دوازده سالی که در دوران تحصیل طی می‌شود، به ویژه دوران چهارساله دبیرستان نقشی برجسته در شکل گیری و جهت گیری سیاسی دانش آموز بازی می‌کنند. چهار سال دبیرستان دورانی است که از نظر روانشناسی دانش آموز بیشترین تاثیر و احساس را از محیط و اطرافیان خود یعنی مدرسه و دبیران می‌پذیرد. در نتیجه در این دوران نقش دبیران در آینده سیاسی دانش آموزان بسیار برجسته به نظر می‌رسد.

* محمدعلی صف‌آرا - عضو تحریریه

13 آبان 1357 مدارس تهران تعطیل می‌شدند و دانش‌آموزان گروه گروه به سمت دانشگاه تهران حرکت می‌کردند. تظاهراتی که با گام‌های دانش آموزان آغاز شد با هم‌راهی دانشجویان و مردم گسترده شد و با کشته شدن 56 نفر خاتمه یافت. نقل قولی معروف از امام خمینی موجود است که حدود پانزده سال قبل‌تر از آبان 1357 نزدیک خرداد 1342 گفتند:« سربازان من در گهواره خوابیده‌اند.»

این جمله هر چند در ظاهر، جمله‌ای پیامبر گونه از جایگاه یک رهبر کاریزماتیک است اما توجه ما را به مفهوم «جامعه پذیری سیاسی» جلب می‌کند. «جامعه پذیری سیاسی[1]» از دو بخش «جامعه‌پذیری» و «سیاسی» تشکیل شده است. در ذهن عموم ما مفهومی نسبی و مشترک از سیاست موجود است. «جامعه پذیری» نیز در لغت به معنای آشنا سازی با جامعه است و در تعریف به معنای روندی که در آن فرد کیفیت لازم برای مشارکت در جامعه را کسب می‌کند.[2]

در نتیجه «جامعه پذیری سیاسی» روندی است که در آن فرد کیفیت‌ها، مهارت‌ها و آشنایی‌های لازم را جهت مشارکت سیاسی موثر در جامعه کسب می‌کند. نکته قابل توجه در جامعه پذیری و به طور خاصی در جامعه پذیری سیاسی این است که این روند متوجه دانش آموزان و دانشجویان است. از دیدگاه  ریوم‌ و ویلیامز جامعه پذیری سیاسی عبارت‌ است‌ از تحصیل‌ و اکتساب‌ تدریجی‌ هنجارها، گرایش‌ها، و رفتار مورد پذیرش‌ و معمول‌ نظام‌ سیاسی‌ موجود. شاید تعریف این دو با این جمله کامل تر می شود که این جامعه پذیری می‌تواند به تربیت نیروهایی جهت تغییر نظام سیاسی موجود هم ختم شود.

در مورد امام خمینی وی پیش از آن که رهبر سیاسی و مرجع دینی مردم شوند معلم بودند. در روزگاری که حوزه تنها به تربیت منبری،مولف ، متکلم و مرجع می‌پرداخت حاج آقا روح الله درس اخلاق و فلسفه و دین و سیاست می‌گفت. کلاس درسی که اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد بهشتی، مرتضی مطهری و بیشتر روحانیون سیاسی که سطح اول انقلاب در آن حضور داشتند. از دیگر سو پس از مرجعیت امام و گسترش کلاس درس ایشان از حجره به میان جامعه، ایشان در کنار دیگر روحانیون و معلمین انقلاب مانند طالقانی،شریعتی، بازرگان،مطهری و بهشتی به صورت ناخودآگاه- یا خودآگاه؟- به تربیت «سربازانی» پرداختند که هنجارها و گرایش‌های سیاسی مدنظر برای آینده ترسیم شده از سوی آنان را داشتند. بیشتر فرماندهان جنگ و مدیران نسل انقلاب که حال رئیس جمهور، وزیر و نماینده هستند یا در کلاس بازرگان و شریعتی‌ها نشسته بودند یا منبر امام، طالقانی مطهری و بهشتی را دیده‌اند.

