برای برخی دیگر تجملات و هزینه اضافی به نظر میآید و شاید هم برخی همه این امکانات را با دوران خودشان مقایسه کنند که توسط قابله محل و بوسیله یک لگن آب گرم و چند دستمال تمیز به این دنیا آورده شدند. اما این امکانات هم دلیلی بر خوشبخت بهدنیاآمدن خیلی از نوزادان نیست و تجربههای گروه فیلمبرداری از ثبت رویدادهایی که داشتند شنیدنی و عجیب است و البته در برخی موارد جای تاسف هم دارد.
یکی از فیلمبردارها میگوید: «توی یکی از عملها مادر به شکل عجیبی گریه میکرد. میگفت سه روزه تو خونه دارم درد میکشم و از کمردرد نه میتونستم بشینم نه دراز بکشم اما شوهرم گفت دو روز دیگه تحمل کن بچهمون اردیبهشتی بشه!»
معمولا اسفندماه و اواخر سال اتاقهای زایمان برو بیای زیادی دارند و به گفته یکی از این گروههای فیلمبرداری در یک بیمارستان خصوصی از اول فروردینماه دوی ماراتن زایمانها هم شروع میشود و طبیعتا زمان کاریشان فشردهتر از همیشه؛ بنابراین روایتها و داستانها هم شنیدنیتر میشوند.
یکی از این فیلمبردارها میگوید: «برخی از پدر و مادرا رفتارای عجیبی دارن! موقع تولد یکی از نوزادا با دوربین رفتم تو اتاق دیدم مامان و بابا قبل از بهدنیااومدن بچهشون دارن با هم دعوا میکنن و اصلا مراعات منِ غریبه رو هم نمیکنن. به همدیگه فحشای بد میدادن تا جایی که من متعجب مونده بودم چرا وقتی نمیتونین همدیگه رو تحمل کنین بچهدار شدین؟ بعضی وقتا فضای بعضی از اتاقا اونقدر مسمومه که دلمون میخواد زودتر کارمون تموم بشه و از اون فضا بزنیم بیرون. مثلا پیش اومده در جواب گریههای بچهشون بگن «چته بابا، چقدر عر میزنی؟» بعضی پدر و مادرا انقدر کم طاقتن که وقتی نمیتونن گریههای بچهشونو کنترل کنن به جون هم میافتن و اصلا مسئولیت کار خودشون و مسئولیت بچهشونو به عهده نمیگیرن. گاهی پیش اومده پدر بیزینسمن بوده و بالای سر مادر و نوزاد با تلفنش سر کار دعوا میکرده و فحش میداده و اصلا براش مهم نبوده که گوش بچهش داره میشنوه. بعد همین آدم اومده گفته چرا صدا رو از فیلم حذف کردی!»
برخی مسائل مثل زمانی که مادر برای اولین بار نوزادش را میبیند و اشکهایش سرازیر میشود، برای تیم فیلمبرداری بیمارستانها عادی شده است و گاهی اوقات هم دیدن مشابه آنچه روایت کردند ذهنشان را درگیر وضعیت نسل آینده میکند.
نظر شما