اگر در نظر داشته باشیم در حوزه فرهنگ با سه مرحله تولید، توزیع و مصرف سروکار داریم، آنگاه بر خلاف رویه موجود، عدالت فرهنگی را تنها به مرحله «مصرف» که شامل دسترسی به کالا و خدمات فرهنگی است، محدود نخواهیم کرد. در چنین شرایطی گسترۀ وسیعتری از عدالت فرهنگی را خواهیم دید که میتواند در تغییر رویکرد و راهبردهای ما تأثیرگذار باشد. براین اساس میتوان عدالت فرهنگی را در دو بعد اساسی؛ «عدالت در دسترسی» و «عدالت در حضور» طرح و بررسی کرد.
بعد مادی و ساختاری فرهنگ به توزیع عادلانه فضا، زیرساختها، کالا و خدمات فرهنگی مربوط میشود. از این منظر؛ دسترسی به تولیدات فرهنگی به معنای تحقق عدالت فرهنگی است. برای مثال لازم است که در ازای هر ۱۰ هزار نفر یک سینما و یا به ازای هر ۱۰۰ نفر ۸ متر فضای مطالعه وجود داشته باشد.
اگر از منظر عدالت توزیعی نگاه کنیم این رویکرد به معنای آن است که تمام افراد جامعه در هر مکانی که هستند به امکانات و زیرساختهای فرهنگی دسترسی مشابه داشته باشند. اما اگر نظرات آمارتیاسن را در حوزه عدالت را مرور کنیم؛ خواهیم دید که تعریف چنین استانداردهایی برای تمامی اقشار و مناطق جغرافیایی کار صحیحی نیست و باید علاقه و قابلیت افراد و همچنین ویژگیهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گروههای اجتماعی و مناطق جغرافیایی را نیز درنظر گرفت. برای مثال؛ انتظار نمیرود که تعداد سالن موسیقی نسبت به جمعیت در استانی که بیشتر اهل و متقاضی موسیقی هست با استان دیگری که بیشتر متقاضی هنرهای دستی هستند یکسان باشد.
بعد محتوایی و ارزشی فرهنگ پیچیدگی و وسعت بیشتری دارد و به حضور و مشارکت همگانی، در ساختن و بازتولید فرهنگ جامعه مربوط است. همانطور که در جوامع پیشرفته افراد با رأی و انتخابات در فضای سیاسی جامعه مشارکت دارند و خواستههای خود را دنبال میکنند؛ به همین شکل افراد باید بتوانند در فرهنگ جامعه هم نقش داشته باشند و ارزشها و آداب و رسوم خود را ارایه کنند.
بی عدالتی رسانهای در حوزه پوشش پیام باعث میشود که ترک خوردن دیوار یک مدرسه در تهران در شبکه تلویزیون سراسری و روزنامههای مهم بازتاب داشته باشد، اما خراب شدن یک مدرسه در روستاها و شهرستانها پوشش خبری مناسبی پیدا نکند. همین نوع از بیعدالتی است که سبب میشود یک ایده که به نفع صاحبان قدرت است، هفتهها تیتر یک روزنامهها و اخبار باشد، اما یک ایده که به نفع فاقدان قدرت است در هیچ رسانه و سازمان مسئولی دنبال نشود.
در مورد اهمیت، جذابیت و کارکردهای فضای مجازی و به ویژه شبکههای اجتماعی مطالعات و پژوهشهای زیادی انجام شده است. در مورد دلایل جذابیت این فضا، یافتههای مطالعاتی را میتوان در دو گروه خوشبینانه و بدبینانه تقسیمبندی کرد. در رویکرد خوشبینانه، ویژگی تعاملی و مشارکتی بودن این فضا، عامل اصلی جذابیت آن است. در رویکرد بدبینانه، طرح مسائل غیراخلاقی و توطئه بیگانگان عامل گرایش برخی افراد (بهخصوص جوانان) به حضور در این فضا است.
همانطور که تمرکز صنایع و کارخانهها و یا تمرکز مراکز آموزشی و دانشگاهی پیشرفته از عوامل مهم تمرکز در یک منطقه محسوب میشوند؛ تمرکز امکانات فرهنگی و هنری نیز موجب تمایل به سکونت مردم در یک شهر خاص میشود. طبیعی است به دلیل تعدد جشنوارهها و مراسم فرهنگی و هنری که در تهران برگزار میشود تمایل بیشتری برای زندگی در این شهر وجود داشته باشد.
با توجه به اهمیت مقوله «عدالت»، انتظار میرود هر دو بعد «عدالت فرهنگی» دیده شود و تمرکز بر بعد مادی و زیرساختی موجب غفلت از بعد ارزشی و محتوایی عدالت فرهنگی نشود. هرچند رعایت «عدالت در دسترسی فرهنگی» پایه و اساس هرگونه توسعه فرهنگی است و در نظر گرفتن امکان دسترسی به فضاها، زیرساختها، کالا و خدمات فرهنگی برای همه نقاط کشور امری ضروری است. اما پرداختن به این بعد از عدالت نباید موجب غفلت از بعد «عدالت در حضور فرهنگی» شود. البته حتی عدالت در دسترسی فرهنگی هم به آن سادگی که تصور میشود، نیست.
*نظام بهرامی کمیل
نشریه ایران فردا