مرحوم خشایار الوند یک ترکیب عجیب و غریب و آدمِ جمع بود. او دوست داشتنی و بانمک و مجلس گرم کُن بود. او از افرادی بود که حضورش در هر جمعی غنیمت است زیرا خوب آواز می خواند و خوب جوک می گفت و خاطرات بامزه بسیاری برای تعریف کردن داشت و حتی اگر تکراری بود به روی او نمی آوردیم به این خاطر که بسیار شیرین و قشنگ تعریف می کرد.
پیمان قاسمخانی در ادامه به به جدّی بودن و حرفه ای بودن مرحوم خشایار الوند در کار اشاره کرد و ادامه داد که همیشه میشد روی او حساب کرد به طوری که در چند کار مشترکمان هر زمان به هر دلیلی مشکل به وجود می آمد و متن نمی رسید به دلیل داشتن خشایار خیال ما راحت بود زیرا با لبخند اطمینان بخش اعلام می کرد که فردا صبح متن آماده است و حتی برای یک بار هم زیر حرفش نزد.
پیمان قاسمخانی با اشاره به یکی از صحبت های اخیر مرحوم خشایار الوند در خصوص وضعیت سلامتی خود چنین نوشت:«در یکی از این دفعات آخر برایم از وضعیت خراب سلامتیاش حرف زد و این که احساس میکند دارد از درون پوک میشود. گفت که تازگی یکی از دندانهایش افتاده یا یک انگشتش با یک برخورد کوچک شکسته و منتظر بلاهای بزرگتر است؛ و غمانگیز اینکه همه اینها را با خنده و شوخی میگفت. ازش خواستم بیشتر به خودش برسد و میدانستم که نمیرسد. به فکر سلامتیاش نبود. پیش میآمد که چهل و هشت ساعت نمیخوابید که کارش را به موقع برساند و گروه را لنگ نگذارد و همه اینها را برای خانوادهاش میکرد.»