در دهه های اخیر میزان ازدواج در کشورهای غربی بسیار کاهش یافته است و این موضوع باعث شده است که شکل های جدیدی از ازدواج به وجود بیاید که بسیار تعجب برانگیز است تا جایی که بسیاری از افراد تصمیم به ازدواج با خود گرفته اند و آن را بسیار باارزشمندتر از ازدواج با جنس مخالف می دانند و در حقیقت سولوگامی را یک ازدواج رویایی می دانند.
همان طور که اشاره شد، یکی از این ازدواج ها،سولوگامی یا ازدواج با خود می باشد که در این نوع،فرد با خودش ازدواج می کند.
کشورهای ژاپن، استرالیا، تایوان، انگلیس و ایالاتمتحده از جمله کشورهایی هستند که این الگوی ازدواج در آنان رواج پیدا کرده است.
در سال ۱۹۹۳لیندا بیکر اولین فردی بود که دست به سولوگامی زد و با خود ازدواج کرد.پس از بیکر،بوردیو زنی بود که پس از جدا شدن از همسرش با خود ازدواج کرد و معتقد بود که از این طریق توانسته به رویایی دست پیدا کند که چنین تجربه ای را در ازدواج اول خود کسب نکرده بود.
در دهه ی پس از ۱۹۹۰بود که سولوگامی از طریق یک مجموعه ی تلویزیونی معرفی شد.بدین صورت که شخصیت اصلی این مجموعه ی تلویزیونی به ازدواج با خود می اندیشید.
در سال ۲۰۰۰بود که علاوه بر این که فیلم هایی به منظور معرفی سولوگامی یا ازدواج با خود تولید شدند برخی از نشریات هم در خصوص پدیده ی سولوگامی نوشتند تا مردم بیشتر با آن آشنا شده و بدانند می توان از این الگو نیز استفاده کرد.
کتاب «یک مانیفست برای عاشقانه های انعطاف پذیر » نوشته ی ساشا کاگن به طور کامل درخصوص موضوع سولوگامی یا ازدواج با خود نوشته است.با معرفی این پدیده،بسیاری از سازمان های دولتی نیز از آن حمایت کردند.
بسیاری از کارشناسان معتقد هستند که «خودشیفتگی»عامل اصلی پدیده ی سولوگامی می باشد به همین دلیل کریستوفر لاش به عنوان یک نویسنده و منتقد فرهنگی بر این باور است که ازدواج با خود پیامدی منطقی ازخودشیفتگی می باشد.