در این جا مدرسه به عنوان یکی از اولین نهادهای مدنی که جامعه پذیری ثانویه[3] در آن به صورت جدی تمرین می‌شود نقش برجسته‌ای را بازی می‌کند. دوازده سالی که در دوران تحصیل طی می‌شود، به ویژه دوران چهارساله دبیرستان نقشی برجسته در شکل گیری و جهت گیری سیاسی دانش آموز بازی می‌کنند. چهار سال دبیرستان دورانی است که از نظر روانشناسی دانش آموز بیشترین تاثیر و احساس را از محیط و اطرافیان خود یعنی مدرسه و دبیران می‌پذیرد. در نتیجه در این دوران نقش دبیران در آینده سیاسی دانش آموزان بسیار برجسته به نظر می‌رسد.

در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات جریان‌ها و احزاب سیاسی،چه اصولگرا و چه اصلاح طلب، ضعف دانش سیاسی و ضعف کار تشکیلاتی به ویژه در نسل جدید علاقمندان به فعالیت سیاسی است. با یک مقایسه ساده بین دوران انقلاب و امروز به یک نکته ساده پی می‌بریم. آگاهی، نظم و متشکل بودن نسبی فعالین جوان انقلاب اسلامی به سابقه فعالیت آن‌ها در هیئات مذهبی و دیگر گروه‌های فعال در مدارس و دانشگاه برمی‎گردد. عدم آگاهی، بی نظمی و غیر تشکیلاتی بودن نسل جدید هم به همین مدارس باز می‌گردد. جدا از روش‌های سنتی که هم‌چنان بر تدریس معلمین و مشارکت دانش آموزان حاکم است، با کمتر شدن نقش هیات مدرسه‌ای و مساجد هیچ جای‌گزینی برای آن‌ها تعریف نشد تا همان کیفیت حداقلی هم از دست برود و گامی به عقب برداریم.

با توجه به گسترش روز افزون احزاب و فرهنگ مشارکت سیاسی به نظر می‌رسد نهادهای مدنی و احزاب ما باید در پی تلاش برای پر کردن بخشی از فضای خالی موجود در مدارس باشند. امروز هر چند احزاب مدرن در اروپا و آمریکا داری شاخه دانش آموزی هستند اما احزاب ما،به جز جبهه مشارکت، از شاخه دانش آموزی غفلت ورزیده‌اند. این غفلت به جز از دست دادن بخشی از نیروهای فعال به عدم توسعه یافتگی جامعه در دراز مدت می‌انجامد. «توسعه ، انسان ویژه ای را می طلبد، نمی توان هم توسعه را خواست و هم نامنظم بود. توسعه یافتگی به ذهن علمی و شخصیت کاری و انسان مسئولیت پذیر و قاعده مند نیازمند است»[4]. احزاب به عنوان حلقه واسط میان جامعه و حکومت می‌توانند در تربیت این انسان‌های ویژه نقشی موثر و مهم بازی کنند.

----------------------------

1: Political socialization

2: در فارسی مفاهیم جامعه‌پذیری و اجتماعی شدن معادل یکدیگر به‌کار می‌روند اما از نظر هربرت بلومر اجتماعی شدن به‌معنی ذوب شدن و یکی شدن و جا افتادن در جامعه کلان است و تنها بعد از جامعه‌پذیری است که فرایند اجتماعی شدن می‌تواند رخ دهد. تنهایی، حسین ابوالحسن؛ درآمدی بر مکاتب و نظریه‌های جامعه شناسی، مشهد، نی‌نگار، 1379.

3: Secondary Socialization : فرآیندی که کمی رسمی‌تر و متشکل‌تر از جمع پذیر در خانواده به عنوان یک نهاد جامعه پذیر اولیه است. در این زمان بخشی از مسئولیت های خانواده به نهادهای ثانوی مثل مدرسه و رسانه واگذار می‌شود. گیدنز، آنتونی؛ جامعه‌شناسی، حسن چاووشیان، تهران، نی، 1386.

4: عقلانیت و توسعه یافتگی ایران،سریع القلم،محمود

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***